خروج ناتو و چالش‌های تازه‌ی امریکا برای ماندن

صبح کابل
خروج ناتو و چالش‌های تازه‌ی امریکا برای ماندن

هم‌زمان با خروج نیروهای ناتو از افغانستان، نگرانی از سقوط افغانستان به نفع گروه‌های تروریستی، افزایش یافته است. برخی، به این باور اند که با برآمدن نیروهای ناتو از افغانستان، نیروهای امنیتی این کشور، توان مقاومت در برابر گروه‌های تروریستی را ندارند و این ناتوانی، باعث می‌شود که اختیار جنگ افغانستان به دست گروه‌های تروریستی بیفتد.
طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی، به دنبال این استند که چگونه می‌توان از فرصت‌های به وجودآمده، به نفع فرصت یا وضعیتی استفاده کرد که منافع سمتی یا گروهی‌شان را تأمین کند. بنا بر این منطق، طالبان، منتظر این استند که آیا می‌‎توانند در زمانی که مشخص کرده اند، به هدف‌شان دست‌رسی پیدا کنند یا نه. به اساس معیارهای تعیین‌شده برای گفت‌وگوهای صلح، زمانی که طالبان برای گفت‌وگوهای صلح تعیین کرده اند، نه تنها که کافی نیست؛ بلکه، بیان‌گر نوعی از وابستگی مردم نسبت به این گروه‌ها است که در مواردی، توان کنترل آن را ندارند.
افغانستان، کشوری است که به لحاظ اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی، دچار گسیختگی‌های بی‌شماری است؛ از گسست تاریخی تا پراکندگی اجتماعی و فرهنگی که هیچ کسی نمی‌تواند ارزشی را تعیین و از آن پشتیبانی کنند.
در حالی که نگرانی از خروج نیروهای خارجی از افغانستان، وارد مراحل حساسی از وضعیت سیاسی افغانستان می‌شود، این نگرانی به وجود آمده که گویا، خروج نیروهای ناتو از افغانستان به معنای ترک امریکا است و اگر نیروهای امنیتی-دفاعی افغانستان، نتوانند مقابل وضعیت موجود ایستادگی کنند، راهی برای مقابله با این چالش نخواهند داشت.
جغرافیای افغانستان، به لحاظ موقعیت جیوپولیتیکی‌ای که دارد، در نقطه‌ای از آسیا قرار گرفته که اگر نتواند وظیفه‌اش را به درستی انجام دهد، دچار نفرین تجربه‌ی تاریخی و زمانی می‌شود. بر اساس این برداشت، کشورها یا قدرت‌هایی که خواسته باشند چشم به ثروت عمومی و ناآگاهی جمعی بدوزند، جای این که به عامل‌های درونی و ساختارهای بومی تأثیرگذار در معادلات سیاسی کشور توجه کنند، توان کنترل و مدیریت وضعیت را از دست می‌دهند.
هم‌زمان با این که خروج نیروهای خارجی از افغانستان، مصادف است با ۱۱ سپتمبر، این تصور به وجود آمده است که پیام نسل امروز، برای نسل فردایی که دوست دارند دچار تجربه‌های متفاوتی شوند، چیست؟! گروه‌های قومی، همسایه‌ها و دیگر گروه‌های قومی و نظامی، باعث پراکندگی قومی و هویتی در افغانستان شده و این کشور، تبدیل شده است به جغرافیایی که در آن، تمام آدم‌ها بدون ملاحظه به کشور یا خط فکری‌شان، به همه باید احترام بگذارند و همه را، در چشم نزدیک و محروم ببینند.
با این که محمد محقق، رهبر حزب وحدت ملی افغانستان و مشاور امنیتی رییس‌جمهور، تأکید کرده است که طالبان، توان مداخله در امور افغانستان را ندارند؛ اما سخن‌رانی او به مناسبت وحدت و یک‌پارچگی مردم افغانستان، بیان‌گر این است که گروه‌های سیاسی و نظامی در افغانستان، به گونه‌ی مستقل با دیگر گروه‌های سیاسی در افغانستان ارتباط دارند و این ارتباط، بیان‌گر، اعتماد و هم‌آهنگی بین گروه‌های مختلف متخاصم در افغانستان است.
امریکا که قرار بود نیروهایش را به صورت کامل از افغانستان خارج کند، زیر فشارهای منطقه‌ای و جهانی مبنی بر سرکوب القاعده که دشمن اصلی افغانستان و امریکا ست، به جنبه‌ای از فعالیت شهروندی پرداخته که نمی‌توان، راه روشنی از آن ترسیم کرد؛ بر مبنای همین برداشت، کسی که اصول و قواعد جامعه‌ی امروزی را رعایت نمی‌کند و آن را به مثابه‌ی امری قابل اجرا نمی‌پندارد، امکان تجربه‌ی مشترک تاریخی با آن میسر نمی‌شود.
بر مبنای همین برداشت، کشورهای دخیل در مناسبات افغانستان و جغرافیایی که متعهد به شرایط اجتماعی و فرهنگی افغانستان است، باید این را بدانند که در این جامعه، قابل کنترل نیست و نمی‌توان بر اساس قراردادهای وضع‌شده، زندگی و مسیر آن را تعیین کرد.
اگر، کلان‌روایت سیاسی و اجتماعی افغانستان، به این سمت گرایش پیدا کند که افراد، می‌توانند هر طوری که می‌خواهند بر جامعه و اطرافیان حکومت برانند، این احتمال به وجود می‌آید که افغانستان نمی‌تواند از حریم سیاسی و نظامی خود دفاع کرده و زمینه‌ی امکان پیش‌رفت در جامعه را فراهم کند.