بازی صلح نقش طالبان را متحول کرد

بشیر یاوری
بازی صلح نقش طالبان را متحول کرد

ده ماه می‌شود بحث صلح با طالبان به موضوع داغِ افغانستان مبدل شده است. نشست‌هایی در قطر و مسکو، بدون حضور نمایندگان دولت و مردم افغانستان برگزار شده است. دشواری رسیدن به صلح در افغانستان به پیچیدگی جنگی که در این کشور جریان دارد گره خورده است. همان‌گونه که عوامل جنگ در افغانستان نیازمند تحلیل و شناسایی است، بحث صلح نیز ابهامات و پیچیدگی‌های خود را دارد. با آنکه بحث صلح در افغانستان بیش‌تر از هر زمان دیگر داغ‌تر شده و توجه جامعه‌ی جهانی را به خود جلب کرده؛ اما تا حالا پیش‌رفت چندانی برای آغاز مذاکرات بین‌الافغانی که تنها راه رسیدن به توافقات صلح است، صورت نگرفته است.

 در باره‌‌ی چگونگی روند تلاش‌های صلح، نقش دولت افغانستان، سیاسیون، زنان، جوانان و کشورهای درگیر در مسایل افغانستان مانند امریکا، روسیه و پاکستان پرداخته شده است.

در فرایند تلاش‌های صلح، طالبان و دولت افغانستان در چه وضعیت قرار گرفته‌اند موضوعی است که به آن کمتر پرداخته شده است. با روشن شدن این موضوع، دورنمای تلاش‌های صلح، قابل سنجش است.

طالبان در هجده سال گذشته، از سیاستی مقابله با حضور نیروهای خارجی و دولت افغانستان بوده کار گرفته است که در این مدت، این رویکرد تغییر نکرده است. اگر بحث صلح مطرح شده، این گروه تاکید کرده، تا زمانی نیروهای خارجی در افغانستان حضور داشته باشند، جنگ‌شان را ادامه می‌دهند.

طالبان می‌گویند، دولت افغانستان وابسته به امریکا است و با این دولت مذاکره نمی‌کنند. این رویکرد، بزرگ‌ترین مانعی است که در گذشته و حالا روند تلاش‌های صلح را به مشکل مواجه کرده است.

در ماه سنبله‌ی سال گذشته که امریکا اعلام کرد با طالبان مذاکره می‌کند، اولین‌‎بار بود که موضع طالبان تغییر کرد و گفتند، پس از ختم مذاکره با امریکایی‌ها در یک گفت‌وگوی بین‌الافغانی شرکت خواهند کردند. طالبان با امریکایی‌ها وارد گفت‌وگو شدند، تا حالا شش دور مذاکره میان آن‌ها در قطر انجام شده است.

پیش از آغاز روند تلاش‌های صلح، جنگ تنها گزینه‌ای بود که طالبان برای رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی‌شان  از آن استفاده می‌کردند. از زمانی ‌که امریکا با طالبان وارد گفت‌وگو شد، نقش طالبان از یک گروه تروریستی و نظامی، به یک گروه سیاسی و نظامی متحول شد. طالبان با اصرار  بر موضع ثابت، وضعیت را به سمتی امتیاز گرفتن از امریکا جهت دادند.  مذاکرات صلح که به دو قسمت داخلی و خارجی تقسیم بندی شد، بزرگ‌ترین اشتباهی بود که امریکا و دولت افغانستان مرتکب شدند. دولت افغانستان و امریکا باید شیوه‎ی مذاکره را طوری در نظر می‌گرفتند که طالبان ناگزیر می‌شدند با دولت افغانستان مذاکره می‌کردند. اشتباه دولت امریکا این بود که شرایط و توان‌مندی دولت افغانستان را در نظر نگرفت؛ مغلوب خواست طالبان شد.  امریکا می‌توانست طالبان را در شرایطی مواجه کند که ناگزیر می‌شدند از موضع شان کوتاه بیایند.

 مهم‌ترین خواست طالبان، خروج نیروهای خارجی و مهم‌ترین خواست دولت افغانستان حاضر شدن طالبان به مذاکرات صلح است. امریکا باید در بدل توافق طالبان برای مذاکره با دولت افغانستان، در باره‌ی خروج نیروهایش با طالبان حاضر به مذاکره می‌شد. در این صورت امکان زمینه‌ی امتیازگیری طالبان و سمت و سو دادن روند تلاش‌های صلح توسط این گروه، مساعد نمی‌شد. حالا طالبان در وضعیت برتر و متفاوت قرار گرفته‌اند که می‌توانند جهت روند مذاکرات صلح را به خواست‌شان رقم بزنند. سرسختی طالبان در مذاکرات با امریکایی‌ها به این دلیل است که امریکا هیچ وسیله‎‌ی فشار قوی‌ای را در اختیار ندارد تا طالبان را در شرایطی قرار بدهد که با دولت افغانستان حاضر به مذاکره شوند یا بتواند از طالبان تعهد بگیرد که در آینده از افغانستان برضد امریکا عمل نکنند. طالبان این خواست‌ها  را در بدل خروج نیروهای خارجی می‌خواهند.

جدا از این شرایطی که طالبان دارند، مخالفان امریکا بیش‌تر از گذشته به این گروه توجه می‌کنند و با حمایت از موضع طالبان می‌خواهند، خروج نیروهای امریکا هرچه زودتر از افغانستان صورت گیرد.

از زمانی‌که مذاکرات امریکا با طالبان آغاز شد، دولت افغانستان در حاشیه‌ قرار گرفته و هیچ نقشی را برای حفظ موجودیت و دفاع از خواست‌های خود بازی نمی‌کند. حتا توجه امریکا برای حفظ دولت افغانستان جدی نیست. طالبان در محراق توجه قدرت‌های بزرگ جهانی، منطقه‌ای و حتا رهبران قومی و جهادی قرار گرفته است. هر‌یکی از این آدرس‌ها، برای رسیدن به خواست‌های‌شان به طالبان تمایل نشان داده‌اند؛ این تمایل حتا برای تقویت روند صلح بوده باشد، موقعیت طالبان را تقویت کرده است. اختلاف دیدگاه میان رهبران سیاسی و حکومت افغانستان، نقش دولت را بیش‌تر از پیش تضعیف کرده است. با آنکه دولت افغانستان این روزها در تلاش احیای نقش خود و گرفتن حمایت از کشورهای جهان است؛ اما طالبان در محور توجه امریکا، روسیه و قدرت‌های دیگر است. آن‌ها حاضراند با امتیازدادن به طالبان، بازی صلح را به نفع‌شان ختم کنند. با این شرایط، خطر برگشت طالبان بیش‌تر از پیش جدی است. مهم‌ترین نکته‌ای که باید به آن توجه شود، این است که باید هماهنگی در جبهه‌ی مقابل طالبان به وجود آید. اینکه حکومت افغانستان می‌تواند در این زمینه کدام‌کاری را انجام دهد و حلقات مخالف حکومت چه‌ کنند باید این موضوع مهم مورد توجه شود. اگر هماهنگی در باره‌ی چگونگی برخورد با طالبان به وجود نیاید وضعیتی که حالا در جریان است، نظام سیاسی و دست‌آوردهای افغانستان را با خطر مواجه می‌کند. قدرت‌گیری طالبان و حاکم شدن نظام دل‌خواه این گروه و اسلام گرایان افراطی، در افغانستان دور از تصور نیست.