روندِ لاهور؛ نقشه‌ی راه یا نقشه‌ی چاه؟

رضا مهسا
روندِ لاهور؛ نقشه‌ی راه یا نقشه‌ی چاه؟

اسلام‌آباد میزبان نشستی به ابتکار مرکز پژوهشی صلح لاهور و وزارت خارجه‌ی‌ پاکستان پیرامون صلح افغانستان زیر نام روند لاهور است. این همایش، با حضور شماری از چهره‌ها و سرانِ احزابِ سیاسی عمدتا مخالف دولت افغانستان، دور از چشم گروه طالبان و در غیاب نماینده‌ی رسمی دولت وحت ملی، که دو رکن اساسیِ جنگ در کشور است، برگزار شده است.

آنچه که واضح است به باور نویسنده‌ی این سطور، این مسئله است که: هر نقشه‌ی راهی که برای دست یازیدن به صلح دایمی و پایدار در افغانستان از طریق پاکستان بگذرد مستقیما به ترکستان است و سر از چاه بیرون خواهد کرد.

دولت‌مردان و جنرالانِ پاکستانی، در مورد عمقِ استراتیژیک اسلام‌آباد در افغانستان به‌عنوان حیاتِ خلوت و عقبه‌ی استراتیژیک برای مقابله با دشمنِ جدی و استراتیژیکی چون هند اجماع نظر دارند و افغانستان را در بلندمدت، یکی از ایالاتِ پاکستان مستقیم و یا غیرمستقیم در نقشه‌ی جهان می‌خواهند ببینند.

اسلام‌آباد با نفوذ سیاسی و حضورِ نظامی همواره به دنبال بسط هژمونی در افغانستان بوده و از این سیاست سرِ سوزن عقب‌نشینی نخواهد کرد و از هر طریق ممکن به دنبال حفظ نفوذ در لایه‌های بلند سیاسی و نظامی در کشور است؛ به خاطر اینکه یک افغانستان باثبات و قوی آن‌هم در حول محور پشتون‌هایی که با روحیه‌ی پشتون‌والی، خط مرزیِ دیورند را به رسمیت نمی‌شناسند و خواهان یک‌جاشدن پشتون‌های دو طرف دیورند استند به ضرر پاکستان است.

حالا اگرچه شاه محمود قریشی، وزیر خارجه‌ی پاکستان، با پروپاگندا خواندنِ عمقِ استراتیژیک این کشور در افغانستان، کنفرانس روند لاهور را آغاز کرد؛ ولی با کنارهم چیدن پازلِ‌های جدا افتاده از همِ  این نشست، نتیجه‌ای که به آن می رسیم این است که پاکستان با دیپلماسی یک تیر و دو فاخته، جدی‌تر از پیش به دنبالِ تضعیف حکومت مرکزی در کابل، مهار روحیه‌ی‌ پشتونوالی در جنوب و در یک کلام ایجاد دکل‌های دیده‌بانی درسیاستِ آینده‌ی کشور با حفط ظرفیت‌‌های موجود چون شورای کویته و شورای پیشاور گروه طالبان در افغانستان است.

اسلام‌آباد با اشراف به این موضوع که پایه‌های یک حکومت اقتدارگرا و متمرکز در افغانستان با روحیه‌ی ضدِ پاکستانی و متمایل به هند دارد شکل می گیرد، با تدویر همچون نشست‌ها به دنبال سبوتاژ این روند با فیگورهای مخالف سیاسی دولت است.

چیدمان مهمانان در این نشست، آن‌قدرکاریکاتور است که در نگاه اول فهمیده می‌شود که گلب‌الدین حکمت‌یار پشتونی که دار و ندارش از پاکستانی‌هاست و خواستِ پشتون‌والی‌اش پیش‌گرایشِ اخوانستی و قرائتِ سلفی گری‌اش که  یک پروژه‌ی فکریِ پاکستانی در حوزه‌ی استیلای سیاسی ـ نظامی در جنوب آسیا است قشنگ رنگ می بازد.

استاد محمد کریم خلیلی، سابق یکی از مهره‌های درشتِ بیرون مرزیِ حزب وحدت اسلامی  در پیشاور پاکستان با ارتباطات گسترده با دولت‌مردان ملکی و نظامی پاکستانی و یکی از ناراضی‌های دولتی  و عضو برجسته‌ی یک تکت انتخاباتی رقیبِ دولت مرکزی در کابل.

دکتر لطیف پدرام تیوری‌پردازِ فدرالیزه کردن افغانستان و یکی از رادیکال‌ترین چهره‌هایِ ضد شئونیزم پشتونی در کشور و نامزد تیم انتخاباتی برای احراز کرسی دولت در کابل.

استاد حاجی محمد محقق، فیگور همیشه در فاز اپوزیسیونِ دولتی بودن و یکی از پهلوانان سیاسی و نظامی در شمال و مرکز افغانستان با راوبط خیلی حسنه و  پرسروصدا و جنحالی با جمهوری اسلامی ایران، کشوری که تقریبا شانه به شانه‌ی پاکستان به دنبال حفظ هژمونی در افغانستان است.

حنیف اتمر یکی از داعیه‌دارانِ اصلی و کلیدیِ انتخاباتِ پیش رو، برای باسن‌زدن به‌کرسی ریاست جمهوری آینده‌ی کشور و یکی از آدرس‌های پرنفوذِ استخباراتی و اطلاعاتی دارای روابط فوق‌العاده سری با استخبارات منطقه.

جنرال عطا محمدِ نور، رییس اجرائیه جمعیت اسلامی افغانستان و یکی از فیگورهای جهادی‌ای که خیلی مورد بی‌مهری دولت وحدت ملی قرار گرفت و یکی از مخالفین سرسخت رییس جمهوری غنی در انتخابات پیش رو.

سید حامد گیلانی و دوستانی دیگری که در این نشست حضور به هم رسانده‌اند، به نحوی از انحا آبشخور سیاسی‌شان بر می‌گردد به  پاکستان و دست آقای گیلانی بارها از سوی رحمت‌الله نبیل متهم به داشتن رابطه‌ی نزدیک با استخبارات پاکستان است.

اسلام‌آباد، بازیگر قهار و ماهری در سمت‌وسودهی گرایش‌های جهادی در طول تاریخ سیاسی افغانستان بوده و نفوذ فوق‌العاده‌ی سیاسی و استخباراتی  برجهادی‌های کشور برای مهندسی و مدیریت منافع ملی خویش در افغانستان دارد.

حالا اسلام‌آباد با این نمایش، در قدم نخست به دنبال کردیدت گرفتن از رییس جمهور غنی  است که چند روز بعد برای دیدار با عمران خان، عازم پاکستان می‌شود.

و در قدم بعدی همان آش است و همان کاسه. اسلام‌آباد، یک ملی‌متر هم از سیاستی که در قبال افغانستان دارد عقب‌نشینی نخواهد کرد مگر اینکه  روند دولت و ملت‌سازی در افغانستان زیر ذره‌بین پاکستانی‌ها شکل بگیرد  و اسلام‌آباد دست بازی در سیاست‌گذاری‌های کلانِ افغانستان چه با نفوذ نظامی و چه با هژمونی سیاسی خویش  داشته باشد.

آنچه در لاهور و در سایه‌ی نشست لاهور اتفاق افتاد، همانا نقشه‌ی راه نه بل‌که نقشه‌ی چاه است برای تثبیت هژمونی پاکستانی و جایگاه اسلام آباد در مسیر بحرانیزه سازی افغانستان و ساختن دکل‌های دیده‌بانی در امتداد پروسه‌ی دولت و ملت‌سازی در کشوری به نام افغانستان.