شکست چهره‌ها در چهره‌ی ‌شان

عبدالله سلاحی
شکست چهره‌ها در چهره‌ی ‌شان

این یکی از عکس‌هایی است که در نشست مسکو گرفته شده است؛ عکسی که می‌تواند روحیه‌ها و موقعیت‌ها را در این نشست از روی چهره و طرز ایستادن و کجا ایستادن‌های سیاسیون افغانستانی نشان بدهد.

در صورت هیچ یک از این‌ها لبخند را نمی‌بینیم و یا استواری‌ای را که یک سیاست‌مدار در چنین مواقعی از خود نشان می‌دهد. گویا همه در انتظار چیزی استند. دو نفر جدا در سمت راست تصویر ایستاده‌اند و گویا راجع به چیز نگران کننده‌ای صحبت می‌کنند، سه نفر در مرکز تصویر قرار گرفته و دو تن از این‌ها در حال صحبت استند؛ سومی حاجی محمد محقق است که دقیقا مثل موقعیت سیاسی‌اش در اوضاع کشور، بیشتر تماشاگر و نظاره‌گر است.

طوری به آقای نور که انگار سخنران این جمع سه نفری است، نگاه می‌کند که تصور می‌کنی، با تردید و تمجید سخنان او همراه است. با این همه موقعیتی که ایستاده است یعنی فاصله از حامدکرزی و آقای نور، نشان می‌دهد که حاجی محقق، در گفت‌وگویی که جریان دارد، صرفا یک مخاطب است و نقش خاصی در میان این سه نفر ندارد.

طوری که می‌بینیم، نور و کرزی در روبه‌روی هم ایستاده‌اند و دارند با هم صحبت می‌کنند. از آنجایی که چشم‌های عطامحمد نور به سمت دیگری است؛ اما در جلوِ حامدکرزی ایستاده است، چنین تصور می‌شود که این بحث بین دو نفر اتفاق افتاده است و محمد محقق خودش را به این بحث وارد کرده است. یعنی بخشی از این بحث نیست؛ بلکه به روایت این تصویر اضافه‌ای بر این بحث است.

 موقعیت‌ها در این عکس، بیشتر از هر چیزی گویایی دارند؛ در سمت چپ عکس آقای خلیلی را می‌بینیم که تنها مانده و در حاشیه قرار گرفته است. او در نشست مسکو نیز یکی از افرادی بود که قرار بود از جلسه، به خواست طالبان اخراج شود.

با این که سعی کرده است استوار باشد و طوری نشان بدهد که گویا هیچ اتفاقی نیافتاده؛ ولی این که در حاشیه‌ی این جمع پراکنده بدون هیچ هم‌صحبتی ایستاده است، غریبه‌گی او را نشان می‌دهد؛ اما این حالت درونی او را که حس غربت است، صرفا از روی موقعیت و تک ایستادنش، نمی‌سنجیم؛ بهتر است کمی در این مورد شرحی اضافه نیز وارد کنم:

فردی که در همه زمانی که به جایی رفته است، تنها باشد؛ متوجه فضای اطرافش می‌شود. در واقع خودش را با نگاه کردن به این طرف و آن‌طرف مشغول می‌کند، برای همین بیشتر از همه متوجه فضا است. طوری که در این عکس، فقط و فقط آقای خلیلی متوجه دوربین عکاسی است که دارد عکس می‌گیرد.

اما با این همه، برای عکاس نیز، او سوژه‌ی خاصی نبوده است و محور عکس بیشتر روی این جمع سه‌نفره است.

در سمت راست، حنیف اتمر و زاخیل‌وال ایستاده‌اند؛ گویا اتمر در آن‌جا سخن می‌گفته و زاخیل‌وال شنونده بوده است و حتا می‌شود چنین برداشت کرد که در جمع دو نفری این‌ها، بحث خاصی در جریان نبوده و بیشتر شاید باهم پُس‌پُسک می‌کرده‌اند.

اما اگر از موقعیت‌ها بگذریم و به طور کلی، فضای عکس را مورد مشاهده قرار بدهیم، متوجه نوعی نزاکت همراه با سرخوردگی می‌شویم؛ گمان می‌برم این عکس، پس از بی‌نتیجه شدن این نشست‌ها باشد. چهره‌های اکثریت‌شان درهم فرو رفته است و یک احساس مایوسانه را با خود حمل می‌کند. دست‌های‌شان طوری روی‌هم قرار گرفته که گویی جز این دیگر راهی برای‌شان نمانده است.

هیچ یک به صورت هم نگاه نمی‌کنند جز حاجی محقق که به آقای نور، به نوعی تردید و تمجید آمیخته به هم نگاه می‌کند. حتا آقای کرزی به چهره‌ی نور نمی‌بیند و بیشتر چشمش روی یخن و نکتایی اوست.

این عکس از یک بن‌بست سخن می‌گوید؛ از تصوری که این سیاست‌مداران داشتند ولی نتوانستند به آن برسند و شاید هم از خبرهای بدی با خود دارند که در حال اتفاق است.

سخنان محمد محقق را در تلویزیون طلوع که پس از بازگشت به کابل گفته است می‌توانیم یکی از دلایل این ناآرامی و اضطراب در این عکس تلقی کنیم و سخنان دیگری را که هنوز با ما در میان گذاشته نشده است. او در طلوع نیوز گفته است «طالبان به دنبال صلح نیستند. طالبان با اصرار بر خروج قوای خارجی از افغانستان، می‌خواهند توازن قوا را به نفع خود شان رقم بزنند. اگر قوت‌های خارجی از افغانستان خارج شوند، معلوم نیست، طالبان با ما صلح می‌کنند یا نه. طالبان در فکر امارت ستند، نه صلح.»

من فکر می‌کنم هیچ عکسی به این خوبی نمی‌تواند شکست سیاسیون کابل را در برابر طالبان نشان بدهد. نشستی که این سیاسیون در آن اشتراک کرده بودند، به بن‌بست رسیده است و این در حالی است که حساب بزرگی از سوی این افراد روی همین نشست باز شده بود.

اشتراک در این نشست در کنار ملابردار، آن‌قدر به دست‌آورد بزرگ می‌مانست که کریم خلیلی با این که موقف دولتی داشت سعی کرد خودش را هر طور شده در این جمع شامل کند.

در عین حال برای تیم حنیف اتمر که در این نشست نیز اعضای بیشتری دارد، گفت‌وگو با طالبان در غیاب دولت، عظمتی می‌داد که گویا این تیم از پر نفوذترین‌هاست و قدرت گفت‌وگوی خوبی دارد.

اما اینک آنان شکست خورده‌اند و چهره‌های‌شان این را به خوبی نمایان می‎‌کند.