نور و توسعه‌ی قلمرو تاثیرگزاری سیاسی؛ اما به چه قیمت؟

عبدالله سلاحی
نور و توسعه‌ی قلمرو تاثیرگزاری سیاسی؛ اما به چه قیمت؟

عطا محمد نور، با چند ویژگی در میان مردم افغانستان شناخته می‌شود؛ یکی از آن ویژگی‌ها جنجالی بودن او است. این سیاست‌مدار، بارها بر سر موضواعت مختلف با حکومت و بسیاری از سیاسیون دیگر سر ستیز داشته است. ستیزه‌جویی‌ها و مخالفت با دولت، از بحثی که روی کنار رفتن آقای نور از مقام ولایت بلخ، به وجود آمده بود، آغاز شد و در نهایت اما او مغلوب شد. سپس برای تقویت اپوزیسیون در جهت تضعیف حکومت دست به ایتلاف با بسیاری از سیاست‌مداران دیگر زد که با تعدادی از آنان اختلافات شدید سیاسی و حزبی داشته است. نمونه‌ی این هم‌دستی‌ها، هم‌سویی وی با جنرال عبدالرشید دوستم، معاون اول ریاست جمهوری است. اختلافات موجود میان عطامحمد نور و آقای دوستم، بر همگان روشن است؛ تا جایی که زمانی بر سر برداشتن عکس‌های جنرال دوستم از نقاط مختلف شهر مزارشریف که در اداره‌ی آقای نور قرار داشت، تظاهرات‌هایی از سوی هواداران معاون اول صورت گرفت که به خشونت نیز کشانده شد.

ویژگی دیگری که آقای نور با آن شناخته می‌شود، بلوف‌های سیاسی او است. نور، همواره مخالفین خودش را مورد تهدید قرار می‌دهد و این تهدیدات بیش‌تر بر اساس پشتوانه مردمی‌ای است که تصور می‌شود او از آن برخوردار است. در تظاهراتی که علیه ریاست جمهوری در کابل برگزار شد و در آن ادامه‌ی کار ریاست جمهوری نامشروع خوانده شد، نور از نخستین کسانی بود که هشدار آن را داده بود؛ ولی این هشدار با نوعی بزرگ‌نمایی همراه بود. آقای نور، از بستن و تعطیل کردن ادارات و راه‌های وزارت‌خانه‌ها تا رسیدن به هدفش سخن گفته بود؛ ولی تظاهراتی که صورت گرفت، نشان داد که این تجمع، هیچ  هدف قاطعی ندارد. این موضوع را می‌توان از محل برگزاری تجمع صورت گرفته دریافت که در غازی استدیوم- مکانی که اکثرا برای کمپاین‌های انتخاباتی استفاده شده- فهمید.

و اما ویژگی دیگر عطامحمد نور که تازه در حال شکل‌گیری است، تعامل با برنامه‌های سیاسی‌ای است که از سوی کشورهای منطقه به همکاری گروه‌های داخلی ایجاد شده و اهداف مشخص خودش را دارد. یکی از این برنامه‌ها، نشست مسکو بود. نشستی که در نهایت، طالبان را از گروه تروریستی به‌عنوان یک گروه تقریبا سیاسی مطرح کرد و در نهایت، هیچ توافقی برای آتش‌بس و صلح در آن صورت نگرفت؛ نور، به‌عنوان سیاست‌مداری که در شمال افغانستان تاثیرگذار شناخته می‌شود، یکی از اشتراک‌کنندگان آن بود و سهم ارزنده‌ای –در کنار دیگر هم‌پیمانانش- در تغییر دیدگاه سیاسی نسبت به گروه طالبان دارد. او اینک پس از بازگشتش از «روند لاهور»، با گلب‌الدین حکمت‌یار یکی از افرادی که پیش از این نه به‌عنوان مخالف آقای نور، بلکه به‌عنوان یکی از دشمنانش مطرح بود، دیدار کرده است.

گلب‌الدین حکمت‌یار، با این که به پروسه‌ی صلح پیوسته است و سعی می‌کند فعالیت‌های سیاسی‌اش را از راه‌هایی پیش ببرد که دموکراتیک به نظر برسد؛ اما منفورترین سیاست‌مدار میان مردم افغانستان است. نشست آقای نور، با حکمت‌یار، برای بسیاری، از اتفاقات نیک در سیاست افغانستان شمرده شده است اما این نشست، به نظر نمی‌رسد که خودخواسته و از سر توافق نظر باشد. در واقع، چنین نشستی تاثیرات سیاسی‌ای دارد که در خارج از افغانستان شکل گرفته است؛ طوری که گفتم، ویژگی تاز‌ه‌ای که نور در شخصیت سیاسی خودش در حال پرورش دادن است، نقش‌گیری در برنامه‌های سیاسی‌ای است که کشورهای منطقه طرح‌ریزی کرده‌اند. آقای نور برای بزرگ‌تر کردن قلمرو تاثیرگزاری خودش، وارد رابطه‌های گسترده‌تری شده است و این برخلاف ایتلاف‌های سیاسی داخلی است. به نظر من، فصل جدید سیاست‌های این شخصیت سیاسی کشور در حال رشد است و بنابر همین دریچه‌ی جدیدی به روی افغانستان از سوی کشورهای منطقه باز خواهد شد. این مقاله پیرامون فعالیت‌های آقای نور به تحریر در آمده و اگر تلاشی شده تا بیش‌تر به تاثیرگزاری او اشاره شود، به همین دلیل بوده؛ وگرنه از کسی پوشیده نیست که آقای نور تنها نیست و گروه سیاسی‌ مشخصی که منافع مشترک دارند، در فعالیت‌های وی دخیل استند.

در روند لاهور، شخصی که روی نکات حساسی چون خط دیورند، دست گذاشت و پیشنهاد داد تا این موضوع را با مراجعه به اراده‌ی مردم حل کنند، عطا محمد نور بود. این اظهار نظر از سوی او، از رابطه‌ی تازه‌ی تیم انتخاباتی مورد حمایت وی و حزبش خبر می‌دهد؛ زیرا سخنان آقای نور، در صورت تاثیرگذاشتن بر جو سیاسی کشور، می‌تواند برای پاکستان منفعت بیش‌تری برساند و مشکلی را که از خط دیورند ناشی می‌شود به نفع پاکستان حل کند.

خط دیورند، به‌عنوان خط نپذریفته شده از سوی افغانستان، همواره برای پاکستان یک فشار سیاسی بوده است و هر اظهار نظری که سبب زمینه‌سازی برنده شدن پاکستان در این دعوا شود، هم‌سویی با منافع پاکستان می‌کند. آقای نور در سخنرانی‌اش که در روند لاهور انجام شد، به گونه‌ای سعی می‌کرد توجه این کشور را جلب کند تا شاید نظر به تاثیرگزاری پاکستان بر سیاست افغانستان، بتواند رابطه‌ی مفیدی برای خودش و تیم مورد حمایتش کسب کند.

بی‌گمان، نشست نور با حکمت‌یار و استقبال والی ولایت بلخ به‌عنوان فرد مورد حمایت عطامحمد نور، از جمعه‌خان همدرد و پسر حکمت‌یار، بی‌تاثیر از روند لاهور نیست. این که می‌گویم نشست‌ نور و حکمت‌یار، انگیزه‌ی داخلی ندارد و از سوی کشورهای دیگری تحریک به آشتی شده‌اند، از آن جا ناشی می‌شود که حکمت‌یار، یکی از هواداران سیاست پاکستان در کشور است و هر حزب و شخصیت دیگری که بخواهد با پاکستان رابطه‌ی بهتری داشته باشد، در نخست باید با گلب‌الدین حکمت‌یار نیز رابطه خوبی ایجاد کند؛ در واقع، ارتباط با حکمت‌یار، زمینه‌ی بهتر رابطه با پاکستان را فراهم می‌کند.

سیاست‌های عطا محمد نور پس از توافقاتی که با مخالفانش از جمله حنیف اتمر انجام داد، از او یک سیاست‌مدارِ با رابطه‌ی وسیع داخلی ساخت؛ رابطه‌ای که بلاخره به نزدیکی با حکمت‌یار منجر شد و پای او را به سیاست‌های منطقه‌ای نیز باز کرد؛ اما این همه به چه قیمتی به دست خواهد آمد، پرسشی است که جوابش تا نتیجه‌ی کار باقی می‌ماند.