مجلس« خانهی ملت» است. ساکنان این خانه برگزیدگان مردم است. بنابراین چیزی که در این خانه میگذرد، همان چیزی است که در جامعه جریان دارد. درگیری فزیکی، فحش و دشنامهای رکیک، چاقوکشی، بیپروایی به حرمت، ادب و اخلاق انسانی، رد و بدل شدن پولهای کثیف، ناتوانی از درک مسایل بسیار ابتدایی و پیشپا افتادهی ملی، چیزهای است که بارها و به کرات از این خانه شاهد بودهایم. اینها واقعیتهای زنده و ملموسی است که در تجربهی زندگی روزمرّهی ما و در نهادها، موقعیتها و جایگاههای دیگر هم روی داده است.
بپذیریم یا حاشا کنیم، در همه حال این مجلس ما و نمایندگان مردم و ملت ما استند. شرمنده باشیم یا به آن مباهات کنیم، باز هم این مجلسی است که قرار است تا پنج سال آینده از مردم و شهروندان کشور نمایندگی کنند و برای ساماندهی امور و مسایل مربوط به یک نظم اجتماعی و حقوقی تصمیم بگیرند و بر فاسدترین دستگاه سیاسی و بروکراتیک جهان نظارت کنند.
جدای از آنچه که در جریان انتخابات و پس از آن روی داده است و بدون در نظرداشت حقکشیها و بیدادهایی که بر مردم و تعدادی زیادی از نامزدان وکلا رفته است و بدون تمام رسواییهای حیرتانگیزی که در کمیسیونهای انتخاباتی گذشت؛ ما به عنوان اعضای یک جامعهی نفرین شده در تکوین این وضعیت و برآمدن چنین مجلسی نقش داشتهایم. ما جامعهای استیم که انتخابکردن و انتخابشدن به عنوان حق شهروندی را با دشواری و پرداخت هزینههای بسیار گزاف و سهمگین به دست آوردهایم؛ اما وقتی فرصت استیفا و اعمال این حق میرسد، اکثریت مطلق ما، انتخابات را به بازیهای بسیار حقیر و مبتذل تقلیل میدهیم و به جای این که از این حق و فرصت برای بهبود وضعیت عمومی جامعه استفاده کنیم و از این طریق به خود، کشور و سرزمین خود کمک کنیم، تا جایی که در توان داریم، یک امر مهم و سرنوشتساز ملی و کشوری را به بازیهای حقیر، مبتذل و ویرانگر تبدیل میکنیم. نمایشهای خفتباری را تا کنون دیدهایم و رسواییهایی را که بعد از این خواهیم دید، بخشی از خرد و عقلانیت خود ما است که اکنون چونان آینهی تمامنما در برابر ما قدکشیده است. آنهایی که پارلمان یک جمهوری را به فضای قمارخانههای جهان مبدل کردهاند، در واقع ما استیم نه هیچ کسی دیگر. خوب است به جای شماتتکردن قانونگذارهای چاقوکش، خود را سرزنش کنیم که چگونه در میان دهها انتخاب ممکن، کسانی را بر تقدیر سیاسی این جامعه مسلط کردهایم که این گونه و در برابر رسانههای گروهی، زبونی یک کشور و مردم را بر آفتاب میکنند.
ما وقتی به انسانهایی که در هزارهی سوم مهارت ابتدایی خواندن و نوشتن را نیاموختهاند و هنوز به صورت حداقلی هم اهلی و مدنی نشدهاند، رای دادیم و دهها تن از این قشر را به عنوان قانونگذار به مجلس فرستادیم، به عنوان مسؤولیت شهروندی، برای یک لحظه هم که شده با خود اندیشیدیم که خسارتهای انتخابها و رفتارهای ما را چه کسانی پرداخت خواهندکرد؟ پارلمان واقعن خانهی ملت است و هر ملتی به اندازهی ظرفیتهای عقلی، فرهنگی و اخلاقیای که دارد برای خود خانه میسازد. این پارلمان نمایشی از اهلیت و خرد ما است. به جای آشوب و کولیبازی در فضای مجازی و واقعی، بهتر این است که هرکدام در سکوت و تنهایی خویش، به تماشای خود بنشینیم و این خود غیرانسانی و فرهنگیناشده را از نزدیک و به صورت انضمامی تماشا کنیم. با این حکومت و این ملت و این خانه، اگر هنوز هم روی دو پا راه می رویم، جای شکرش باقی است.