افغانستانِ پساامریکا؛ برنامه‌ی میلیارددالری چین برای افغانستان؟

مرتضا نیکزاد
افغانستانِ پساامریکا؛ برنامه‌ی میلیارددالری چین برای افغانستان؟

منبع: اینترنشنل‌نیوز

برگردان: مرتضا نیکزاد

با خروج امریکا از افغانستان، پکن در حال آماده‌سازی برای ورود به کشوری جنگ‌زده و پرکردن خلایی است که خروج سربازان امریکایی و ناتو بر جا گذاشته است.

چین آماده است تا با برنامه‌ی ابتکار عمل کمربند و جاده‌ی  -BRI-خود به گونه‌ی انحصاری وارد افغانستانِ پساامریکا شود. منبع نزدیک به مقامات دولتی در افغانستان که خواست نامش فاش نشود، به روزنامه‌ی «دیلی‌بست»، گفت که مقامات کابل با توسعه‌ی ۶۲ میلیارددالری راه‌رو اقتصادی چین و پاکستان (CPEC)  -پروژه‌ی شاخص  BRI- دست به هم‌کاری پردامنه‌ای با چین بزدند. به گزارش رسانه‌های بین المللی، این پروژه‌‌ی چین-پاکستان، شامل احداث بزرگ‌راه‌ها، راه‌آهن و خطوط لوله‌ی انتقال انرژی به افغانستان می‌شود.

نیروهای امریکایی، روز جمعه از پایگاه اصلی و نهایی ارتش این کشور در افغانستان، خارج شدند. هرچند تاریخ خروج کامل نیروها یازدهم سپتمبر در نظر گرفته شده بود؛ اما، مقامات امنیتی انگلیس، اعلام کردند که بیش‌تر نیروها تا چهارم جولای [از افغانستان] خارج می‌شوند.

به گفته‌ی یکی دیگر از منابع که محرم مکالمات پکن و کابل است، یکی از پروژه‌های خاص روی میز، ساخت جاده‌ی اصلی مورد حمایت چین بین افغانستان و شهر پیشاور در شمال‌غربی پاکستان است؛ جاده‌ای که قبلا با مسیر CPEC مرتبط بوده است. این منبع به شرط ناشناس‌ماندن، به روزنامه‌ی دیلی‌بیست، گفت: «بحث و گفت‌وگو میان مقام‌های کابل و پکن در مورد بزرگ‌راه پیشاور-کابل وجود دارد. اتصال کابل به پیشاور از طریق جاده، به معنای پیوستن رسمی افغانستان به CPEC است.» به عبارت دیگر: دولت افغانستان، در پشت صحنه، بلافاصله پس از خداحافظی با امریکا، از چین استقبال می‌کند.

چین مشتاق تمدید برنامه‌ی ابتکار عمل کمربند و جاده‌ی«BRI» خود به افغانستان است و حداقل نیم دهه است که از کابل می‌خواهد به این پروژه بپیوندد؛ اما، دولت افغانستان که تحت حمایت ایالات متحده‌ی امریکا بود، از ترس این که برداشتن چنین گامی، ناخوشی از واشنگتن به نظر برسد، از پیوستن به بی‌آی‌آر مردد بود. این منبع گفت: «از چند سال گذشته، تعامل مداوم بین دولت افغانستان و چینی‌ها وجود داشته است، که این البته منجر به مشکوک‌شدن امریکا به دولت غنی شد.»

او، هم‌چنان افزود؛ حالا که نیروهای امریكایی در حال ترك افغانستان اند و «غنی به یك متحد با منابع، پرنفوذ و توانا برای پشتیبانی نظامی از دولت خود احتیاج دارد»، هم‌کاری این کشور با چین شدیدتر می‌شود.

پس از آن كه جو بایدن، رییس‌جمهور امریكا، از برنامه‌ی خود برای عقب‌نشینی كامل نیروهای امریكایی تا یازدهم سپتمبر خبر داد، ژایو لیجیان، سخن‌گوی وزارت امور خارجه‌ی چین، ماه گذشته تأیید كرد كه چین در واقع در مورد تمدید CPEC  با کشورهای سوم، از جمله افغانستان، گفت‌وگو می‌كند.

چین طبق استرتژی بی‌آر‌آی خود، می‌خواهد آسیا را از طریق شبکه‌های زمینی و دریایی با افریقا و اروپا متصل کند که حدود ۶۰ کشور را در بر می‌گیرد. این استراتژی، نه تنها باعث ایجاد ارتباط درون‌منطقه‌ای می‌شود؛ بل ‌که نفوذ چین را در سراسر جهان با هزینه‌ی تقریبی ۴ تریلیون دالر افزایش می‌دهد. افغانستان به یُمن موقعیتی که دارد، می‌تواند پایگاه استراتژیکی برای چین فراهم کند که نفوذ این کشور را در سرار جهان گسترش دهد و در کنار آن به عنوان مرکز تجارتی‌ای میان خاورمیانه، آسیای میانه و اروپا به کار رود. به گفته‌ی منبع، «چینی‌ها هم‌زمان با دقت فراوانی با رهبران سیاسی برای فراهم‌کردن پشتیبانی سیاسی در افغانستان روابط نزدیکی ایجا کرده اند… دولت چین در صورت عدم برخورداری اتصال بی‌آی‌آر از طریق افغانستان، در برآوردن هزینه‌های این پروژه با مشکل‌های بی‌شماری روبه‌رو خواهد شد.»

او ادامه داد: «چنین سرمایه‌گذاری‌ای که به اقتصاد تزریق خواهد، مطمینا، برای افراد زیادی شغل ایجاد خواهد کرد و در صورت عدم وجود فعالیت‌های اقتصادی دیگر، ممکن است مردم از آن استقبال کنند؛ اما فضای سیاسی در افغانستان تقسیم شده است و احتمالا تعدادی از بزرگان قومی، مخالفت خواهند کرد، نه به این دلیل که اضراری در آن می‌بینند، بل‌ که به این دلیل که دست‌اندرکاران خارجی، می‌خواهند جلوش را بگیرند.»

به گفته‌ی این منبع ، یک افسر ارشد در خدمات خارجی افغانستان، به او گفته بود که مقامات چینی حدود پنج سال پیش با صلاح‌الدین ربانی، وزیر خارجه، در باره‌ی تمدید CPEC و BRI بحث کرده اند. وزیر علاقه‌مند می‌نمود، دست‌کم تا زمانی که یک سفیر هندی برای عقب‌انداختن معامله پا پیش کرد-. این منبع، گفت: «سفیر هند در افغانستان برای ابراز نگرانی‌های خود حتا به سفیر امریکا در کابل مراجعه کرد. سرانجام، به روایتی، سفیر امریکا ربانی را تحت فشار قرار داد تا از گفت‌وگوهای بیش‌تر در باره‌ی CPEC با چین خودداری کند.»

در مورد دیگر، یک دیپلمات «احساساتی»، رییس‌جمهور غنی را به «در کنار چینی‌ها ایستادن» و «به آن‌ها منابع افغانستان را پیشنهاددادن» متهم کرد و پروژه متوقف شد؛ اما حالا، با توجه با خروج ایالات متحده، پکن ممکن است در موقعیت خوبی برای ازسرگرفتن توافقات از جایی که متوقف شده بود، باشد و کابل را برای پیوستن به بی‌آی‌آر تحت فشار قرار دهد؛ به ویژه، اگر عقب‌نشینی امریکا منجر به روی‌کارآمدن طالبان شود. گفته می‌شود که از ماه فبروری گذشته، هنگامی که دولت ترامپ توافق صلح با طالبان را امضا کرد، مقامات چینی مکررا با نمایندگان این گروه شورشی در تماس بوده ‌اند. «طالبان مسلما شراکت یک‌پارچه‌تری را به چینی‌ها ارائه خواهند کرد؛ اما دیگر کشورهای منطقه کوشیده ‌اند به جای صلح با طالبان، جنگ‌سالاران را گرد هم آورند و به فکر مقاومت بوده ‌اند.»

چین به عنوان بخشی از تکالیف استراتژیک خود برای افغانستان، تعدادی از پروژه‎های استراتژیک را آغاز کرده است؛ از جمله ساخت فرودگاه تاکسکورگان در فلات پامیر در شمال‌غرب منطقه‌ی خودمختار سین‌کیانگ اویغور، که در مرز افغانستان واقع است. چین در همین حال، سازنده و مجری بندر گادر در ولایت بلوچستان پاکستان است که این منطقه نیز با افغانستان هم‌مرز است. تاکسکورگان و گادر هر دو تحت برنامه‌ی CPEC در حال توسعه است.

 مایکل کوگلمن، معاون مدیر و معاون ارشد آسیای جنوبی در مرکز ویلسون در واشنگتن، به «دیلی‌بست»، گفت: «خروج واشنگتن از افغانستان به پکن یک فرصت استراتژیک می‌دهد. مطمینا خلایی برای پرکردن وجود خواهد داشت؛ اما، نباید ظرفیت چین برای پرکردن این خلا را بیش از آن چه هست در نظر بگیریم. با توجه به این که وضعیت امنیتی در افغانستان به یقین از اداره خارج می‌‌شود، تنها کاری که چین می‌تواند انجام بدهد، این است که جای پای خود را در کشور محکم کند.»

پاکستان به عنوان شریک استراتژیک چین در بازی آخر افغانستان، می‌تواند برگ برنده‌ای برای چین باشد. سودا راماچاندران، تحلیل‌گر امور سیاسی و امنیتی آسیای جنوبی مستقر در هند، به «دیلی‌بست»، گفت: «من فکر می‌کنم، چین با توجه به روابط نزدیک و پرنفوذش با پاکستان، می‌تواند موفقیت بیش‌تری نسبت به ایالات متحده در افغانستان کسب کند. چین می‌خواهد اطمینان حاصل كند كه بی‌ثباتی در افغانستان بر BRI تأثیر منفی نداشته باشد و افغانستان را به سوی عضوشدن به CPEC یا BRI سوق دهد.»

کوگلمن توضیح داد که توانایی چین در تحکیم رد پایش در افغانستان، «به پیمانه‌ی وسیع در به‌توافق‌رسیدن این کشور با طالبان بر می‌گردد، که تأثیرش چه به قدرت برسد چه نرسد، ادامه خواهد یافت. اگر طالبان با این که چین زیرساخت‌ها و دیگر پروژه‌ها را در افغانستان تطبیق کند مشکلی نداشته باشند، پکن دست بالایی پیدا خواهد کرد.»

«چین به سادگی می‌تواند طالبان را وارد بی‌آی‌آر کند. شورشیان گفته اند در صورتی که این سازوکارهای انکشافی به تأمین منافع ملی بینجامد، از آن حمایت خواهند کرد.»

در نهایت، آن چه چین برای گسترش برنامه‌ی «کمربند و جاده‌ی»‌ خود در افغانستان به آن نیاز دارد، صلح است. پکن تا آن جا پیش رفته که در ازای صلح در افغانستان، پروژه‌های زیربنایی و انرژی به ارزش میلیاردها دالر را به طالبان ارایه می‌دهد.

 به گفته‌ی کوگلمن، «طالبان تنها چالشی نیست که چین نیاز دارد بر آن غلبه کند. منابع خشونت فراوانی، هم بر له و علیه دولت، در افغانستان وجود دارد.»

در این تردیدی نیست که دارایی‌های راه‌بردی در تاکسکورگان، واخان و گادر، زیرساخت‌های لوژیستیک چین را تقویت خواهد کرد و به نوبه‌ی آن، به چین کمک می‌کند اهداف اقتصادی و امنیتی طولانی‌مدت خود را در منطقه پیاده کند. در این میان، صلح هم‌چنان کلید اصلی برنامه‌ی جامع چین برای افغانستان پس از ایالات متحده، باقی می‌ماند.