صلح قبل از انتخابات؛ زهری کشنده برای آینده سیاسی

بشیر یاوری
صلح قبل از انتخابات؛ زهری کشنده برای آینده سیاسی

افغانستان پس از امضای توافق‌نامه‌ی امریکا با طالبان چگونه خواهد بود؟ شرایط پیچیده‌ی جنگ و سیاست در افغانستان، تضاد منافع قدرت‌های بزرگ و همسایه‌های این کشور، ضعیف بودن دولت و اختلافات و ناهماهنگی در جبهه‌ی مقابل طالبان، مسایلی ‌اند  که سبب پیچیدگی وضعیت شده و دادن پاسخ روشن را به پرسش مطرح شده، دشوار کرده است. با این هم، صف‌بندی‌های انتخاباتی و وضعیت سردرگم صلح و انتخابات، مسایلی اند که اگر ارتباط آن ها را با هم تحلیل کنیم، پاسخ پرسش را با آن می‌شود، پیدا کرد.

امریکا و طالبان در نتیجه‌ی یک‌سال چانه‌زنی و نشست‌های علنی و مخفی‌ای که برگزار کردند، در مورد چگونگی خروج نیروهای امریکایی و ناتو و قطع ارتباط این گروه با سایر گروه‌های تروریستی، توافق کرده اند؛ اما مسأله‌ی طالبان با دولت و مردم افغانستان حل نشده است.

 قرار است مسأله‌ی طالبان در نتیجه‌ی مذاکره‌ی بین‌الافغانی حل شود. آن‌چه موفقیت مذاکره با طالبان را مشکل ساخته، اختلاف در جبهه‌ی مقابل طالبان است که از آغاز تلاش‌ها برای صلح، شکل گرفته و هنوز حل نشده است.

یک عامل این اختلاف، تضاد منافع و جنگ بر سر قدرت است که میان تیم حاکم و مخالفان حکومت، جریان دارد. مخالفان حکومت چهار دسته ‌اند. یکی؛ رهبران قومی، جهادی و تکنوکرات‌هایی ‌اند که در پنج سال گذشته جایگاه‌ شان را در سیاست و دولت از دست داده ‌اند؛ مانند جنرال دوستم، محمد محقق و عطامحمد نور، دوم؛ رهبران جهادی و قومی ‌اند که در انتخابات گذشته‌ی ریاست‌جمهوری از اشرف غنی حمایت کردند؛ اما به خواست‌های ‌شان نرسیده ‌اند، سوم؛ تکنوکرات‌هایی ‌اند که در زمان حکومت حامدکرزی موقف‌های مهم سیاسی داشته ‌اند؛ اما اشرف‌غنی از آن‌ها احساس خطر کرده و آن‌ها را به بهانه‌های مختلف از کار بر کنار کرده است. دسته‌ی چهارم، سیاست‌مداران و نخبگان سیاسی‌ای‌ اند که از سیاست‌های اشرف‌غنی انتقاد دارند و می‌خواهند تغییر در حکومت و رهبری دولت به وجود بیاید.

  مخالفان حکومت غنی و حتا «عبدالله عبدالله» که شریک پنجاه‌درصدی حکومت است، در مورد سازوکار رسیدن به صلح با دیدگاه اشرف غنی موافق نیستند. عبدالله عبدالله و اکثریت رهبران جهادی و قومی‌ای که از سیاست‌های اشرف‌غنی ناراض ‌اند، به این نظر اند که نقش آن‌ها در مذاکرات صلح با طالبان، برجسته شود و برای آن‌ها صلاحیت بیشتر داده شود. این موضوع، از آغاز مذاکره‌ی امریکا با طالبان به عنوان یک مسأله مطرح بوده و هنوز حل نشده است. آنچه حل این مسأله را دشوار کرده، ترس اشرف‌غنی از مخالفانش و عدم صداقت رهبران جهادی و قومی برای حمایت از نظام سیاسی است.

ترس اشرف‌غنی از این است که رهبران جهادی و تکنوکرات‌های مخالفش در نشست مسکو با طالبان نزدیک شدند. اگر آن‌‌ها در مذاکره با طالبان نقش برتر بگیرند، خواست‌های فردی و سیاسی‌ شان را ترجیح می‌دهند و مذاکره با طالبان را به نفع ‌شان جهت خواهند داد. در این صورت، حکومت در مذاکره با طالبان به حاشیه می‌رود. این نگرانی نیز وجود دارد که رهبران جهادی ممکن است به طالبان امتیاز بدهند و جایگاه تکنوکرات‌های غیر جهادی در دولت آینده سقوط کند. دلیل دیگری که اشرف غنی نمی‌تواند نقش رهبران جهادی و قومی را در مذاکره با طالبان برجسته کند، انگیزه‌ی ماندن در قدرت است که می‌خواهد از آخرین گزینه استفاده کند.

اختلاف میان تیم اشرف‌غنی و مخالفانش در مورد صلح، انتخابات را متأثر کرده است. دو نگاه متضاد در مورد انتخابات وجود دارد. یکی؛ دیدگاه اشرف‌غنی و تیم سیاسی و انتخاباتی او است که می‌خواهند انتخابات به هر شکلی، حتا با وجود نارسایی‌ برگزار شود و آن‌ها بتوانند از هر راه ممکن برنده‌ی انتخابات شوند. دیدگاه دیگر این است انتخابات برگزار نشود.

مسأله‌ی دیگر سیاست نا‌روشن امریکا در مورد صلح و انتخابات است. با آن‌ که امریکا علنی با برگزاری انتخابات مخالفت نکرده؛ اما می‌خواهد که انتخابات برگزار نشود و نظرش در مورد حفظ نظام سیاسی نیز روشن نیست. این رویکرد مبهم امریکا، سبب تداوم ناهماهنگی در مذاکره با طالبان و انتخابات شده است. اگر سیاست امریکا روشن باشد حکومت و سیاسیون ناگزیر می‌شوند که باید دیدگاه ‌شان را برای موفقیت مذاکره با طالبان و انتخابات مشخص کنند.

در این میان حمایت از انتخابات تنها گزینه‌ای است که باید جدی گرفته شود. حکومت جدید در نتیجه‌ی انتخابات شفاف تشکیل شود و این حکومت بتواند اختلاف نظر در مورد چگونگی مذاکره با طالبان را حل کند. با این گزینه، ممکن است که در جبهه‌ی مقابل طالبان هماهنگی به‌ وجود آید و خطری که از یک مذاکره‌ی ناهماهنگ و سردرگم با طالبان، متصور است، دفع شود؛ اما نگرانی این است؛ اگر انتخابات درست برگزار نشود، در آن ‌صورت اختلاف و کشمکش بر سر نتیجه‌ی آن به‌وجود می‌آید و تجربه‌ی تلخ انتخابات سال ۱۳۹۳ تکرار خواهد شد و صف‌بندهای سیاسی و قومی شکل خواهد گرفت.

 اگر مسأله‌ی طالبان از راه مذاکره حل نشود و دولت ضعیف شود، احتمال این وجود دارد که دولت نتواند خود را حفظ کند. در آن صورت، شرایط آغاز دهه‌ی نود میلادی که دولت سقوط کرد و صف بندی‌‌های قومی و حزبی سبب جنگ شد، به‌وجود خواهد آمد.