افغانستان در طوفان حوادث؛ موج تازه‌ی استراتژی‌ها در افغانستان در راه است

صبح کابل
افغانستان در طوفان حوادث؛ موج تازه‌ی استراتژی‌ها در افغانستان در راه است

نویسنده: ایمان نوری، دانشجوی روابط بين‌الملل

بازی تغییر کرده است. ایالات‌متحده امریکا، انگلستان، اتحادیه اروپا و سازمان ناتو به این نتیجه رسیده‌اند که با این وضع و شرایط نمی‌شود با طالبان پیش رفت. اعتماد کردن در این حالت نیز حماقت است.
از امضای پیمان امنیتی امریکا با حکومت که هیچ نتیجه‌ای نداشت تا امضای توافق‌نامه با طالبان، گمانه‌زنی بر این است که امریکا احتمالاً راه خود در تعریف دشمن را گم کرده و یا به عبارت ساده‌تر؛ امریکا تعریف مشخصی از دشمن ندارد. اداره انتقالی هم کم‌کم در نظر امریکا و شرکایش به‌طرف کم‌رنگ شدن در حرکت است.
ضمیر کابلوف دیدارهای گوناگونی با بلندپایگان پاکستانی داشته که حکایت از دیدگاه‌های مشترک در خصوص آمدن اداره انتقالی در افغانستان دارد. این یعنی نزدیکی بی‌پیشینه میان روسیه و پاکستان. روزی روزگاری که شوروی خواب رسیدن به آب‌های گرم جنوب آسیا را در سر می‌پروراند و پاکستان دشمن بالقوه شوروی و مانع و سد راه شوروی شناخته می‌شد، اکنون بهترین دوست روسیه شده و باهم دیدگاه و منافع مشترک دارند.
ضمیر کابلوف نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان در دیدارش با قمر جاوید باجوا-لوی درستیز پاکستان- طی ردوبدل دیدگاه‌ها و گفت‌وگوهای‌شان از طرح تشکیل «دولت انتقالی» در افغانستان پشتیبانی کردند. طرحی که رییس‌جمهور غنی گفته که تا زنده است، طالبان روی اداره موقت را نخواهند دید.
در زمان اتحاد شوروی، پاکستان کشوری حساسیت‌برانگیز در اذهان مقام‌های آن زمان بود؛ اما اکنون پاکستان، دوست و متحد جدید روسیه در امور افغانستان شده است.
اگر بخش‌های عمده‌ی سخنان کابلوف موردبررسی و ارزیابی قرار داده شود، از قراین آن چنین استنباط می‌شود که کفه‌ی ترازوی حمایت روسیه از طالبان به‌مراتب بیشتر از ایران و پاکستان است. این موضوع، خبر از تغییر اساسی دیدگاه دولت روسیه نسبت به مسایل آتی افغانستان دارد. حتا نزدیکی گسترده و بی پیشینه روسیه و پاکستان، با توجه به سابقه دشمنی آن‌ها طی چند دهه‌ای که گذشت، موضوع جدید و قابل‌تأملی است که پرسش‌های زیادی در عقب خود دارد.
یک ائتلاف بزرگی در راه است
سخنان چند روز پیش جو بایدن، رییس‌جمهوری امریکا در رابطه به آسیا حاوی پیام‌ها و اشارات معناداری در پس پرده بود؛ جو بایدن چین و روسیه را تهدید بزرگی برای امریکا دانست و از رشد ایران و هند به‌عنوان قدرت‌های منطقه‌ای نیز به چشم یک تهدید یاد کرد.
در قضیه افغانستان بسیار سنجیده و حساب‌شده و کوتاه حرف زد. او از مداخلات این چهار کشور در رابطه به افغانستان به شکل غیرمستقیم سخن گفت. اکنون، امریکا بعدازاین برای چه سناریویی آمادگی می‌گیرد؟ این پرسش پاسخ‌های زیادی در دل خود دارد که مهم‌ترین این پاسخ‌ها را که بیشتر بر قوت و منطقش پابرجاست به بحث می‌پردازیم.
اقدامات علیه امریکا در چهارچوب سازمان شانگهای
روسیه، چین، هندوستان و ایران چهار کشوری‌اند که در دید اروپا و امریکا رقیبان تازه‌نفس با برنامه‌های خطرناکی‌اند. چین با نام کمونیسم زرد اما با اشتباه‌زدایی از تجربه کمونیسم سرخ شوروی، روسیه خرس زخمی‌ای که زخم‌هایش التیام یافته و دوباره سر برافراشته تا ظهور اوراسیا را تحقق بخشد، هندوستان کشوری با تساهل و مدارا اما با برنامه که طرفدار زد و بند نیست؛ ولی هژمونی رؤیایی خود را در جنوب آسیا در سر دارد و ایران آخرین رژیم انقلابی در روی زمین که در دو بعد استخبارات و ایدیولوژی در برابر امریکا، در منطقه صف‌آرایی می‌کند.
هر چهار این کشورها، در مورد پروسه صلح افغانستان به نحوی‌از‌انحا باهم تماس و روابط و دیدارهای مشترک و دوستانه داشته‌اند. این چهار کشور اقدامات عمده و کلانی در برابر امریکا در افغانستان داشته‌اند. اقدامی که ضریب خطایش بسیار کم است و احتمال تحقق یافتنش بسیار بالاست این است که این چهار کشور در چوکات سازمان شانگهای در برابر سازمان ناتو می‌خواهند دردسرهای زیادی برای غرب و متحدانش خلق کند. از سوریه و عراق تا مدیترانه و از افغانستان تا کشمیر که حیاط خلوت این کشورها شده است.
پاکستان و ترکیه، دو کشوری‌اند که علاقه وافری برای پیوستن به سازمان شانگهای و ملحق شدن به این چهار کشور را دارند؛ اما این دو کشور ظاهراً سیاست‌های‌شان هم‌سو با این چهار کشور نیست. ترکیه و پاکستان سیاست‌های‌شان دوگانه است. به‌عنوان‌ نمونه؛ ترکیه عضویت سازمان ناتو را دارد، اما با پیوستنش به سازمان شانگهای چه خواهد کرد؟ آیا می‌تواند موازنه میان ناتو و شانگهای را حفظ کند و اروپایی‌ها را قانع سازد؟
این‌طرف پاکستان، کشوری که امریکا همیشه از عینک پاکستان، افغانستان را تعریف و بررسی می‌کند، آیا نگاه امریکا در قبال پاکستان که این روزها دیدگاه‌هایش با روسیه بر سر اداره انتقالی در افغانستان هم‌سو شده است، به همین شکل خواهد ماند؟
موضوع افغانستان چه تأثیری بر روابط این چهار کشور دارد؟
احتمالاً در آینده‌های نه‌چندان دور، شکل چینش‌ها در موازنه جنوب آسیا که افغانستان نیز شامل آن است تغییر می‌کند. در دوره‌ای، روابط پاکستان، امریکا و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در منطقه جنوب آسیا کاملاً علیه سیاست‌های روسیه و اقمارش در این منطقه بود؛ اما اکنون الگوی رفتاری و نیز چینش اعضا دست‌خوش تغییرات ژرفی شده است؛ به‌نوعی که طی سال‌های اخیر، پاکستان نگاه گذشته خود نسبت به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را تغییر داده و از سوی دیگر نسبت به روسیه نگرش مثبتی پیدا کرده است.
نزدیکی اخیر مسکو-اسلام‌آباد، به‌معنای تغییر رفتار بازیگران نسبت به یکدیگر طی چند دهه اخیر بوده است. در دوره‌ای که پاکستان با کمک سازمان «سیا» سد راه روس‌ها در افغانستان بود، اکنون رابطه‌ای بهتر و گسترده‌تر با روسیه برقرار کرده و این موضوع تأثیرات امنیتی گسترده‌ای بر افغانستان باقی خواهد گذاشت.
چرا طالبان برای مردم امریکا نامه نوشته‌اند؟
مهم‌ترین علت نامه‌نگاری طالبان، بیم و ابهام آن‌ها از آینده‌ی گروه و رهبری‌شان است. درحالی‌که این گروه از ترامپ حمایت می‌کرد و معتقد بود که ترامپ می‌تواند منافع طالبان را حفظ کند؛ اما با روی کار آمدن جو بایدن، به تردید و نگرانی‌های طالبان افزوده شده است. این تردید و نگرانی‌ها در یادداشت‌ها و نظرات اعضا و هیئت مذاکره‌کننده آن‌ها نیز به‌خوبی دیده می‌شود. احتمال زیادی می‌رود که بخشی از راهبرد بایدن به سود طالبان تمام نشود.
آیا امریکا پا جای قدم‌های شوروی می‌گذارد؟
مسیر پیش رو بسیار غبارآلود است. می‌توان اسمش را فراسوی نیک و بدنام گذاشت. از قراین هم برمی‌آید که امریکا برنامه رفتن ندارد. اگر این خروج اتفاق می‌افتاد، بساط امریکا از منطقه برچیده می‌شد و قدرت‌های متخاصم با امریکا هم می‌خواهند تمام اقدامات مخربانه‌شان را به‌پای حضور امریکا ختم کنند.
اکوسیستم گروه‌های افراطی منطقه در افغانستان هم‌چنان فعال‌اند و از حامیان‌شان دستور می‌گیرند. امریکا از افغانستان بیرون نمی‌شود و افغانستان باید به فصل جدید جنگ‌ها در برابر طالبان آمادگی بگیرد.