نویسنده: تامس گابینس نف
مبنع: نیویورک تایمز
برگردان: ابوبکر صدیق
در ۲۰۰۸، من مسؤول گروهی از نیروهای مرین –نیروهای خاص امریکایی- بودم. من که در ۲۰۰۶ سند فراغت از مکتب را به دست آورده بودم، در آنزمان، ۲۰سال عمر داشتم و جورج دبلیو بوش، رییسجمهور امریکا بود. یک آیپت و گوشی همراه با خود داشتم و این، اولین سفرم به افغانستان بود. میخواستم آلبوم ویزر (weezer) را بخرم و هنگام برگشت، فیلم «فراموشی صحرای مارشال» ( Forgetting Sarah marshall) را ببینم.
در ماه اپریل، پیش از این که عملیات ما در ولایت هلمند آغاز شود، ما در پایگاه بستون (Camp basto) -مکانی در چندکیلومتری شمال ولسوالی گرمسیر هلمند- مستقر شدیم. «بستون»، یکی از برزگترین پایگاههای نظامی است که پس از جنگ دوم جهانی، توسط بریتانیا ساخته شده. هوای این پایگاه نظامی به شدت گرم و سوزنده است. جایی که ما پیش از رفتن به چرخبال، غذا میخوردیم، سالن بزرگی بود با فیلترهای گرمکننده و سردکنندهی آب؛ چون آب آنجا اندکی گرم بود. [پایگاه]فضای به شدت خفهکننده و خاکی داشت.
بریتانیاییها برای سالهای سال در ولایت هلمند جنگیده بودند؛ اما وضعیت آنزمان فرق میکرد. پس از آن که طالبان بر تمام خاک این کشور دست یافتند، امریکا دوباره به افغانستان متوجه شد و در ۲۰۰۲، حاکمیت طالبان را از خاک این کشور برچید. ما با کمک نیروهای ارتش بریتانیایی، در برابر طالبان جنگیدیم و ولسوالی گرمسیر را در کنترل خود در آوردیم.
در ۲۰۰۹، دوباره به پایگاه بستون برگشتم؛ زمانی که ۲۲ سال عمر داشتم و سرگروه نیروهای مرین بودم. مستقرشدن ما در پایگاه بستون، موقتی و تنها برای گرفتن استراحتی کوتاه بود.
ما دوباره به پایگاه نظامیان امریکایی لیترینک (Camp leatherneck)، یکی از بزرگترین پایگاههای نظامیان مرین که در کنار پایگاه بستون قرار داشت، مستقر شدیم. این پایگاه پس از ورود نیروهای امریکایی به افغانستان، ساخته شده بود. وضعیت در داخل این پایگاه، خوشایند بود.
رییسجمهور بارک اوباما، صدها تن از نیروهای نظامی را برای سرنگونی طالبان به این پایگاه اعزام کرد. اکنون به نظر میرسد که این بیرون از کنترل است.
گروه ما، کریسمس را پیش از آغاز عملیات در فبروری ۲۰۱۰ در این پایگاه سپری کردند. ما در این پایگاه نظامی، کریسمس را با نیروهای امریکایی با تقسیم بستنی و شرینی جشن گرفتیم. من یاداشتی نوشتم و آن را بالای تخت خوابم آویختم. ما در نیمی از سال ۲۰۱۰ در عملیات مشترکی که یکی از مهمترین عملیاتها تلقی میشد، ولسوالی مارجه که در کنترل طالبان قرارداشت را، دوباره از کنترل این گروه بیرون کردیم.
در سال ۲۰۱۶، دوباره به پایگاه «leatherneck» برگشتم که آنوقت ۲۸ سال عمر داشتم. پس از به پایان رسیدن عملیات نیروهای امریکایی در سال ۲۰۱۴، بیشتر ساحات این پایگاه از بین رفته و متروکه شده بود. نیروهای بینالمللی به صورت گسترده از این کشور بیرون شده بودند. از مجموع بیشتر از ۱۰۰ هزار نیروی بینالمللی که بیشترینشان را نظامیان امریکایی در افغانستان تشکیل میداد، تنها ۱۲ هزار نیرو در افغانستان باقی مانده و مسؤولیت جنگی، به نیروهای افغانستانی سپرده شد بود؛ این تنها راهبردی بود که روی دست گرفته شده بود. پایگاه نظامی «Leatherneck»، یکی از قدیمترین مراکز نظامی نیروهای مرین امریکا بود. پایگاه بستون نیز خالی شده بود و تنها از فرودگاه آن کار گرفته میشد؛ اما در میان پایگاه بستون و لیترنیک، پایگاه نظامی دیگری برای نظامیان امریکایی به نام شورابک ایجاد شده بود که هنوز قابل استفاده بود. نیروهای امریکایی با خروج از پایگاههای بستون و لیترینک، در پایگاه شورابک مستقر شدند.
این پایگاه با پایههای کوچک و سالنهای بزرگی که داشت، در میان سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۱۰۶ توسط نیروهای امریکایی ساخته شد و دهها تن از نیروهای امریکایی برای آموزش و مشورتدهی به نیروهای امنیتی-دفاعی افغانستان که در ولایتهای جنوبی مستقر بودند و در برابر طالبان میجنگیدند، [در این پایگاه] حضور داشتند.
در سال ۲۰۱۵، طالبان به بخشهای بیشتری از جغرافیای ولایت هلمند که بیشتر از یک دهه در دست نیروهای امریکایی و بریتانیایی بود، تسلط یافتند. بخشی از نیروهای امریکایی، برای مستقرشدن نیروهای جدید، از مرکز شورابک به پایگاه لینرینک نقل مکان کردند.
در ۱۲ می آنسال که دوباره به عنوان خبرنگار در کابل باریو ـ corresponded in Kabul bureau- با نیروهای مرین به پایگاه شورابک رفتم، این پایگاه خالی شده بود؛ اما نشانیهایی از یک جنگ بزرگ را هنوز در خود داشت. تلاشهای نیروهای امریکایی در سال ۲۰۱۶، تأثیرگذاری زیادی در پی نداشت. حدود دو هفته پیش، گرین بریت تیم (Green beret team)، مشاوران خود را از این پایگاه بیرون کرده بود.
با سرعتگرفتن خروج نیروهای امریکایی و ناتو که احتمالآ تا میانهی ماه جولای همانسال -۲۰۱۴- افغانستان را تنها گذاشتند، گمانهزنیها در آنزمان این بود که نیروهای امریکایی از پایگاه شورابک –پایگاه نظامیان امریکایی در شورابک کندهار- بیرون نمیشوند؛ اما این اتفاق افتاد. اتاقهای کوچک این پایگاه، هنوز به صورت متروکه وجود دارد. شماری از نیروهای امنیتی افغانستان در آن مستقر شده بودند، یک جفت جنراتور هنوز برای سرد نگهداشتن غذای سربازانی که در این پایگاه بودند، فعال بود. با خروج نیروهای امریکایی، این پایگاه به نیروهای امنیتی-دفاعی افغانستان سپرده شده بود؛ سالن غذاخوری بزرگتر از چیزی بود که من به یاد میآورم، مرکز خدمات که همه تماسها از آنجا رد میشد، به دلیل کمبود منابع به چالش جدی مواجه شده بود؛ اما همه نگرانیها در این روند، باختن جنگی بود که افغانستان در حال سقوط به دامن آن بود. نیروهای امریکایی، همه پایگاههای خود را ترک کردند و جنگ با فشار شدید خود، برای نیروهای افغانستان به میراث گذاشته شد.
یادداشت: این نوشته پیش از این در وبسایت وارنیو لیتر منتشر شده است.