چگونه همکاری اقتصادی افغانستان – پاکستان، منجر به هم‌گرایی منطقه‌ای می‌شود؟

ابوبکر صدیق
چگونه همکاری اقتصادی افغانستان – پاکستان، منجر به هم‌گرایی منطقه‌ای می‌شود؟

نویسنده: خالد رمزی

ترجمه: ابوبکر صدیق

منبع:دیپلمات

برقراری همکاری سیاسی میان افغانستان و پاکستان، همواره چالش بر انگیز بوده است و این موضوع، نه‌ تنها مانع اصلی در برابر توسعه‌ و پیشرفت دو کشور به شمار می‌رود، بلکه تأثیرات منفی بر وضعیت منطقه‌ای نیز داشته است.
تاریخ ثابت کرده است که بدون هم‌گرایی و همکاری دو جانبه، دست‌یافتن دو کشور به صلح و توسعه‌ی پایدار ناممکن است. در حالی که جهان با سرعت به طرف توسعه‌ی اقتصادی و تکنالوژی و رفاه در حرکت است، افغانستان – پاکستان از معدود کشورهایی استند که با فقر، ناامنی و نبود رفاه اجتماعی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند. وضعیت کنونی دو کشور درگیری با صلح و ثبات است. به اساس شاخص‌بندی صلح جهان، ( IP) از انستیتیوت «اقتصاد و صلح»، افغانستان در شاخص ۳٫۵۶۷ و پاکستان با شاخص ۳٫۰۴۷ از خطرناک‌ترین کشورهای جهان به شمار می‌روند.
در حالی که موقعیت جغرافیایی افغانستان، کشورهای آسیای مرکزی را به جنوب آسیا و هم‌چنان شرق آسیا را به خاورمیانه وصل می‌کند؛ این توانایی بالقوه‌ی افغانستان، می‌تواند به هم‌گرایی و اتصال همکاری‌های اقتصادی منطقه‌ای کمک کند. در کنار این که افغانستان و پاکستان به صورت مستقیم وارد روابط اقتصادی می‌شود باید روی عملیاتی شدن پروژه‌های اقتصادی منطقه‌ای؛ مانند تاپی (TAPI) و کاسا یک‌هزار (CASA – ۱۰۰۰) بیشتر تمرکز شود. این‌ها،‌ از پروژه‌هایی در آسیا استند که می‌توانند در آینده اتصال منطقه‌ای را به بار بیاورند.

پروژه‌ی «تاپی» ابزاری برای همکاری سیاسی- منطقه‌ای
به اساس داده‌های بانک انکشاف آسیایی؛ پروژه‌ی گازی تاپی، ۱۸۰۰ کیلومتر فاصله را می‌پیماید، به طور میانگین میان ۶۰-۹۰ «میلیون متر‌معکب» گاز را روزانه از ترکمنستان به افغانستان، پاکستان و در نهایت به هند انتقال می‌دهد. هزینه‌ی این پروژه ۷٫۸ بیلیون دالر امریکایی برآورد شده است. جدول زیر نمایان‌گر افزایش نیاز کشورهای افغانستان، پاکستان و هند به عنوان مشتریان گاز به صورت سالانه است.
نیاز به خرید انرژی
کشورها ۲۰۰۶ ۲۰۱۵ ۲۰۳۰
افغانستان ۱٫۵ ۴٫۳ ۱۰٫۸
پاکستان ۲۰۲ ۲۶۳ ۴۱۴
هندوستان ۱۱۶۶ ۱۳۸۳ ۲۳۶۲

دور‌نمای این پروژه به عنوان یک مسیر باز برای خودکفایی اقتصادی مشترکان، به ویژه ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند است. این پروژه، کمک با ارزشی برای تأمین صلح و امنیت در منطقه خواهد کرد و در کنار آن، چشم‌انداز همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را نیز افزایش خواهد داد.
متأسفانه دورنمای این پروژه تک‌بعدی ارزیابی شده، تصمیم گیرنده‌ها، تنها روی منافع کشورها تمرکز کرده‌اند. ارزیابی‌ها بیشتر مبتنی بر منافع کشورهای عضو بوده است؛ کدام کشور از این پروژه سود بیشتر می‌گیرد و قدرت کدام کشور افزایش میابد؟ این حقیقت در نظر گرفته نشده است که برای چه شمار از کشورهای آسیای مرکزی و جنوبی، زمینه‌ی همکاری با سایر کشورهای جهان فراهم می‌شود. افزون بر آن که کشورهای مشترک، گاز مورد نیاز خود را به دست می‌آورند، پروژه‌‌ی تاپی، ۱۵۰۰۰ فرصت کاری را فراهم می‌کند که شامل وسایل فنی، نگه‌بانان، کارگران ساختمانی و شرکت‌های عرضه‌کننده‌ی منابع تعمیراتی می‌شود. این می‌تواند میزان بیکاری را در ترکمنستان، افغانستان و پاکستان و سایر کشورهای منطقه کاهش دهد. در کنار این، افغانستان سالانه ۵۰۰ میلیون دالر امریکایی دریافت می‌کند و هند سالانه ۲۰۰ -۲۵۰ میلیون دالر هزینه‌ی انتقال پایپ‌لاین را به پاکستان پرداخت می‌کند. این پروژه در کنار این‌که بازی‌های منطقه‌ای را تغییر می‌دهد، زندگی شهروندان این کشورها را نیز درگیر تحول مثبت خواهد کرد.
مهم‌تر از همه، نهادهای غیر‌دولتی، باید در این روند سهیم شوند؛ زیرا دست‌اندازی حکومت‌ها به تنهایی، می‌تواند این پروژه را دوباره با اختلال رو‌به‌رو کند؛ اما شامل ساختن نهادهای خصوصی، جامعه‌ی مدنی و رسانه‌ها، می‌تواند اقدام مثبت برای حمایت از پروژه‌ی تاپی باشد. نظارت دولت افغانستان، پاکستان و جامعه‌ی تجاری در مورد بسته‌شدن گذرگاه مرزی تورخم در ۲۰۱۷، مثال خوبی است.
«کاسا ۱۰۰۰ »ابزاری برای هم‌گرایی سیاسی منطقه‌ای
در میان سایر چالش‌های بنیادی افغانستان- پاکستان و هند برای دست‌یافتن به توسعه؛ یکی نیازهای مبرم کمبود انژی برق در این کشورها است. به اساس بررسی نهاد موسوم به «دفاع از حقوق سرمایه‌گذاران»، سکتور انرژی پاکستان، روزانه ۷ هزار میگاوات برق تأمین می‌کند. در حالی که بیش از ۱۴۰ میلیون پاکستانی به برق دست‌رسی دارند؛ اما روزانه به دلیل قطع برق مجبور به سپری کردن در گرما استند. به دلیل قطع برق و خسارات جانبی در ۲۰۱۵، پاکستان، ۱۴ میلیون خساره پرداخته است. مهم‌تر این که بیش از ۵۰۰ هزار کارخانه در پاکستان، به دلیل نبود انرژی برق از کار صنعتی بازمانده‌اند.
این داده‌ها به خوبی نشان می‌دهد که پاکستان، با بحران انرژی برق مواجه است؛ بحرانی که این کشور را از توسعه بازداشته است و در راستای تولیدات صنعتی و بازرگانی، میلیون‌ها دالر زیان کرده است. این داده‌ها، هم‌چنان نشان می‌دهد که پاکستان هرچه زودتر باید به این معضل رسیدگی کند. از سوی دیگر، افغانستان که تازه وارد بنیانگذاری صنعت شده است؛ به زودترین فرصت به عنوان رقیب کشورهای در حال توسعه، حرکت خواهد کرد. به اساس گزارش ماه می سال ۲۰۱۷ بانک جهانی که توسعه‌ی ویژه را در بخش انرژی برق نشان می‌دهد، افغانستان از معدود کشورهایی است که دست‌رسی اندک به برق دارد. تنها ۳۰ درصد مردم این کشور به برق دست‌رسی دارند، ۶ درصد بیشتر از ۲۰۰۲٫ نیازمندی به انرژی برق حدود ۶ درصد در هر سال در حال افزایش بوده است. در سال ۲۰۱۵ نیاز‌مندی افغانستان به ۱٫۵۰۰ میگاوات برق می‌رسید و همه‌ی «کانسپت»مکمل آن ۵٫۷۶ گیگاوات بود. این چالش در حالی است که به اساس توافق‌نامه‌های دوجانبه، افغانستان به عنوان همسایه‌ی کشورهای آسیایی، می‌تواند از این کشورها برق وارد کند.
نتیجه‌گیری
تحلیل بالا نشان می‌دهد که همکاری میان آسیای مرکزی و جنوب آسیا به هم‌گرایی منطقه‌ای منتهی می‌شود. این پروژه‌ها، همکاری اقتصادی را در منطقه افزایش می‌دهند و می‌توانند « ذغال و آهن » برای آسیا باشند تا منطقه را به هم وصل کند.
گشایش «راه تجارتی لاجورد» -که افغانستان را به جنوب آسیا و ‌اروپا وصل می‌کند-، یکی از بهترین پالیسی‌های دولتی در سال‌های اخیر است. این پروژه نشان می‌دهد که همکاری منطقه‌ای، به ویژه همکاری سیاسی، اجتماعی و امنیتی برای آینده رقم خورده است و حمایت جامعه‌ی جهانی، اهمیت آن را چند برابر می‌کند.