نویسنده: عبدالصبور ستیز
با توجه به ابعاد منطقهای، فرامنطقهای و جهانی مبحث صلح و جنگ افغانستان که ریشه آن بیشتر به جنگ قدرتهای بزرگ برمیگردد که به این موضوع مهم نباید تساهل و چشمپوشی صورت گیرد. نوع نشستها میتواند پیرامون مبحثهای مهم نوع از برخورد نگاه واقعبینانه کشورهای دخیل در مبحث را به کنش وا دارد.
نشست استانبول میتواند نوع نگاه کشورهای دخیل در روند صلح افغانستان را به نمایش بگذارد و نوع رویکرد کشورهای دخیل در روند صلح افغانستان به پرده بکشاند و بتواند این نشست راهگشایی برای شکستن بنبست بزرگی که روند صلح افغانستان است، کلید بزند.
پس از طرح حکومت انتقالی امریکا برای سیاستمداران افغانستان و نوع دیدار خلیلزاد با چهرههای سیاسی، نشان از کنش دیدارهای خلیلزاد برای ختم غایلهی جنگ افغانستان است.
چنین دیدارها پیشزمینههایی را برای نشست روسیه برقرار ساخت و این نشست میتواند نوع چهارچوب و گفتوگوها را برای روند صلح افغانستان طرحریزی کند و این نشست نوع اجماع جهانی بهخصوص کشورهای دخیل در روند صلح افغانستان را بیان میکند.
نشست استانبول میتواند، نشستی باشد که نقطه عطفی را در روند صلح افغانستان رقم بزند و این نشست نوع نگاه به کشورهای دخیل را در موضوع مهم افغانستان به پرده بکشاند و جهان برای حمایت و عدمحمایت افغانستان مصمم شود؛ بنابراین سناریوهای مختلفی در روند صلح افغانستان را میتوان در نشست استانبول به بیان گرفت.
نخست، نشست استانبول میتواند راه را برای یک حکومت انتقالی ایجاد کند تا همه به یک قدرت سیاسی از طریق راههای دموکراتیک دست پیدا کنند.
در بحث دوم، اگر این نشست به پیچیدگیهای مواجه شود و این پیچیدگیها باعث شود که هیئت مذاکرهکننده هر دو طرف به بنبست برخورند، با توجه به چنین بنبستی که اگر مواجه شود این نشست، جامعه جهانی با حمایت سازمان ملل نیروهای ناتو را در افغانستان ابقا خواهد کرد و روند مذاکرات را سازمان ملل به بررسی و تحت نظارت قرار خواهند داد و فشار به هر دو جانب خواهد آورد و برای نتیجه رسیدن مذاکرات از گزینههای سیاسی، اقتصادی، دیپلوماسی منطقهای و امنیتی استفاده خواهند کرد.
در سناریو سومی؛ سناریوی تعیین کننده در نشست استانبول میتواند باشد، اگر هیئتها از طریق گفتوگو به نتیجه نرسند و حکومت انتقالی شکل نگیرد، در آن صورت سازمان ملل با حمایت نیروهای ناتو و طالبان به حکومت مرکزی فشار آورده و از طریق نظامی حکومت را به خود تصاحب خواهد کرد، این تصاحب میتواند سیاستمداران موجود را خلع قدرت کند و نقش طالبان و دیگر گروهها را به حمایت امریکاییها برجسته خواهد ساخت.
بنابراین، جنگ و صلح افغانستان از بعد سیاسی میتواند از پنج گزینه آغاز و ختم یابد که این پنج گزینه میتواند در شکلگیری بحران از پنج مرحله عبور کند که این مراحل عبارت از پیشزمینهی بحران، شکل گرفتن بحران یا ایجاد شدن بحران، گسترش بحران که به بحران موجود در گسترش خود سرعت میگیرد، ایجاد اوج بحران که بحران در حالت اوج قرار میگیرد و مرحله آخر میتواند مرحله نزول یا زوال بحران باشد به خود میگیرد که این مرحله آخر در بطن خود یک مرحله مهم را شکل میدهد که عبارت از اینکه در مرحله زوال بحران، یک نوع حالت به وجود خواهد آمد که افغانستان یا به مرحله صلح و ثبات خواهد رسید یا اینکه دوباره افغانستان به پرتگاه سقوط و درگیر جنگهای شدید خواهد شد که افغانستان را مبدل به سوریه دوم در جهان خواهد ساخت.