نویسنده: محمد عارف کیانی، ارکان حرب
بخش دوم و پایانی
سازمان اِکو
سازمان اکو-سازمان همکاریهای اقتصادی- بهمنظور ایجاد بستر و بهبود شرایط توسعه پایدار در سال ۱۹۶۲ توسط ترکیه، ایران و پاکستان تأسیس شد. بعد از سپری شدن سه دهه از ایجاد این سازمان منطقهای، کشورهای زیادی علاقمند پیوستن به این سازمان شدند. افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبیکستان و قزاقستان از کشورهایی بودند که در سال ۱۹۹۳ به این سازمان منطقهای پیوستند.
سازمان اکو، یک سلسله گامهایی را در راستای رفع موانع تجارتی و توسعهی منابع انسانی، بهصورت نسبی در میان اعضایش برداشت که نتایج ضمنی محسوسی در پی داشت. از رهگذر منابع طبیعی و ثروت، کشورهای عضو اکو بزرگترین منابع نفتی و گازی را داشته و جز کشورهای مهم و تأثیرگذار منطقه بهشمار میشوند. اعضای اکو ازجمله کشورهایی هستند که بیشترین منابع نفتی و گازی منطقه را دارند.
این سازمان منطقهای در اکثریت تعاملات منطقه نقش کلیدی و مرکزی را بازی میکند. با توجه به ظرفیتهای بالفعل و بالقوهای که اکو دارد، در صورت تلاشهای هدفمند دستگاه سیاست خارجی افغانستان، این نهاد مهم منطقهای میتواند نقش سازندهای در وضعیت اقتصادی و امنیتی افغانستان داشته باشد.
هرچند اعضای اکو در کنار اینکه در چارچوب یک سازمان فعالیت میکنند؛ در بعد دیگر، این کشورها در سطح منطقه ملاحظات سیاسی و امنیتی معطوف بر سلیقهها و علاقمندیهای ملی خاص خود را نیز دارند. منفعل بودن دستگاه دیپلماتیک افغانستان موجب شده که هیچگاه این استیژها در اختیار منافع دولت و مردم ما قرار نگیرد؛ چون استفاده از استیژهای منطقهای مانند اکو، نیازمند داشتن برنامههای هدفمند و چندبعدی ملی با مقبولیت منطقهای است.
امنیت و ثبات در افغانستان رابطهی تنگاتنگی با امنیت و ثبات کشورهای عضو اکو دارد. اینکه چرا تا این دم به این امر مهم از جانب پرچمبرداران اکو توجه صورت نگرفته است، پرسش جدیای است که بر عملکرد اکو وارد است.
با در نظرداشت ملاحظات یادشده، یگانه عنصر کلیدی که میتواند موجب تغییر نگاه کشورهای اکو به صلح و جنگ افغانستان شود، سهیم ساختن اکو بهعنوان یک سازمان تأثیرگذار منطقهای در روند گفتوگوهای صلح افغانستان است. اکو، تختهی خیز مناسبی در امر وارد کردن فشار بالای پاکستان است. اگر اعضای این سازمان بخواهند، اکو میتواند در جایگاه یک نهاد تأثیرگذار به ختم جنگ و تسریع روند گفتوگوها اثربخش واقع شود.
نقش سازمان سارک در جنگ و صلح افغانستان
طوری که در گفتههای بالا آورده شد؛ بعد از ختم جنگ دوم جهانی و شکلگیری نهادهای امنیتی، روند پیدایش سازمانهای منطقهای سرعت پیدا کرد.
ترتیبات امنیتی در جنوب آسیا بنا بر اختلافات ارضی و مرزی، بین کشورهای این حوزه شکننده و بیثبات است. سارک-اتحادیهی همکاریهای منطقهای جنوب آسیا- بهعنوان یک سازمان منطقهای در سال ۱۹۸۵ به ابتکار کشورهای جنوب آسیا و با پیشقراولی هند و پاکستان، بهمنظور رفع این تضادها ایجاد شد. به همین ترتیب با توجه به شکلگیری درک مشترک در راستای ختم چالشهای فراوان، اندکی بعد افغانستان، بنگلادش، نپال، بوتان، مالدیو و سریلانکا به این سازمان پیوستند. سازمان سارک از نظر ماهیتی به هدف تقویت همکاریهای چندبعدی منطقهای در جنوب آسیا ایجاد گردید.
رسیدگی به مسایل مهم و مشترک امنیتی، اقتصادی و سیاسی از جمله اهداف عمده و کلیدی است که هدف اصلی این سازمان را تشکیل میدهد. سازمان سارک از اینرو برای افغانستان مهم است که از دیری به اینطرف بیشترین آسیبی که در پیکر افغانستان وارد شده، از جنوب آسیا بوده است. از سوی دیگر، نگاه بیشتر کشورهای غربی ازجمله ایالاتمتحده امریکا و انگلستان در جنگ و صلح افغانستان از عینک نهادهای امنیتی جنوب آسیا با محوریت پاکستان بوده و این نگاه هنوز هم تغییر نکرده است.
از این جهت، سازمان سارک با توجه به حضور پررنگ دو قدرت برتر جنوب آسیا یعنی هند و پاکستان برای افغانستان مهم و از اهمیت ویژهای برخوردار است.
هرچند که اختلافات ارضی -مرزی، سیاسی-امنیتی در بین اعضای سارک که ریشه در گذشته دارد، فرصت تبدیل شدن سازمان متذکره را به مرکز تعامل و سکوی اعتماد منطقهای را از این سازمان ربوده، اما روی هم رفته، بر اساس تلاشهای اعضای این سازمان و دیپلوماسی فعال افغانستان، با ظرفیتهای بالقوه و بالفعلی که این سازمان دارد، میتواند نقش قابل ملاحظه در ختم جنگ و روند صلح افغانستان داشته باشد.
تأمین رابطهی دوجانبه در حول محور منافع افغانستان و توجه به منافع مشروع کشورهای حوزه سارک بهویژه هند و پاکستان، میتواند بخشی از چالشهای کنونی افغانستان را حل کند. در سالهای پسین افراطوتفریط در مراودات و روابط افغانستان با هند و پاکستان باعث بر هم خوردن موازنه در بعد روابط ما با کشورهای جنوب آسیا شده که قیمت آن بسیار گزاف و خونین بوده است. از دید دیگر، بر هم خوردن موازنه در بعد مناسبات ما با هند و پاکستان، رابطه مستقیم با زایش گروههای تروریستی و تقویت جنگهای نیابتی استخباراتی در افغانستان داشت/دارد.
از رهگذر اقتصادی و امنیتی، همان طوریکه سارک برای افغانستان مهم است، افغانستان هم با توجه به وابستگیهای متقابل و چندجانبه سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای سارک نیز مهم است. تغییر نگاه ناکارای سارک به افغانستان به نگاه مثبت و سازنده، نیازمند تلاشهای هدفمند و منسجم دستگاه سیاست خارجی کشور است. در این مقطع حساس زمانی، باید از فرصتهای موجود در سازمان سارک برای افغانستان عاری از نزاع استفاده کرد. در حومه و اطراف افغانستان، سکوهای پرتاب زیادی وجود دارد که اگر از آنها درست استفاده شود، میتواند افغانستان را در امر عبور از بحران کمک کند. سارک بهعنوان سازمان منطقهای که قدرتهای برتر جنوب آسیا در آن حضور دارند، بهعنوان یک تختهی خیز مناسب برای ختم جنگ و تأمین صلح در افغانستان حایز اهمیت دانسته میشود.