دشوارتر شدن ادامهی روند گفتوگوهای صلح در افغانستان با حضور همزمان دو رییسجمهور بر اریکهی قدرت و همچنین افزایش تنشها میان رقبای سیاسی، راه را بر سلطهی طالبان هموارتر کرده است.
زلمی خلیلزاد، نمایندهی امریکا در گفتوگوهای صلح به عنوان طرف سوم با گروهی توافق کرده است که سالها علیه دولت و شهروندان افغانستان و منافع این کشور جنگیده اند. وی در پی آن است تا نامی نیک در اواخر حیات سیاسی خود برجای گذارد؛ ازاینرو شتابزدگی در رفتار این دیپلمات کهنهکار بیداد میکند.
بندهای توافقنامه با طالبان بسیار سطحی است و عقلانیتی که بر مذاکرات صلح دیده میشود، عقلانیت امریکایی است نه عقلانیت افغانستانی که قرار است صلح برای آنان کاری انجام دهد.
توافق ایالات متحدهی امریکا با گروه طالبان مشروعیت بیشتری به این گروه داده است؛ حال آنان یک طرف هستند، یعنی بهعنوان طرف بهحساب میآیند و بهصورت رسمی وارد کارزار شدهاند.
توافق صلح با این گروه، طالبان را بیشازپیش امیدوار کرد که اگر اندکی بیشتر بر خواستهای خود پافشاری کنند، حتماً میدان را خواهند برد. اینکه امریکاییها از جنایات طالبان بهعنوان ناقضان حقوق بشر چشم پوشیدند، موضوع قرارداد امنیتی با افغانستان را مجمل نگه داشتند و از چگونگی حضور طالبان و حتا از نوع حکومت آینده در افغانستان سخنی نگفتند، جای بحث فراوان دارد.
در صورت نهایی شدن توافقات صلح طالبان با حکومت افغانستان، شرایط پس از صلح و چگونگی جامعهپذیرشدن این گروه و افرادش، اما و اگرهای بسیاری به دنبال دارد. توافق امریکاییها با طالبان صورتهای گنگ و هر بخش آن پرسشهای بسیاری را به همراه دارد؛ زیرا فقر، ناآگاهی، بیسوادی، بیماری، آلودگی محیطزیست، کمآبی و … میتواند برهمزنندهی صلح به شمار آید و افزون بر آن فقدان ضمانت بینالمللی برای این توافق از دیگر جنبههای ناقص این قرارداد به شمار میرود.