منبع: شبکهی تحلیلگران افغانستان
نویسنده: برهان عثمان
برگردان: ابوبکر صدیق
جوانان افغانستان در بخشهای مختلف و سیاست فعالیت دارند، تحصیل یافتگان و غیر تحصیل یافتگان در تلاش یافتن راه برای پیشرفت هستند، اما برخیها تلاش دارند تا بهصورت آنی رویکردهای فعلی جامعه تغییر کند. در این میان آموزش یافتگان و غیر آموزش یافتگان و افراد خرابکار نیز حضور دارند.
یک دلیل عمده در عقب تمام این رویکردها قرار دارد و نسل جوان و تحصیل یافته که در یک نظام دموکراتیک فعالیت دارند را احاطه کرده است. رویکردی که در پی تلاش تغییر جامعه دموکراتیک فعلی – پس از ۲۰۰۱ روی کار آمده است و ارزشهای زیاد در آن نهادینه شده – را میخواهد به یک نظام اسلامی – خلافت اسلامی – تغییر دهد. البته این ورق تبلور ذهنی و ایدیولوژیک این گروه است.
در این پژوهش روی چهار جریان اسلامی تمرکز صورت گرفته است بهصورت گسترده در میان نسل جوان افغانستان رشد کردهاند؛ حزب تحریر: این جریان خواهان ایجاد خلاف اسلامی در تمام کشورهای اسلامی و مخالف مرزی بندهای سیاسی – ملیگرایی در جامعه اسلامی است.
جریان سیاسی مرموز جمعیت اصلاح که وابسته به اخوت اسلامی افغانستان که بیشتر به میان مردمی است. حزب جوانان اسلامی که بازماندههای جریانهای جنگی در برابر شوروی هستند و همچنان سلفیگری که بخش عمدهی ایدیولوژیک این جریانها را شکل میدهد. این چهار جریان از بیرون مرزهای افغانستان تغذیه میکنند و نسل جدید جوان افغانستان را تحت شعاع خود قرار دادهاند.
هر چهار این گروهها از دین بهعنوان یک ابزار استفاده میکنند، مکانهای تحت نظر این گروهها بیشتر مسجدها و مراکز آموزشی و پایگاه دینی است. سفلیگرایی از اقدام نخستین این گروهها است.
در سال ۲۰۱۳ شمار نزدیک به هزار بانوی مرتبط به جمعیت اصلاح به خیابانهای کابل ریختند در برابر آزادی فردی زنان که قانون برایشان قایل شده است، دست به اعتراض زدند، ادعای این گروه این بود که قانون فعلی به اساس ارزشهای غربی بنا نهاده شده است و این آزادی به شخصیت زنان مسلمان صدمه میرساند.
بیشتر این اشتراک کنندگان در این اعتراض دانش آموزان نهادهای مرتبط به جمعیت اصلاح در ولایتهای خوست و ننگرهار بودند که اعتراض ۲۰۱۳ را حمایت کردند.
نگاه این جریان برگشت به «اسلام اصیل» است؛ اما تعریف واضحی از این روش وجود ندارد که این نظام چگونه به دست میآید.
حزب تحریر بر این باور است که باید خلافت اسلامی در تمام کشورهای اسلامی تشکیل شود و تنها نظام مورد تأیید در سرزمینهای اسلامی – خلافت– باشد و نظامهای فعلی در کشورهای اسلامی را کفری تلقی میکنند.
جمعیت اصلاح و حزب جوان اسلامی به دنبال روشهایی مانند حکومت کوتاهمدت محمد مرسی در مصر و همچنان رجب طیب اردوغان–ترکیه– بهعنوان نظام جدید اسلامی هستند؛ اما هیچکدام این جریانها خواهان برگشت نظام امارت مخلوع طالبان، بهعنوان یک نظام اسلامی نیستند.
سلفیها و حزب تحریر نظام دموکراسی و کثرتگرایی را خلاف نظام اسلامی میدانند. این جریان به حقوق زنان نگاه ایدیولوژیک دارند. این جریانها بودن زنان را در خانه نسبت به بیرون ترجیح میدهند.
تفاوت این جریانها در نحوهی فعالیتهای سیاسی و حزب میزان نسل جدید و همچنان اهدافشان است که از کانالهای مختلف پیام را برای مخاطبان خود به میرسانند.
برجستگی این گروهها در میان مردم به دلیل یک سری موضوعاتی مانند فساد اداری، چنددستگی در داخل نظام است. همچنان وابستگی به غرب از گزینههای دیگری است که این جریان تلاش میکنند از این طریق ذهنیتها را تحریک کنند. این کار سبب شده است بخشی از جوانان آموزشیافته ایدیولوژیک را به خود نزدیک سازد. بیشتر این جریانها روی جوانان تحصیل یافته برنامهریزی دارند.
حزب جوان اسلامی بیشتر پیام خود را در میان دانشجویان و استادان منتشر میسازد. جمعیت اصلاح در مکانهای مختلف سیمینارها و کارگاههای آموزشی میان دانشآموزان راهاندازی میکند. اصلاح، همچنان میان دانشآموزان در دورهی ثانوی، دانشگاهها و مراکز تربیتمعلم تمرکز دارد.
حزب جوان اسلامی نیز برنامههای ویژهی خود را در دانشگاهها دارد. ایجاد کانالهای تلویزیونی، کانال یوتیوب و مجلهها، دیدگاههای این جریانها را انتشار میدهد.
از میان چهار گروه؛ اصلاح یک شبکهی گستردهی رسانهای را مانند رادیو FM و کانال تلویزیونی در هرات ایجاد کرده است. حزب تحریر مجلههای – هفتهنامهی ـ تحریر- را ایجاد کرده است که انتشار مییابد و در رسانههای اجتماعی نیز فعالیت گسترده دارند.
سلفیهای برای حمایت و انتشار برنامههای خود از رسانههای موجود مانند RTA -رادیو تلویزیون افغانستان- تلویزیون خصوصی طلوع استفاده میکند. و همچنان کانال تلویزیون خصوصی و رادیو در ولایت ننگرهار دارند. برخی از این جریان سیمینارهای مشترک را راهاندازی میکنند؛ جمعیت اصلاح و سلفیها نشستهای عمومی را در میان مردم برگزار میکنند که صدها تن برای شنیدن موضوعات آنان به این نشستها اشتراک میکند.
انقلاب یکی از گزینههای پرطرفدار در میان گروههای فعال اسلامی است که تمام این چهار گروه آن بهعنوان یک راهحل در وضعیت فعلی مینگرند.
این گروهها ناکامی نظامهای دولت اسلامی – مجاهدان و طالبان را خیلی ضروری نمیپندارند و در تلاش یافتن یک راهحل اسلامی هستند.
این جریانها بازی دوگانه را در میان دولت و گروه طالبان دارند که موردنقد جدی قرار گرفتهاند، از طرف دیگر طالبان را رقیب میدانند. همچنان بازی دوگانهشان سبب شده تا روند اجتماعی خود را بهصورت زیرکانه پیش ببرند در حال شمار زیاد از علما، بزرگان و فعالان دینی مورد قتلهای هدفمند قرار گرفتهاند؛ اما افراد این گروهها از این زاویه نگران نیستند.
پیشبینیها نشان میدهد که هر چهار گروه با ظرافتهای در فاصلههای مختلف به تلاشهای خود ادامه میدهند و بخش از سیاست کشور را در دست دارند. دقیقاً سه گروه از راههای مختلف سیاست خود را زیرکانه دنبال میکنند و در تلاش نفوذ به داخل حکومت هستند.
جمعیت اصلاح خود را با دولت نزدیک ساخته است، حزب تحریر جریان حزب جوان را ایجاد کرده است بخش این نسل در داخل نظام است.
وصل این نسل به آینده چالشی است، شکل گرفتن جریانهای رادیکال اسلامی به افزایش خشونتها میانجامد. این بستگی به وضعیت سیاسی افغانستان دارد و همچنان به گروههای اسلامی بینالمللی پروژهی سیاسی جهاد را بنیان گذاشتهاند. رویکرد این جریان در جامعهی باز فعلی افغانستان تنشزا است.
یادداشت: این نوشته بخش خلاصه شده یک بررسی در مورد- چهار جریان اسلامی- است که در سایت شبکهی تحلیلگران افغانستان به زبان انگلیسی منتشر شده است، بخش مکمل این پژوهش در این سایت قابلدسترس است.