قمار بزرگ بایدن در افغانستان

ابوبکر صدیق
قمار بزرگ بایدن در افغانستان

نویسنده: بروز رایدل

برگردان: ابوبکر صدیق

بایدن با پذیرش ریسکی قوی،‌ تصمیم بزرگی را در رابطه به افغانستان روی دست گرفته است. پس از چانه‌زنی‌های زیاد –برای خروج نیروهای امریکایی از این کشور-، به باور من تصمیم درستی گرفته است؛ اما این قماری بزرگ است. این تصمیم به صورت جدی روی رفتار پاکستان تأثیر خواهد گذاشت.

یک تاریخ طولانی
واردشدن من به اداره‌ی راه‌بردی امریکا –اداره‌ی پالیسی- هم‌زمان با آغاز جنگ در این کشور در کریمس ۱۹۷۹ است. من زمانی وارد خدمت در اداره‌ی استخباراتی امریکا -CIA – شدم که اتحاد جماهیر شوروی پیشین –روسیه‌ی امروزی – افغانستان را اشغال کرده بود.
اداره‌ی ملی استخبارات امریکا هم‌زمان با اشغال، در گزارشی اعلام کرد که نزدیک به ۳۰۰۰ تن از نیروهای ارتش اتحاد جماهیر شوروی از آسیای میانه به شهر کابل افغانستان گسیل شد و حمله‌های هوایی و گزمه‌های هوایی در پایتخت این کشور جریان گرفت.
برای امریکا حیرت‌آور بود؛ اما در کم‌تر از یک ماه، جیمی‌کارتر، رییس‌جمهور امریکا، با تدوین استراتژی‌ای، مثلث ایتلاف با پاکستان و عربستان سعودی را ایجاد کرد تا به حمایت امریکا در برابر شوروی بجنگند. این راهبرد در جنگ سرد موفق بود.
دو هفته بعد از اشغال افغانستان، افراد CIA در کراچی پاکستان اولین محموله‌های اسلحه را به گرو‌های مجاهدان تسلیم دادند.
ما اشتباهات زیادی را در افغانستان مرتکب شدیم؛ بریتانیا حمله‌ی یک خلبان مربوط به القاعده که صدها پرواز از بریتانیا تا امریکا و کانادا انجام داده بود را بر فراز بحر انتلانتیک خنثا کرد. این خلبان پاکستانی‌اصل انگلیسی توسط شخص اسامه بن لادن به یک حمله‌ی انتحاری استخدام شده بود. اگر این حمله‌ انجام می‌شد، به مراتب فاجعه‌‌بار تر از حمله‌ی ۱۱ سپتمبر بود.
رییس جمهور بارک اوباما، درگزارشی مرتبط به راهبرد امریکا در افغانستان و پاکستان در ۲۰۰۹، گفت: هدف اصلی امریکا نابودی و «متلاشی‌کردن مغز القاعده در افغانستان» است.
او تأکید کرده بود که القاعده در پاکستان بیش‌تر قدرت گرفته است. اوباما دستور نابودی مراکز القاعده در افغانستان را با هواپیمای بدون سرنشین به سازمان استخباراتی این کشور داده بود که این در بخش‌های مرزی –افغانستان و پاکستان- انجام شد.
او هم‌چنان دستور دنبال‌کردن جدی اسامه بن لادن -رهبر فراری القاعده- را نیز صادر کرده بود؛ اما در ۲۰۰۹ این تعقیب و دنبال‌کردن با چالش مواجه شد، CIA نمی‌دانست که او کجا بودوباش دارد. پس از تحلیل‌های «بریلینت» روشن شده که او در چندکیلومتری یک پایگاه نظامی در پاکستان حضور دارد.
۱۰ سال پیش –۲ می ۲۰۱۱– نشان از دوباره جان‌گرفتن القاعده وجود نداشت. القاعده هنوز در منطقه‌ حضور داشت؛ ولی تحرک نداشت و شکست خورده بود. در سپتمبر سال گذشته، ایمن ‌الظواهری، جاینشین اسامه بن لادن، خبرنامه‌ی را به مناسبت حمله‌ی ۱۱ سپتمبر منتشر کرد که انتظار آن نمی‌رفت. این یک نمایش بود که چگونه این گروه توانسته خود را دوباره بازسازی کند.

القاعده، طالبان و جنگ داخلی
امریکا امروز میراث جنگی داخلی افغانستان را به دوش می‌کشد که پس از ترک افغانستان توسط شوروی در ۱۹۸۹ ایجاد شد. برنده‌شدن جنگ در برابر طالبان به دلیل منافع امنیتی و سیاسی پاکستان ناممکن است و این کشور برای طالبان مراکز آموزشی، تجهیزات و منابع مالی را فراهم می‌کند.
شکست پاکستان به عنوان کشوری مجهز با سلاح اتمی و پنجمین کشور پرنفوس جهان، برای ما ممکن نیست. چنان‌چه اوباما در کتاب خاطراتش -سزمین موعود- نگاشته است: «گزارش‌های رایدل یک موضوع را روشن می‌ساخت؛ تا این ‌که پاکستان روند پناه‌دادن به طالبان را متوقف نکرده است، تلاش‌های ما برای ایجاد ثبات در افغانستان با بن‌بست روبه‌رو است.»
نیروهای ما با کشتن اسامه بن لادن در ۲۰۱۱، هدف نخستین خویش را به دست آوردند. آن‌ها نمی‌توانند نیروهای مجهز و ژنرالان کشته‌ی راولپندی –پاکستان– را شکست دهند. این چیزی است که بایدن آن را به خوبی درک کرده است.
متأسفانه نیروهای استخباراتی -امریکا- بدون حضور نظامی، با چالش‌های زیا‌دی در این کشور مواجه خواهند شد؛ این بخشی از قماری است که بایدن آن را بازی می‌کند.
اگر القاعده دوباره خود را بازسازی کند و حملات هواپیمایی را با استفاده از خلبان‌ها بر امریکا راه‌اندازی کند، نیروهای استخباراتی ما برای جلوگیری از چنین حمله‌هایی، ظرفیت کم‌تر در اختیار دارند و این یک قمار بزرگ است.
افزون بر آن، بایدن به دنبال توافق شکننده‌ی ترامپ است: در اول ماه می سال روان میلادی باید نیروهای امریکایی از افغانستان بیرون شوند؛ یا طالبان بر بیش از ۱۰ هزار نیروهای امریکایی و بین‌المللی در این کشور حمله می‌کنند.
بعدا از اعلامیه دیده شده که القاعده و طالبان رابطه‌ی پنهانی دارند. طالبان هیچ‌گاهی از آن چیزی نگفته اند؛ اما پس از حملات نیروهای امریکایی در سال گذشت،ه دوستی این دو گروه خیلی باهم نزدیک شده است. بایدن این را درک می‌کند؛ در صورتی که مهلت اول ماه می را در نظر نگیرد، طالبان دوباره به حملات خود علیه نیروهای امریکایی شروع می‌کنند. در حقیقت آن‌ها نیروهایی از اهداف نخست خواهند بود. او یک قمار زده است تا طالبان مهلت تازه برای خروج نیروهای امریکایی در ماه سپتمبر را قبول کنند.
آینده روشن نیست
جنگ داخلی خیلی ملموس شده است. منافع طالبان در روند سیاسی و کنارآمدن با حکومت فعلی کابل، تأمین نمی‌شود؛ اما این گروه نه تعهدی به روند سیاسی دارد و نه روی توافق‌نامه‌ی‌ حکومت ترامپ؛ اما کنشی را که طالبان با خروج نیروهای ناتو روی دست می‌گیرند نیز روشن نیست.
برنده‌شدن طالبان در افغانستان متحمل نیست؛ رژیم کمونیستی پس از خروج نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سه سال دوام آورد. ژنرال عبدالرشید دوستم به طرف گروه مجاهدان پیوست، او هنوز در خانه‌ی خود در ولایت جوزجان قدرت دارد. من قالیچه‌های دوست‌داشتنی‌ای از او دارم وقتی که در پنتاگون دیدمش، «گنگستر»ی به تمام معنا بود.
تاجیک‌ها، اوزیبک‌ها و هزاره‌ها خواهان حکومت پشتونی طالبان نیستند و اقوام افغانستان، نظام امارتی طالبانی را نمی‌خواهند. دوسوم نفوس افغانستان را افراد زیر سن ۳۰ سال تشکیل می‌دهد که زندگی‌شان با جامعه‌‌ای باز گره‌ خورده است. جنگ داخلی در برابر طالبان، احتمالا از طرف جامعه‌ و شخصیت‌هایی در شمال این کشور بنیان گذاشته می‌شود. به اساس تعهد بایدن، ما به حمایت از نیروهای امنیتی-دفاعی ادامه می‌دهیم. ما از تمام تغییرات و تحولات ۲۰ سال گذشته، به ویژه حقوق زنان در افغانستان حمایت می‌کنیم؛ آن‌ها امروز اجازه دارند به مکتب بروند، فرصت‌های کاری برای شان فراهم شده؛ چیزی که از طرف طالبان سلب شده بود. این ‌که طالبان در ۲۰ سال گذشته تعامل نشان داده‌ اند و یا هم به نیروهای بین‌المللی نرمی نشان داده اند، هذیانی بیش نیست.
اهداف پاکستان
پاکستان در افغانستان برگ برنده دارد. این کشور در حال حاضر قدرتی بلامنازعه است. ژنرالان پاکستان نسبت به هر زمانی کارکشته و خطرناک اند. سازمان جاسوسی پاکستان – ISI – یکی از خطرناک‌ترین نهادهای حامی تروریزم به ویژه حامی شبکه‌ی تروریستی حقانی در جهان است.
پاکستان بر طالبان کنترل ندارد؛ حتا اگر وضعیت تغییر کند و طالبان توسعه‌ی بیش‌تری پیدا کنند، روی پاکستان تأثیر منفی خواهد گذاشت. تحریک طالبان پاکستانی ـ TTP – یکی از خطرناک‌ترین گروه‌ها در داخل پاکستان است و طالبان افغانستانی نیز، بیش‌تر از پیش مستقل و قدرت‌مند می‌شوند.
ما برای تأمین رابطه با پاکستان، به راهبردی تازه نیاز داریم؛ بایدن در گذشته نیز روی این موضوع با عمران‌خان، نخست‌وزیر پاکستان، صحبت کرده است. قسمی که مدیحه افضلی، یکی از هم‌کاران من در این مورد نوشته است؛ این دیدار در نشست تغییرات اقلیم صورت گرفته است. دورزدن –در نظر‌نگرفتن موقف پاکستان – یک اشتباه است. خیلی زمان نگذشته تا دوباره دوست شویم، دوستی و نزدیکی پاکستان بیش‌تر به نفع ما است تا دور باشیم و بر این کشور تحریم وضع کنیم.
رییس‌جمهور بایدن به تصمیم خروج نیروها از افغانستان متعهد است و نیز به خروج نیروها از عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیج فارس ادامه خواهد داد. حضور نیروهای ما در کویت و هم‌چنان حضور طولانی ما پس از جنگ در عراق خیلی ضروری نیست. در راهبرد نظامی امریکا در منطقه‌، نیروهای امریکایی باید از این کشورها بیرون شوند.
متحدان نظامی عضو پیمان انتلانتیک شمالی یا ناتو، نیاز به تفکر و تعمق بیش‌تر دارند. افغانستان از کشورهایی است که در بیرون از ساحات جغرافیایی این کشورهای متحد – متحدان پیمان ناتو – قرار دارد. ناتو برای حمایت و اکمالات نیروهای خود در افغانستان نیاز به پیمودن راه‌های طولانی تا آسیای میانه دارد؛ تا از آن‌جا، به نیروهای خود در داخل افغانستان رسیدگی و اکمالات کند. برخی از کشورها مانند کانادا، قربانی‌ هنگفتی را در این مسیر داده است؛ اما یک افغانستان شکست‌خورده –هم‌راه با جنگ‌های داخلی و ایجاد بی‌ثباتی و ازدست‌رفتن دست‌آوردهای ۲۰ سال اخیر که به حمایت امریکایی‌ها و جامعه‌ی بین‌المللی به دست آمده- دوباره به مکان امن تروریستان بدل خواهد شد که می‌تواند امریکا و متحدان این کشور را مورد تهدید قرار دهد. برای کشورهای عضو ناتو و امریکا در آینده‌ی درد سر ساز خواهد بود و فرصت‌های به‌وجودآمده در این کشور، به چالشی جدی برای متحدان ناتو تبدیل می‌شود.