نویسنده: پوهاند دوکتور حبیب پنجشیری
تفاوت زمانی میان این دو مقطع، مدت ۱۴ سال را بازگو میکند كه اوضاع پیرامون افغانستان، منطقه و جهان با چرخشهای تاریخی و عقبگردهایی همراه بود. نظام سوسیالستی فرو پاشید. وحدت هر دو آلمان تأمین شد و در قارههای جهان، گرایشها در سمت حل صلحآمیز منازعات تقویت یافت.
در افغانستان نیز مُهرهها عوض شد. داکتر نجیب قدرت سیاسی را به تصرف و انحصار خویش درآورد و سیاست مصالحه را مطرح کرد. لویه جرگه را تدویر و قانون اساسی را نافذ گردانید. زمینهی عودت قوای شوروی را مساعد كرد. نامبرده در ۱۶ حوت سال ۱۳۶۸ خورشیدی، موفق به حاشیه راندن شهنواز تنی، وزیر دفاع شد. اردوی ملی را پراکنده کرد. کنگرهی دوم حزب را بعد از ۲۵ سال دایر و اسناد حزبی را در آن به تصویب رساند و در این مرحله از نام حزب وطن با تنظیمها و سلطنتطلبان به تفاهمهای آشکار و پنهان پرداخت.
سرانجام به دو حلقه گیر افتاد و قربانی سیاستهای زیرکانه و سازشکارانهی خود شد. حامیان او در ۸ ثور سال ۱۳۷۱ خورشیدی، قانون اساسی مصؤب لویه جرگهی حاکمیت داکتر نجیب را ملغا کردند و پس از آن هرج و مرج، بلندپروازی، تعصب، تحجر و سوء استفاده از مقامات تنظیمی و دولتی در هر جا به ویژه در شهر کابل جلوههای ناخوشآیند خود را آشکار کرد.
رهبران تنظیمها نیز از رشد جامعه و شناخت آن درک همگون نداشتند. به همین دلیل در برخورد با مسائل ملی و اجتماعی، برخورد متفاوت میکردند و تصادفی نبود که گامهای نخستین رویدادهای ۸ ثور سال ۱۳۷۱ خورشیدی هم اثرگذاری متفاوت به طبقات و اقشار اجتماعی به جا گذاشت. به زنان، تحصیلکردگان، کارمندان عرصههای فرهنگی و هنری آسیبهای فراوان وارد شد.
نگرانی قشر روشنفکر ملکی و نظامی و اقلیت مذهبی این اقشار و لایههای اجتماعی را اجبارا به کشورهای همسایه و اروپا به مهاجرت کشاند. مجاهدین که سالها مبارزات شان را در راه مردمسالاری صرف کرده بودند و آرزوی شان امید به فردا بود، درگیر جنگهای خانمانسوز داخلی شدند. همه آرزوها مبدل به خاکستر شد و پروسهی مهاجرت را تشدید بخشید.
در دوران انتخابات برای شورای عقد و حل در جریان مذاکرات میان تنظیمها و احزاب اسلامی، نبردهای خونین مرتبط به حفظ قدرت سیاسی ایجاد شد. در شهر کابل، سیلاب خون و اشک ماتم جریان یافت. زن و مرد بیدفاع کابل و اطراف آن کشته و زخمی شدند. کارمندان مؤسسات خیریه، بیمارستانها و کانونهای فرهنگی به خاک و خون یکسان شدند. شبکهای آبرسانی و برق، مخابرات و ترانسپورت در تاریکی فرو رفت.
در ۱۱ جدی سال ۱۳۷۱ خورشیدی، هجوم شورای هماهنگی بر مواضع نیروهای جمعیت اسلامی آغاز شد. شورا از ائتلاف نیروهای ناهمگونی چون حزب اسلامی، جنبش ملی اسلامی، وحدت اسلامی و جبههی نجات ملی تشکیل شده بود. درگیریهای خونین منجر به ویرانی شهر کابل و شهادت مردم بیگناه و معلولیت و معیوبیت تعداد زیادی از شهروندان کشور شد.