نویسنده: کریس الکساندر، سفیر پیشین کانادا در افغانستان
منبع: The Hill
برگردان: ابوبکر صدیق
گفتوگو با طالبان در یک ماه اخیر بیشتر روی جلوگیری از هجوم – حمله دوباره این گروه [به شهرها] تمرکز داشت، اما پس از دو دهه حملات مشترک ناتو و امریکا در افغانستان، هنوز این پرسش بهصورت جدی نزد ما مطرح است: چرا افغانستان هنوز در تنور داغ جنگ میسوزد؟ پاسخ خیلی ساده است: تنشها در افغانستان به این دلیل ادامه دارد که طالبان و سایر گروههای نظامی به نیابت از پاکستان در این همسایگیشان میجنگند.
کمی به عقب نگاه کنیم؛ در سال ۲۰۰۱ اسامه بنلادن از گذرگاه مرزی افغانستان به ساحهی کرم ایجنسی (Kurram Agency) پاکستان وارد شد و با افراد گروه طالبان و القاعده که در مدرسههای دینی آنطرف مرزی دیورند بودند، پیوست. مدرسههای دینی مراکز امن برای اهداف و آموزشهای تروریستی در پاکستان هستند. این مکانها از طرف سازمان استخبارات داخلی پاکستان (ISI) حمایت میشود.
در سال ۲۰۰۳ زمانی امریکا و انگلستان تصمیم حمله بر عراق را گرفتند، جنگجویان نیابتی «طالبان» سازمان استخباراتی پاکستان (ISI) بالای شرکتهای کمکرسان مرتبط به ناتو در افغانستان حمله کردند. این گروه در سال ۲۰۰۵ به بخشهای از ولایتهای جنوبی افغانستان دست یافتند.
اسامه بنلادن پیش از اینکه در یکی از خانههای بزرگ هیبت آباد، ایالت غربی پاکستان مسکن گزین و همانجا کشته شود، در دیگر شهرهای پاکستان، بود و باش داشت.
نیروهای امریکایی حملات را بالای طالبان در اطراف شهر کندهار افزایش دادند و بنلادن بهعنوان مهمان دایمی در پاکستان مورد پذیرایی قرار گرفت.
زمانی که سردستهی القاعده در ۲۰۱۱ در خاک پاکستان کشته شد، گروه مرتبط به سازمان استخباراتی پاکستانی در تلاش دوباره گرفتن جغرافیایی ازدسترفته در افغانستان شدند و جنگ نیابتی پاکستان در افغانستان، عملکرد آشکار امنیتی است که قابل توضیح است.
چرا با گذشت دو دهه از حملهی ۱۱ سپتامبر، سازمان استخباراتی پاکستان (ISI) هنوز به جنگ نیابتی ادامه میدهد؟
در یک جمله؛ آنها با هند مشکل دارند: در برنامهی امنیتی لاهورپندی، افغانستان طالبانی، میدان خطرناک بازی برای رقیبشان [هند] است.
دوم اینکه آنان تلاش دارند که سناریوی فرسوده «دو قرن» پیش را بازی کنند: برای امریکا جنگهای سرد در ۱۹۸۰ و همچنان مداخلهی انگلستان به افغانستان در ۱۹۴۷ یک عادت فرسوده و یک مقولهی ایمانی بود؛ اما با ظهور جنگهای نیابتی امروز، ISI بهعنوان علمدار ضد شوروی خوانده میشود. چنین واپسگرایی آنان را در مسیر اشتباه تاریخ قرار میدهد. تنها در افغانستان جنگهای نیابتی سازمان استخباراتی پاکستان، پس از ۲۰۰۱ بیش از ۱۰۰ و ۲۴ هزار قربانی گرفته است.
هزینهی نظامی در پاکستان دو برابر هزینهی آموزشوپرورش است. این میزان پس از ۲۰۰۱ دو چند افزایش یافته است. در حالی که هزینه نظام ۵۰ درصد نسبت به گذشته افزایش داشته است.
جنگ نیابتی سازمان استخباراتی پاکستان بیشتر در جنوب آسیا وزنه انداخته؛ مداخله در کشورهای دیگر به دلیل چالشهای داخلی، ورود صدها تروریست انتحاری و سازندهای مواد منفجره از مرزها، خلاف موازین بینالمللی است و پاکستان پیوسته خلاف این موازین عمل میکند.
پرسش اساسی این نیست که چرا نظامیان پاکستانی به این رویکرد همچنان پافشاری دارند، پرسش این است که چرا پاکستان این روند را متوقف نمیسازد. زمانی که سازمان استخبارات پاکستانی بهعنوان عامل جنگ نیابتی شناخته شد، جنگ واشنگتن در خلیجفارس متوقف شده بود.
مدرک به دست آمده در سال ۲۰۰۸ -۲۰۰۹ نشان میدهد که سازمان استخباراتی پاکستان با بحران مالی مواجه شده است و خود را به امریکا و متحدانش نزدیک کرد. این شگرد ادامه یافت تا اینکه تیم ششنفری اسامه بنلادن در ۲۰۱۱ کشته و حساب تمام شد.
در روسیه ولادیمیر پوتین با چهرهی خشن در اوکراین مداخله کرد و رقیبهای خود را کشت، ایران در سوریه جنگ نیابتی را افروخته که قتلعام و تحریم اسلحه را به این کشور بهدنبال داشت. چین به دلیل اتهامات قتلعام [تبت و اویغورهای سینکیانگ] بایکوت شده است، جنگ نیابتی پاکستان نیز وارد این فهرست است.
در این جنگ [جنگ طالبان بهعنوان گروه نیابتی پاکستان در افغانستان] ۲۳۰۰ نظامی امریکایی و ۱۲۰۰ نظامی ناتو کشته شده است و فرصت توسعه را در بخشهای آموزشوپرورش، صحت و حقوق زنان برای چند سال گرفت.
در صورتی که از جنگ نیابتی پاکستان در همسایگیاش جلوگیری صورت میگرفت، در جریان این سالها ما یک افغانستان قدرتمند و همسان با قدرتها بزرگ جهان داشتیم.
ما همچنان دیکتاتورهای مانند پوتین، خامنهای و اردوغان که به قوتهای نظامی خود تکیه کردهاند، ناکام میدانیم. چنانچه در گزارش اخیر اشاره کردم، جنگهای نیابتی تاریخ طولانی دارد، اما پایان دادن به جنگهای نیابتی در جنوب آسیا میتواند برای امریکا در میان سایر متحدانش بهعنوان قدرت نخست جهان دلگرمکننده باشد.
برای تأمین صلح و ثبات در افغانستان نیاز به جنگیدن بیشازحد یا افزایش نیروها نیست، از راه سیاسی میتوانید منابع جنگ نیابتی را بخشکانید.
با اینهمه، مداخلهی سلطهجویانه در کشورهای همسایه، یک رویکرد توتالیتری فرسوده است که افغانستان ۴۳ سال از این بابت رنج کشیده است. امریکا و ناتو در هماهنگی مشترک سیاسی میتوانند به این جنگ نیابتی پایان دهند، جنگی که از میان سربازان ما را قربانیهای بیشمار گرفت. تمام دموکراتها شاید برای پاسخگویی دستبههم بدهند. مقامات سیاسی پاکستان که هنوز جنگ نیابتی را در افغانستان حمایت میکنند، سبب میشوند که این کشور در فهرست خاکستری – حمایت و تمویل منابع مالی تروریزم- باقی بماند.
پاکستان اکنون در فهرست خاکستری تمویل مالی سازمانهای تروریستی، سازمان ملل متحد قرار دارد.
افغانستان تنها چهرهی است که با یک جنگ تا تمام دستوپنجه نرم میکند – یک ویتنام دیگر – کسانی که طرفدار تأمین صلح در این کشور نیستند؛ به افعیهای میمانند که برای منافع خود تقلا دارند و یگانه دلیل جنگها نیابتی مداخلهگرایی سازمان استخباراتی پاکستان (ISI) در افغانستان است.
پس از ۲۰ سال تلاش نفسگیر، تأمین صلح و ایجاد آتش به یک عمل دست جمعی نیاز دارد، برای امریکا و متحدانش مهم است تا به جنگ نیابتی پاکستان در افغانستان نقطهی پایان بگذارند.
یادداشت: کریس الکساندر از سال ۲۰۰۳ – ۲۰۰۵ سفیر کانادا و از سال ۲۰۰۶ – ۲۰۰۹ معاون برنامههای سازمان ملل متحد در افغانستان بود. همچنان او بهعنوان وزیر در کابینه کانادا کارکرده و نویسندهی کتاب (برگشت راه طولانی؛ افغانستان در جستجوی صلح است.)