نویسنده: ایمان نوری، دانشجوی روابط بینالملل
اداره موقت از دید بیشتر چهرههای سیاسی و جهادی یک فرمول معقول جهت مهار بحران گفته شده است. اینکه اداره موقت تا چه میزان میتواند برای تعیین نقشه آینده سیاسی افغانستان کارساز واقع شود، باید در نخست بدانیم که اداره/حکومت موقت به چه حکومتی گفته میشود.
دولت موقت/اداره موقت
اداره موقت که با نامهای اداره موقت، دولت موقت، اداره انتقالی، دولت انتقالی، شناخته میشود. به سیستم حکومتی گفته میشود که در شرایط اضطراری و یا پس از فروپاشی دولت و ایجاد خلای سیاسی بهطور موقت ایجاد میشود. اولین دولت موقت در زمان بازنگری در قوانین سلطنتی کشورها در اروپا و روسیه ایجاد شده است. استفاده عملی از دولت موقت اولین بار توسط شارل موریس دو تالیران پریگور در سال ۱۸۱۴ میلادی در فرانسه صورت گرفت. او وزیر امور خارجه ناپلئون بود. برخی او را به خیانت به ناپلئون و جاسوسی برای امپراتوری اتریش-مجارستان متهم میکردند، اما وی پس از سقوط ناپلئون بناپارت هم سالهای سال در پستها و ردههای بالای دولت کار میکرد.
قابلتوجهترین دولت موقت؛ دولت موقت روسیه بود که پس از انقلاب روسیه در ماه اکتوبر سال ۱۹۱۷ شکل گرفته است، در غرب افغانستان، در ایران نیز پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ برای مدتی دولت موقت توسط مهدی بازرگان تشکیل شده بود.
جالب اینجاست که تمام این ادارات موقت در همه نقاط جهان یک هدف داشتند و آنهم اینکه باید وضعیت موجود کشورها جهت رسیدن به بهبود اوضاع تغییر کند و فساد و بیثباتی از میان برداشته شود.
نخستین دولت موقت در افغانستان چگونه روی کار آمد؟
پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، اجلاسهای بینالمللی متعددی درباره آینده افغانستان درجاهای مختلف از جهان برگزار شد. اولین کنفرانس در تاریخ ۶ قوس مطابق ۲۷ نوامبر تا ۱۴ قوس سال ۱۳۸۰ مطابق ۵ دسامبر سال ۲۰۰۱ میلادی در بُن آلمان برگزار شد. کنفرانسهای دیگر عبارت بودند از:
کنفرانس بینالمللی افغانستان در شهر بن ۱۳۸۰؛
کنفرانس بینالمللی افغانستان در برلین ۱۳۸۳؛
کنفرانس بینالمللی افغانستان در لندن ۱۳۸۴؛
کنفرانس بینالمللی حاکمیت قانون در افغانستان روم ۱۳۸۶؛
کنفرانس بینالمللی افغانستان در پاریس ۱۳۸۷؛
کنفرانس بینالمللی افغانستان در مسکو ۱۳۸۷؛
کنفرانس بینالمللی افغانستان در لاهه ۱۳۸۸؛
کنفرانس بینالمللی افغانستان در لندن ۱۳۸۸؛
کنفرانس بینالمللی افغانستان در بُن ۱۳۹۰؛
کنفرانس بینالمللی افغانستان در لندن ۱۳۹۳.
براساس این توافقنامه، اداره موقت شامل کابینهای با ۳۰ کرسی و رئیس، کمیسیون مستقل تدویر لویهجرگه اضطراری، بانک مرکزی و دادگاه عالی بود.
همچنین توافق بر این نیز صورت گرفت که یک کمیسیون عدلی، برای بازسازی و احیای سیستم عدلی و قضایی افغانستان مطابق با احکام اسلامی و قواعد بینالمللی تشکیل شود.
برگزاری لویهجرگه اضطراری برای ایجاد اداره انتقالی و تعیین رئیس اداره انتقالی شش ماه بعد از تشکیل اداره موقت و برگزاری لویهجرگه دیگری برای تصویب قانون اساسی جدید افغانستان، هجده ماه پس از ایجاد اداره انتقالی، از نکات مهم توافقنامه بن بود.
توافقنامه بن همچنین تصریح شده است که همزمان با انتقال قدرت، تمامی گروههای جهادی، نیروهای مسلح افغانستان و سایر گروههای مسلح تحت کنترل اداره موقت درآمده و مطابق با نیازمندیهای امنیتی نیروی مسلح افغانستان شناخته شوند. این اداره موقت در افغانستان گره هیچ مشکلی را باز نکرد و کار گره دست به دندان کشید.
طالبان چرا اداره موقت را طلب دارند؟
کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ دریافتهاند که طالبان پروژه چندلایهای هستند و با جنگ نابود شدنی نیستند و دولت افغانستان با این وضع و قیافه پسازاین شایستهی حمایت جامعه بینالمللی نیست.
منطق این فکر از اینجا منشأ میگیرد که طالبان همه را متقاعد کردهاند که اگر دوباره به قدرت برسند، نهتنها که تهدیدی برای هیچ کشوری نیستند. بلکه فرصتی تازه برای مبارزه با داعش و زمینه مناسب برای بازسازی افغانستان نیز به وجود خواهند آورد.
منطقی که ایران و روسیه آن را بیبنیاد میدانند و اعتماد دوباره بر طالبان را مصیبتی اسفبار برای منطقه گفتهاند.
آیا این طرز فکر به کرسی مینشیند؟
ظاهراً این طرز فکر به کرسی نشستنی است. نشستهای پیهم در اسلامآباد، قطر، جده، ترکیه و غیره دقیقاً در همین راستاست. تنها چالش پیش رو که در این مسیر سد ایجاد کرده حکومت افغانستان است که طالبان مقدم بر همه کنار رفتن آن را در اولویت قرار دادهاند.
حالا سوای از منظور طالبان، حکومت جز به دوام قدرت خود به هیچچیز دیگری به شمول صلح و انتخابات شفاف ارج و اهمیتی قایل نیست. چون رییسجمهور تنها صلح با طالبان و انتقال قدرت را از راه انتخابات ممکن میداند.
برای حکومت صلح خوب آن صلحی است دیگران بزرگی و حکمیت او را بپذیرند و انتخابات شفاف آن است که پنج سال دیگر به عمر او بیفزاید. امری که فرستاده ویژه آمریکا و طالبان موافق آن نیستند.
اداره جدید آمریکا چقدر به این خواست موافق است؟
آمریکا با برنامه جدید وارد افغانستان میشود، نرمش و امتیازدهی برای طالبان این بار احتمالش کم گفته شده است و جو بایدن فرمانهای ترامپ را در خصوص جنگ افغانستان یکبار دیگر بررسی میکند، ازجمله توافقنامه آمریکا با طالبان.
تجربهها از اداره موقت چه میگویند؟
کشورهای که در منازعه طولانیمدت درگیر بودهاند، برای رهایی از وضعیت بحرانیشان با توسل به میانجیگری قدرتهای بینالمللی راههای عبور از بحران و ختم منازعه را جستجو کردند که یکی از این گزینهها تشکیل حکومت موقت برای مکانیسم و ایجاد کار شیوههای مشخص جهت شکلگیری نظام سیاسی، امنیتی و اقتصادی جدید در کشور است.
افغانستان همیشه از این ناحیه بهعوض پیشرفت، عقبگرد داشته است، زیرا هیچگاهی میانجیگری قدرتهای بزرگ در قضایای افغانستان ممد واقع نشده است. مهمترین عامل ممد واقع نشدن آنها، تضاد منافع این قدرتها بوده.
چرا اداره موقت یک عقبگرد و فاجعه به شمار میرود؟
پرسش اساسی اینجاست که تشکیل حکومت موقت چرا برای توسعه سیاسی افغانستان یک عقبگرد و حتی یک فاجعه به شمار میرود؟
امروزه که بحث مصالحه با طالبان به سطح بلند آن جدی شده است، یکی از کشورهایی که بهصورت دوامدار خواهان تشکیل حکومت موقت است، همسایه جنوبی یعنی پاکستان است. با توجه به منازعه تاریخی که میان افغانستان و پاکستان وجود دارد هرگونه تلاش که در افغانستان منجر به عقبگرد در توسعه سیاسی کشور شود برای پاکستان یک پیروزی محسوب میشود، این یک سیاست نانوشته اما واضح است. این مدعا از سوی پاکستانیها منطق خود را دارد و واقعگرایی در روابط بینالملل بهخوبی این ادعا را ثابت میکند. بر اساس تئوری واقعگرایی هرگاه یک کشور بهاندازهی بازنده باشد که به همان میزان کشور یا کشورهای دیگر به دست آورنده منافع باشند. پس مداخله، خواست و تحمیل حتمی است. اصرار پاکستان در تشکیل حکومت موقت میتواند ناشی از یک نگاه عمیق سیاستگذاران پاکستانی باشد. آنها اینکه هرگاه حکومت موقت در افغانستان تشکیل شود، این اقدام در حوزه توسعه سیاسی و اقتصادی کابل یک پسرفت محسوب میشود و این امر به نفع پاکستان است
و این امر برای تعقیب اهداف منطقهای پاکستان سودمند به شمار میرود. کارگزاران پاکستانی بر این هستند که با تشکیل حکومت موقت اگر نظام جدید متمایل و یا حامی سیاستهای پاکستان نباشد، دستکم نفوذ هند در افغانستان کاهش خواهد یافت.
بنا بر آنچه در بالا آورده شد، اداره موقت میتواند یکشبه تمام دستآوردهای دموکراسی را افغانستان از بین ببرد. در اداره موقت انجام و نتیجه هیچ حرکتی ضمانت شده نیست. چون همه کنشها در حال تزلزل قرار دارند و هیچ امری در آن تعریف شده نیست.
پس بر مردم است تا از احساسات کار نگیرند و ناخواسته و ناآگاه بلندگوی دشمنان نشوند، اداره موقت خواست و اصرار طالبان و حامیان منطقهایشان است.