ایمان نوری؛ دانشجوی روابط بین الملل
مقدمه / پیشگفتار
چهل سالِ تمام نبرد، اما سرانجام افغانستان در انتظار رسیدن ابرهای سیاه مصالحه و مذاکره با مجاهدین در زمان شوروی سابق و حالا مصالحه و مذاکره با طالبان در امروز؛ دقیقاً دو روی یک سکه با عین سناریو.
دیروز شوروی، امروز آمریکا. دیروز فشار مضاعف بالای آخرین دولت تحت حمایت شوروی پیشین و پایان داستان به قیمت جان رییس دولت وقت، امروز فشار بی پیشینه بالای رییسجمهور حکومت فعلی که تقریباً همه در برابرش ایستادهاند.
در زمان حضور نیروهای شوروی سابق در افغانستان، اسلحهای برای مجاهدین تحت حمایت آمریکا، عربستان و پاکستان داده شد که مسیر جنگ را عوض کرد و ضربهی سنگینی بر پیکر شوروی وارد کرد؛ استینگر! بلی؛ سلاحی نسبتاً سنگینِ هدایت داده شده که دست مبارزان ضد شوروی را بالا نگهداشت.
این سلاح با نام مکملِ افایام-۹۲ استینگر، موشک زمین به هوای ساخت آمریکا، قابلحمل توسط انسان دارای قابلیت بالا و مجهز با سیستم هدایتی حرارتیاب است که در شرکت جنرال داینامیکس طراحی شد و از سال ۱۹۸۱ میلادی در چوکات نظامی در ارتش ایالاتمتحده رسماً مورداستفاده قرار گرفت.
این موشک تا حالا توسط نیروهای نظامی ۲۹ کشور جهان مورداستفاده قرار گرفته و تاکنون عاملِ عمدهی سقوط ۲۷۰ هواپیمای نظامی بوده است. از زمان ساختش تا اکنون، در جنگهای فالکلند میان آرژانتاین و انگلیس، جنگ شوروی در افغانستان، جنگ کارگیل، جنگ داخلی آنگولا، جنگهای یوگسلاوی و جنگ داخلی سوریه مورداستفاده قرار گرفته است.
استینگر، امروزه در آمریکا در شرکت ریتیون، در آلمان در شرکت EADS و در ترکیه در شرکت راکتسان تولید میشود. تاکنون ۷۰ هزار موشک از آن تولید شده است. استینگر یک موشک دوشپرتاب است اما قابل شلیک از روی وسایط نقلیهی نظامی-زمین به هوا-و حتا چرخبال-به شکل هوابههوا-نیز است.
استینگر چطور به مجاهدین افغان داده شد؟
سازمان CIA در دههی ۱۹۸۰ میلادی نزدیک به ۵۰۰ موشک را در عملیاتی به نام «گردباد» به مجاهدین افغان در جنگ شوروی در افغانستان داد. جایی که استفاده از این موشکها بر ضد نیروهای شوروی پیشین با موفقیت کامل روبهرو شد. پس از عقبنشینی نیروهای شوروی از افغانستان در ۱۹۸۹، ایالاتمتحده کوشش کرد تا در یک بستهی برنامهی ۵۵ میلیون دالری، حدود ۳۰۰ موشک را دوباره خریداری کند. دولت آمریکا موفق شد بیشتر استینگرها را جمعآوری کند؛ اما نسخههای بومی این موشکها به ایران، قطر، کوریای شمالی و پاکستان راه پیدا کرد و توسط این کشورها ساخته شد.
با نوین شدن جنگهای جبههای استخباراتی، پهپادها انقلابی در عرصه جنگهای فرسایشی به وجود آوردند. پهپادها برای کشورهای دخیل در جنگ تواناییهای بیاندازه بخشید. فناوری نوینسازی پهپادها تا آنجایی پیش رفت که حتا ردگیری و مهار آن تقریباً برای دیگر کشورهای رقیب، ناممکن شمرده شد.
طالبان اما در جنگ پهپادی دست بالایی گرفتهاند، پهپاد از لحاظ جایگاه نظامی و دیپلوماسی آنقدر برای طالبان مشروعیت و پرستیژ داد که بهطور رسمی ۳۰ کشور جهان از طالبان خواستند تا خشونتها را کاهش دهند. این یعنی تضرع و تسلیمی در برابر طالبان بهعنوان قدرت برتر.
فهمیدن این پرسش که پهپادهای طالبان، از کجا آمده و کدام کشور پهپاد در اختیار طالبان قرار داده است برای دستگاه اطلاعاتی افغانستان منطقاً نباید مشکل باشد؛ اما فقدان جسارت و عدم صداقت سبب میشود تا دولت با فساد گسترده در درون ساختار خود، مردم را در تاریکی و بیاعتمادی نسبت به خودش قرار بدهد.
توانایی گروه طالبان تا سرحد کنترل اذهان منطقه و قدرتهای جهان تا جایی پیش رفته که حتا برای خود گروه طالبان هم پرسشبرانگیز شده است. القاعده هنوز هم در درون گروه طالبان حضور سنگین دارد.
توانایی این گروه که به حمایت کشورهای پاکستان و ایران به این مرحله رسیدهاند تا اندازهای بالا رفته است که دبیر کل ناتو را در مورد آن با تشویش روبهرو ساخته است، ینس استولتنبرگ گفته بود که کاهش خشونتها در حقیقت آزمون اثبات توانایی طالبان است.
حملات پهپادی طالبان، درواقع تاکتیک تازه جنگ روانی طالبان است که چالشی تازه و طاقتفرسا را فرا راه حکومت به وجود آورده است. ادامه اینگونه جنگ میتواند افزون بر تلفات بلند غیرنظامیان و نظامیان، بر تشدید دامنه ناامنی و ویرانیها بزرگ بیافزاید.
برخی از کشورهای منطقه به شمول پاکستان و ایران، با درک وضعیت فوقالعاده دشوار دولت، ازیکطرف طرح ادغام خطرناکترین ملیشه منطقه را پیشنهاد میکنند و از طرف دیگر پهپاد در اختیار طالبان قرار میدهند.
واقعیت امر این است که ما نهتنها کشور محاط به خشکی هستیم، بلکه کشور محاط به دشمن نیز هستیم و رهبران کشورهای محاط به دشمن نباید با مردم خود دشمنی نمایند. باید راهحل سنجید