نویسنده: نمکنژاد
گلبالدین حکمتیار، مشهورترین اسلامگرای تندور افغانستان، متهم به جنایت جنگی است و در دههی نود میلادی، در جنگهای ویرانگر در کابل و نقاط دیگر افغانستان، یک طرف جنگ بود. پس از سقوط حکومت طالبان دو دهه را در جنگ با دولت افغانستان سپری کرد. بر خلاف این شعارش که «یک سرباز خارجی هم در افغانستان باقی بماند، به کابل بر نمیگردد»، دو سال پیش (چهاردهم ثور ۱۳۹۶)، در حالی که هزاران سرباز امریکایی و ناتو در این شهر و نقاط مختلف افغانستان مستقر بودند، وارد کابل شد. رهبران حکومتی، جهادیها و هوادارانش او را در ارگ ریاستجمهوری استقبال کردند.
حکمتیار، شش و نیم ماه پیش از آمدن به کابل، در اول ماه میزان سال ۱۳۹۵ توافقنامهی صلح را با دولت امضا کرده بود.
در این توافقنامه، حزب اسلامی متعهد شده بود که از قانون اساسی پیروی میکند، با دولت نمیجنگد و فعالیت نظامی خود را متوقف میکند و با کار سیاسی اهداف و برنامههایش را دنبال میکند.
در مادهی نوزدهم این توافقنامه گفته شده: «حزب اسلامی افغانستان متعهد است که بعد از امضای این توافقنامه اعلان نماید که هیچگونه رابطهای با گروههای تروریستی و سازمانهای مسلح غیر قانونی برقرار ننموده و از ایشان حمایت نمیکند.»
حکومت افغانستان در مقابل، تعهد کرد که نام حکمتیار و رهبران این حزب را از فهرست تحریمهای سازمان ملل خارج میکند و تمامی زندانیان سیاسی و نظامی حزب اسلامی که متهم به نقض حقوق افراد و جرایم نشده باشند را، آزاد میکند. برای حکمتیار در سه نقطه که خواسته باشد، خانه و امکانات زندگی فراهم میکند.
مطابق توافقنامهی صلح میان حزب اسلامی و دولت افغانستان، حکمتیار در کابل مستقر شد. دولت برایش خانه داده و مبلغ هنگفتی هر سال از بودجهی ملی، برای تأمین امنیت و زندگی او اختصاص داده میشود و صدها زندانی این حزب آزاد شده است.
حکمتیار، حالا دولت را متهم میکند که به تعهداتش عمل نکرده است. او، که حالا یکی از نامزدان انتخابات ریاستجمهوری است، شنبهشب گذشته (۲۳ سنبله) در گفتوگو با طلوعنیوز اظهار کرد که با طالبان ارتباط دارد و تعهدنامهای میان حزب اسلامی و طالبان صورت گرفته است.
یکی از تعهدات آنها این است که پس از این، از همدیگر انتقاد نمیکنند و با هم نمیجنگند. حزب اسلامی و گروه طالبان برای ایجاد یک دولت اسلامی و خارج کردن نیروهای خارجی از افغانستان با هم، همکاری میکنند.
حزب اسلامی در گذشته نیز در عمل متحد طالبان بود با طالبان از نظر ایدئولوژی و علایق مذهبی تفاوت ندارد. طالبان یک گروه قبیلهگرای مذهبی استند که میخواهند، دولت استبدادی مذهبی را در افغانستان ایجاد کنند. این گروه، در زمان جنگ مجاهدین، با القاعده و گروههای تندرو اسلامی ارتباط داشت. در زمان حاکمیت این گروه، افغانستان به مرکز فعالیت القاعده و سایر گروههای تروریستی تبدیل شده بود.
پس از حملهی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا، طالبان از اسامه بنلادن حمایت کردند و پس از فروپاشی حاکمیت شان، ارتباط میان این گروه و القاعده قطع نشد و هنوز هم وجود دارد.
حزب اسلامی با تعبیری متفاوت، خواهان ایجاد یک دولت مطلق مذهبی است. این اشتراکات، حزب اسلامی و طالبان را نزدیک میکند. زمانی که گروه طالبان از کندهار اعلام موجودیت کرد، حزب اسلامی بدون مقابله با طالبان در هرجا که آنها رسیدند برای شان جا خالی کرد و پس از سقوط حاکمیت این گروه، از جنگ دست نکشید و با دولت جدید افغانستان جنگید.
حکمتیار، پس از دو دهه جنگ و انزوا، مجبور شد که با دولت صلح کند. حالا بر خلاف تعهداتش، با طالبان تعهدنامه امضا کرده است. این درحالی است که طالبان با دولت میجنگند و هر روز با انفجار و انتحار، سبب ویرانی و کشتار مردم میشوند.
حکمتیار در مصاحبهی خود گفت که حزب اسلامی با گروه طالبان، پیمان بسته و برای ایجاد دولت اسلامی مبارزهی مشترک میکنند.
حزب اسلامی، با طالبان پیوند و علایق دیرینه دارد و در گذشته با هم اختلاف جدی نداشته اند با دولت جنگیده اند. اتحاد این حزب با طالبان که این گروه هر روز با انتحار و انفجار سبب ویرانی و کشتار مردم میشود، به معنای این است که حزب اسلامی به رهبری حکمتیار، دیگر به تعهداتش با دولت و توافقنامهی صلحی که امضا کرده بود، متعهد نیست. حالا متحد طالبان شده و علنی بیان میکند که برای اهداف مشترک شان میخواهند دولت کنونی بر داشته شود.
این درحالی است که اشرفغنی، هر باری که از صلح سخن میگوید، توافقنامهی صلح با حکمتیار را به عنوان یک دستآورد بزرگ برای حکومتش عنوان میکند. بر خلاف، حکمتیار در مصاحبهی خود با طلوعنیوز، با صراحت گفت که نیروهای امریکایی باید از افغانستان خارج شوند و دولتی را که حمایت میکنند نیز با خود ببرند. این حرف حکمتیار، اشاره به نظام جمهوریت دارد که توسط امریکا در افغانستان پایهگذاری شده است که در حال حاضر، اشرفغنی در رأس آن قرار دارد. اگر حکمتیار رییسجمهور شود و یا دولتی را با اتحاد طالبان ایجاد کند، با تکنوکراتهایی که از کشورهای خارجی برگشته اند یا در افغانستان بوده اند، کنار نخواهد آمد.
حکمتیار در گفتوگویش به نحوی نشان داد؛ آنچه که طالبان میخواهند، حزب اسلامی نیز به دنبال آن است. این حزب با طالبان در مورد حقوق زنان، آزادی بیان و چگونگی دولت اسلامی، دیدگاه مشترک دارد.
حکمتیار دستآوردهای دو دههی گذشته را کتمان کرده و گفت که افغانستان از زمان مجاهدین تا حالا، هیچ تغییری نکرده و حتا وضعیت بدترهم شده است. این تعبیر حکمتیار به این معنا است که آرمانشهر طالبان و حکمتیار یکی است. اگر حزب اسلامی و طالبان از راه جنگ یا بدون جنگ به قدرت برسند، بر خلاف واقعیتهای زمان و جامعهی افغانستان، محدودیتهای سخت مذهبی را وضع خواهند کرد و یک نظام مستبد مذهبی را ایجاد میکنند. اگر آنها به هر صورتی موفق شوند، به جز اسلامگرایان، برای سایرگروههای اجتماعی زمینه زندگی کردن و نفس کشیدن سخت میشود. این به معنای سقوط و نابودی است. حزب اسلامی که حالا با طالبان تعهدنامه امضا کرده، این اتحاد به معنی ستیز با امنیت، آرامش و پیشرفت افغانستان است. خطر و پیامد این اتحادِ نامقدس باید در نظر گرفته شود؛ به خصوص که حزب اسلامی بر خلاف تعهداتش و امتیازاتی که از دولت میگیرد، با طالبان متحد شده است. اگر پیامد این اتحاد نامقدس نادیده گرفته شود، این خطر احساس میشود که گروههای اسلامگرای جهادی دیگر نیز تشویق شوند و این اتحاد را بزرگتر کنند و چالشهایی جدیدی را بهوجود آورند.