غنى چگونه می‌تواند نجات‌یافتن را از اسد بیاموزد

ابوبکر صدیق
غنى چگونه می‌تواند نجات‌یافتن را از اسد بیاموزد

منبع: اردو دیلی

نویسنده: مانیش ‌را‌ٔی

برگردان: ابوبکر صدیق

نیروهای امریکایی به صورت منظم و انسجام‌یافته برنامه‌ی خروج کامل خویش از افغانستان را دنبال می‌کنند. این نیروها، پایگاه مهم نظامی خود در ولایت‌ خشونت‌باری مانند هلمند را تخلیه کردند.
هواپیماهای ترانسپورتی –ترابری- امریکا به صورت منظم مشغول نشست‌وبرخاست و انتقال کالاها و نظامیان امریکایی از افغانستان است. برنامه‌ی خروج نظامیان امریکایی، طوری تنظیم شده که نزدیک به ۱۳۰۰ ابزار و تجهیزات نظامی که امکان انتقال آن وجود نداشت، از بین برده شده یا هم به نیروها امنیتی-دفاعی افغانستان تسلیم داده شد.
این در حالی است که از یک طرف خروج نیروهای امریکایی ادامه دارد و در طرف دیگر، طالبان با شدت در تلاش وسعت‌دادن به جغرافیای زیرکنترل‌شان در ولایت‌های این کشور استند.
جنگ‌جویان طالبان، دومین و بزرگ‌ترین بند یعنی «بند دهله» در ولایت جنوبی کندهار را که منبع آب‌یاری، تأمین انرژی برق و آب آشامیدنی در جنوب افغانستان است، تصرف کردند.
این گروه پس از آغاز ماه جاری خورشیدی، عملیات چشم‌گیری را در ولایت هلمند راه‌اندازی کردند. این یکی از شدیدترین عملیات گروه طالبان پس از آغاز خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان است. دولت افغانستان به رهبری رییس‌جمهور محمداشرف غنی، می‌تواند در کوتاه‌مدت در برابر این روند دوام بیاورد؛ اما، به گونه‌ی احتمالی، در درازمدت امکان مقابله را از دست خواهد داد.
ظاهراٌ معلوم می‌شود که پس از خروج نیروهای امریکایی، گروه طالبان به برخی از ساحات دست یافته اند که قبلا تحت اداره‌ی نیروهای دولتی قرار داشت. من به عنوان کسی که وضعیت بحرانی سوریه را ازنزدیک دنبال می‌کردم، تنها چیزی که می‌توانم به آن اعتراف کنم، این است که دولت سوریه، توانایی بالقوه‌ای برای مدیریت تنش‌ها را -پس از خروج نیروهای امریکایی از این کشور- داشت. با این ‌که رژیم اسد خود در یک چالش فرو رفته بود؛ اما هیچ گاه سقوط نکرد و شکست نخورد، برای حفظ سامانه‌ی حکومت غیرنظامی که به صورت نیم‌بند وجود داشت، موفقانه عمل کرد و نیروهای نظامی این کشور، به تحکیمات امنیتی ادامه دادند.
دولت سوریه به رهبری بشارالاسد، از ابزارهای خشن و خشونت‌بار در برابر مخالفان و حتا افراد غیرنظامی استفاده می‌کرد. چنین رویکرد خشن تا هنوز تحت رهبری هیچ اداره‌‌ای و در هیچ وضعیت، عملی نشده است؛ اما، برخی از رویکردهای تخنیکی که دولت اسد آن را اجرایی کرده است، منجر به ادامه‌ی نظام شده است.
وضعیت ژیوپولتیکی در افغانستان، هم‌چنان این زمینه را فراهم کرد تا من با شماری از رهبران گروه طالبان و دولت افغانستان، گفت‌وگو کنم و با استفاده از این فرصت و مطالعاتی که در مورد چالش‌های موجود [افغانستان] انجام دادم، به این نتیجه‌ می‌رسم؛ ظرفیت‌هایی که رژیم سوریه برای حفظ بقای خود استفاده کرد را دولت افغانستان نیز می‌تواند تمثیل کند.
بیاید به عامل‌ها یا گزینه‌هایی توجه کنیم که توانست به صورت بلامنازعه، دولت اسد را نسبت به رقبا -مخالفانش- در وضعیت بهتر قرار دهد و دولت افغانستان نیز، می‌تواند آن را دنبال کند.
حمایت قوی از متحدان، یکی از عامل‌های مهم است که سبب موفقیت نظامیان رژیم رییس‌جمهور اسد شد؛ حمایت قوی‌ای که ازطرف متحدانش مانند روسیه، ایران و حزب‌الله صورت گرفته است. چیزی که برای دولت افغانستان نیز خیلی حیاتی است، به ویژه پس از خروج نیروهای خارجی به شمول امریکایی‌ها، این است که کمک‌های مالی، تجهیزاتی و اطلاعاتی-استخباراتی هم‌چنان برای ادامه‌ی بقای این نظام، ادامه داشته باشد. هم‌چنان اطمینان حاصل کند که در این راستا حمایت مالی شرکای منطقه‌ای برای افغانستان ادامه می‌یابد و این خیلی مهم و ارزنده است. تجدید قوا: پس از آغاز تنش‌ها در سوریه، رییس‌جمهور بشارالاسد، به تنظیم و تقویت نیروهای نظامی، توجه خاصی کرد. افزایش نیروهای هم‌سو با دولت و نظامیان رژیم و ایجاد و ترسیم راه‌بردی منظم و روشن بر ساحات تحت کنترل دولت و استفاده از کانال غیرمستقیم برای دورکردن دشمن، از اولویت‌های نظام بود.
در شرایط کنونی افغانستان، حکومت می‌تواند با استفاده از این فرصت به تجدید قوا در ساحات تحت قلمرو خویش و مرکز، آرایش نیروهای خود را بیش‌تر کند. نیروهای ویژه و خاص کماندو روی امنیت شهر کابل به عنوان پایتخت کشور توجه بیش‌تری داشته باشند.
استفاده از نیروهای هوایی مؤثر: دولت سوریه از نیروهای هوایی در عملیات‌ علیه نیروهای مخالف نظام استفاده‌ی بهینه را کرد. هم‌چنان نیروهای هوایی افغانستان هرچند تجهیزات خیلی ملموس ندارند؛ اما با آن هم می‌توانند در عملیات علیه تروریستان موفقیت خوبی داشته باشند.
نیروهای هوایی افغانستان، می‌توانند با استفاده از فرصت، مراکز دشمن را شناسایی و امکانات و تجهیزات دشمن را به صورت زیرکانه مورد هدف قرار دهند.
حمایت اقلیت‌ها: تمام اقلیت‌ها از عیسوی‌ها تا اسماعیلیه، از رییس‌جمهور بشارالاسد حمایت می‌کنند. دولت افغانستان، نیاز دارد تا مطمین شود که تمام اقلیت‌های قومی-مذهبی از دولت حمایت می‌کنند. برای این کار، نیاز است تا پیام روشنی به مردم رسانیده شود؛ این که تنها دولت مشروع، می‌تواند امنیت تمام اقلیت‌های قومی و مذهبی که در افغانستان زندگی دارند را، تأمین کند.
دسته‌بندی گروه‌ها خودکامه: جنگ در برابر گروه‌های خوکامه‌ی مخالف نظام در سوریه پس از سال ۲۰۱۱، برنامه‌ریزی‌شده پیش می‌رود. دسته‌بندی میان گروه‌های خودکامه، نیازی مبرم بود؛ مثلا تفکیک میان گروه‌های خودکامه‌ی محلی و گروه ایدیولوژیک یا تفاوت میان گروه‌های جهادی و ملی‌گرای به شدت تندرو. دولت افغانستان نیز نیاز دارد تا تفاوت میان گروه‌های تروریستی -که در حال حاضر با دولت در جنگ قرار دارند؛ مانند گروه طالبان، داعش و جریان‌های تروریستی‌ای که زیر سایه‌ی‌ این گروه‌های فعالیت دارند- و سایر گروه‌ها، تفکیک و تفاوت قایل شود. این کار، می‌تواند برای ادامه‌ی بقای نظام فعلی، خیلی مفید و مؤثر تمام شود.
حمایت از نفوس و پایگاه اقتصادی: دولت سوریه بیش‌تر روی حمایت از مردم توجه کرد و برنامه‌ی حمایتی کلیدی برای مردم روی دست گرفت؛ تا از پیوستن مردم به گروه‌های مخالف جلوگیری کند. اگر دولت کابل، این اطمینان را داشته باشد که بر همه پایگاه‌های اقتصادی و مردمی نفوذ و کنترل دارد. این، می‌تواند به مصونیت بیش‌تر فعالیت اقتصادی به صورت عمومی، مؤثریت داشته باشد؛ موضوعی که نمی‌‌تواند در ساحه‌ی تحت کنترل تروریستان، عملی شود.
این کار، هم‌چنان زمینه‌ی فعالیت را برای نیروهای دولتی فراهم می‌کند تا به سرعت عمل کنند. استخبارات قوی: رژیم سوریه دارای یک اداره‌ی استخباراتی قوی و خیلی جدی است و هم‌چنان اداره‌ی استخباراتی نظامی این کشور، قدرت‌مند‌ترین اداره‌ و دارای ابزار و منابع خیلی زیاد است. این، می‌تواند به عنوان یک تجربه به دولت افغانستان باشد و از تجربه‌ و رویکردهای سوریه در بخش‌های اطلاعاتی و استخباراتی، استفاده‌ی بهینه را کند. کابل نیاز دارد تا روی نظارت‌ الکترونیک و ظرفیت‌‌سازی، هم‌چنان ارتباطات در میان نهادهای کشفی-استخباراتی، بیش‌تر سرمایه‌‌گذاری کند. هم‌چنان روی ارتقای ظرفیت نیروهای ارتش وزارت دفاع و سایر نهادها در میدان نبرد، تمرکز بیش‌تر داشته باشد و نیاز است که دولت افغانستان، پیش از همه به آن بپردازد.
گروه‌هایی که می‌خواهند دولت افغانستان در میدان نبرد موفق باشد، این را باید بدانند که دولت افغانستان ظرفیت مبارزه را دارد و این، نهادی بی‌هویت نیست. این عاقلانه نیست که پیشنهاد شود؛ دولت منتخبی که به اساس آرای مردم روی کار آمده، باید بر ساحت مشخصی حاکمیت داشته باشد؛ در حالی که تهدیدهای جدی از سقوط برخی ساحات در این کشور وجود دارد، از سر ناگزیری، باید به حفظ ساحت‌هایی توجه کرد که بیش‌تر از همه مهم‌تر و حیاتی استند. این در حالی است که دولت‌ها، همواره‌ تلاش می‌کنند تا از وجب‌و‌جب خاک کشورشان به صورت جدی دفاع کنند و حاکمیت خود را بر همه‌ی جغرافیای کشور بگسترانند.