رهبران جهادی- سنتی در برابر تکنوکرات‌ها

بشیر یاوری
رهبران جهادی- سنتی در برابر تکنوکرات‌ها

محمد محقق، معاون دوم نامزد ریاست‌جمهوری در تیم «صلح و اعتدال»، روز جمعه در گردهمایی‌ای که در خانه‌ی خود برگزار کرد، از تیم ثبات و هم‌گرایی اعلام حمایت کرد. محقق، دلیل جدایی خود از اتمر را اولویت دادن حنیف اتمر به صلح به‌ جای انتخابات، بیان کرد و گفت که او انتخابات را ترجیح داده و به این دلیل، به تیم «ثبات و همگرایی» پیوسته است.

تیم صلح و اعتدال، پیش از آغاز کارزارهای انتخاباتی، به دلیل اختلاف نظر میان اعضای اصلی آن، در مورد چگونگی ساختار دولت، دچار فروپاشی شد. اتمر، پیش از تشکیل و ثبت نام این تیم برای شرکت در انتخابات با یونس قانونی و عطا محمدنور توافق کرده بود که اگر پیروز شوند، نخست‌وزیر اجرایی را در ساختار دولت ایجاد می‌کنند.

با آن که حنیف اتمر، پیش از جدی شدن این اختلاف و انصراف از مبارزات انتخابی، گفته بود که به این توافق پشت نکرده در صورت پیروزی در انتخابات، با برگزاری لویه جرگه، سمت نخست‌وزیر اجرایی را ایجاد و شامل نظام سیاسی می‌کند؛ اما در یک مصاحبه‌ی خود، پیش از آغاز کارزارهای انتخاباتی، از نظام ریاستی حمایت کرد و در روزهای اول کارزارهای انتخاباتی، تصویری‌‌هایی از او به نشر رسید که در آن نوشته شده بود؛ «نظام جمهوری اسلامی ریاستی اصل است» است. این در حالی بود که عطا محمدنور اصرار داشت در اوراق تبیلغاتی این تیم باید او به عنوان نخست‌وزیر اجرایی معرفی شود.

 با آن که چندین هفته برای جلوگیری از فروپاشی «صلح و اعتدلال» تلاش شد؛ اما این تیم، بازسازی نشد و بدون این‌ که اعلام کند، به دلیل اختلافات داخلی و وجود تناقض دیدگاه در میان اعضای آن در مورد نوعیت نظام سیاسی، از دور مبارزات انتخاباتی خارج شد.

 تیم انتخاباتی «صلح و اعتدال»، در حالی به این سرنوشت مواجه شد که در افکار عمومی به عنوان رقیب «دولت ساز» و «ثبات همگرایی» مطرح می‌شد. عضویت شماری از رهبران قومی و جهادی و تکنوکرات‌های ناراضی از حکومت عبدالله و غنی، سبب شده بود که این دیدگاه در مورد این تیم به‌ وجود بیاید.

با آن که محمد یونس قانونی و عطا محمد نور، تا حالا اعلام نکرده اند که از کدام تیم حمایت می‌کنند. فروپاشی «صلح و اعتدال» و پیوستن محمد محقق به «ثبات و همگرایی»، آرایش مبازرات انتخاباتی را تا حدودی روشن کرده است.

 تیم «ثبات و همگرایی» نمایندگی از رهبران قومی و جهادی می‌کند که از سه حزب جهادی جمعیت اسلامی، جنبش ملی اسلامی و حزب وحدت اسلامی نمایندگی می‌کنند و بر علاوه، انور الحق احدی و تعدادی از چهره‌های غیر جهادی نیز عضویت این تیم را دارند.

 عبدالله عبدالله، در دو دور انتخابات ریاست‌جمهوری، توانست که از جمعیت اسلامی نمایندگی کند و بیشترین اعضا و هواداران این حزب را با خود همسو کرد. جمعیت اسلامی او را نامزد انتخابات معرفی کرده است. با آن که جنرال دوستم در پنج سال گذشته، منزوی شد و شکاف میان حزب او ایجاد شد و تلاش صورت گرفت که این حزب متلاشی شود؛ اما دوستم همچنان نقش رهبر قومی را برای اوزبیک‌تباران بازی می‌کند و در میان ترک‌تباران طرفدار بیشتر دارد.

 محمدکریم خلیلی و محمد محقق، از رهبران حزب وحدت اسلامی محسوب می‌شوند. با آن که انتقاد از سیاست آن‌ها وجود دارد و میان هزاره‌ها اعتبار گذشته‌ی شان را ندارند؛ اما همچنان در میان توده‌های این مردم نفوذ بیشتر از تکنوکرات‌های تازه به دوران رسیده دارند. بودن آن‌ها در تیم «ثبات و همگرایی» این تیم را تقویت کرده است.

 اگر یونس قانونی و عطا محمد نور به «ثبات و همگرایی» بپیوندند یا از این تیم حمایت کنند، مجاهدین و رهبران قومی در یک تیم متشکل می‌شوند و بزرگترین رقیب برای تیم‌های انتخاباتی «تیم دولت ساز» و « صلح و امنیت» خواهند بود. اگر تیم «ثبات و همگرایی» این ساختار را حفظ کند، در این دور انتخابات رقابت میان تکنوکرات‌ها و رهبران جهادی و قومی خواهد بود.

آن‌چه تا این جای کار، روشن شده، این است که رهبران جهادی و قومی این بار متشکل‌تر از گذشته شده اند. با آن که تکنوکرات‌های دموکرات‌منش، برای رقابت انتخاباتی ظاهر شوند؛ اما متشکل نیستند و وجه اختلاف شان بیشتر از وجه اشتراک شان است.

قوی‌ترین تیمی که رهبری آن به دست تکنوکرات‌هاست «دولت ساز» است؛ اما مشکل این تیم این است که نتوانسته تکنوکرات‌ها و نیروهای دموکراتِ بیشتر را با خود همسو کند. تکنوکرات‌های پشتون و اندک تکنوکرات‌های اقوام دیگر در آن نقش دارند. با آن که  نیروها و چهره‌های سیاسی – قومی متوسط را نیز با خود دارد و تشکل‌های کوچک زنان و جوانان از آن حمایت می‌کنند، به دلیل این‌ که تکنوکرات‌ها و دموکرات‌هایی که  در تیم های انتخاباتی کوچکتر متشکل شده اند، دشوار به نظر می‌رسد که تکنوکرات‌ها بتواند مانند رهبران جهادی و قومی در یک تیم متشکل شوند.

 منبای دیگر صف‌آرایی انتخاباتی، می‌تواند چگونگی نوعیت نظام سیاسی باشد. به نظر می‌رسد در روزهای آینده، طرفداران نظام ریاستی و پارلمانی نیز موضع شان را مشخص خواهند کرد.

در چهل سال گذشته، مردم افغانستان کارکرد مجاهدین را تجربه کرده است. با آن که آن‌ها در این مدت، در سیاست افغانستان نقش داشته اند؛ در ایجاد دولت و سر و سامان دادن به آن ناکام بوده اند و از احساسات قومی برای رسیدن به قدرت استفاده می‌کنند و شعارهایی می‌دهند که به آن عمل نمی‌کنند. مشکل دیگر رهبران قومی و جهادی، ذهنیت مذهبی و قومی آن‌ها است. این مسأله در چهل سال گذشته عامل تنش قومی و تقویت سنت‌گرایی در برابر مدنیت‌گرایی بوده است. تکنوکرات‌ها نیز اشتباه‌های بیشتری داشته اند؛ اما این ظرفیت را از خود نشان داده اند که در ایجاد رابطه با دولت‌ها و جذب کمک‌های جهانی، موفق‌تر بوه اند و توانایایی مدیریتی و برنامه‌ریزی بهتری داشته اند.