تكثر سياسی از منظر اسلام

صبح کابل
تكثر سياسی از منظر اسلام

بخش نخست

نویسنده: احمدذکی خاورنیا

مقدمه

ستیز وجنگ میان اسلام وغرب، پیشینه‌ی درازی دارد؛ اما این جنگ‌ها گاهی نتایج خوبی هم در پی داشته است، به گونه‌ای که جنگ‌های صلیبی وآشنایی سربازان مسیحی به اسلام، زمینه‌ی بیداری اروپای فرو رفته در جهل ونادانی را فراهم نمود که بعدها، سبب شد رنسانس ونهضت اروپا شکل بگیرد. به همین لحاظ، می‌توان گفت که غرب از این ناحیه وام‌دار تمدن اسلامی است؛ اما پس از استعمار، غرب بیدارومترقی وتوسعه طلب، با مفاهیم وارزش های نوینی وارد جهان اسلام شد واز آن روز تاکنون، جهان اسلام با بحران‌های فکری وفرهنگی وسیاسی زیادی، دست‌وپنجه نرم می‌کند. استعمار با خود حامل فرهنگی بود که در بسا موارد با فرهنگ اسلامی، سرسازش نداشت واین باعث شد که جنگ‌های فکری میان اسلام وغرب، به‌وجود بیاید وسربازان این جنگ‌ها، علما ودانشمندان مسلمان از یک طرف وشرق‌شناسان وشاگردان شان از طرف دیگر، باشند.

جهان غرب برای فراهم‌سازی زمینه‌ی تسلط بر جهان اسلام، از شرق‌شناسان استفاده کرده تا بتواند با مبارزات فکری وفرهنگی، زمینه‌ی تسلط بر جهان اسلام را آماده سازد. در این طرف، مسلمانان هم در برابر غرب وتمدن غربی، به دو گروه تقسیم شدند؛ گروهی که فرهنگ وتمدن غرب را با تمام خوبی‌ها وبدی‌هایش رد کرد وگروهی که به ارزیابی تمدن غربی پرداخت وآن‌چه را که با اسلام وتمدن اسلامی، سازگاری داشت، پذیرفت؛ به همین لحاظ، مفاهیم دمکراسی، تکثر سیاسی، انتخابات، شهروندی و… که از مفاهیم غربی اند، سال‌هاست که در جهان اسلام میان موافقان ومخالفان، مورد بحث وگفت‌وگو قرار می گیرد وتا هنوز اندیشمندان اسلامی، نتوانسته اند اتفاق نظری در این زمینه، داشته باشند.

قابل ذکر است که موضوع «تکثر سیاسی» که یکی از همین مفاهیم است، دارای اهمیت وحساسیت ویژه‌ای شده است؛ طوری‌که از اندیشه‌ی اسلامی خواسته می شود تا راه حل‌هایی برای مشکلات سیاسی واجتماعی بیابد وبا پیشرفت‌های زندگی همگام شود و ازاین‌که جریان‌های اسلامی کتله‌ی بزرگ وتاثیرگذاردر کشورهای اسلامی اند؛ با اجتهاد، تجدید وتوجیه، جایگاه خود ودیگران را دریافته وکاروان امت اسلامی را رهبری کند و از جایگاه اسلام، پاسخ‌های درخور برای مستحدثات ومشکلات جهانیان ارایه کند.

هدف از تکثرسیاسی به مفهوم غربی، قانونی‌سازی وجود احزاب وجریان‌هایی است که حق دارند دیدگاه‌ها وموضع‌گیری‌های سیاسی خویش را بیان دارند؛ به همین اساس، تکثر سیاسی به معنای اعتراف به تنوع وتکثر در درون جامعه وامکان اختلاف میان ساختار آن، با ضرورت احترام به اختلاف موجود و آزادی بیان ومساعدسازی فضای مناسب برای بیان افکار وطرح‌های سیاسی ومشارکت سیاسی در تمام سطوح وابعاد است.

متأسفانه تا امروز عقلانیت اسلامی، موضع‌گیری خویش را در زمینه‌ی تکثر سیاسی، حل نکرده وهنوزهم گفت‌وگوهای حاد میان موافقان ومخالفان وجود دارد که برخی آن را می پذیرند وبرخی آن را رد می کنند وبرخی هم از نگاه عملی، آن را می پذیرند؛ اما از نگاه تیوری با آن کنار نیامده اند. هرکدام دلایلی از فقه وواقعیت دارند. پایان ندادن به این کشمکش‌های فکری، تنها منحصر به این مسأله نیست، بلکه درمسایل دیگری که اهمیت شان از این مسأله کمتر نیست نیز، موضع‌گیری‌های پراکنده ومتناقضی وجود دارد. مانند: مسایل شهروندی، دمکراسی، مشارکت سیاسی ودیگر مسایلی که تبیین آن‌ها نیاز مبرم برای توسعه‌ی جوامع اسلامی بوده واین جوامع را از دایره‌ی حاکمیت استبدادی به حاکمیت مشارکتی که استوار برعدالت وبرابری است، سوق می‌دهد.

ما دراین بحث، تلاش کردیم تا دیدگاه‌های اندیشمندان وجریان‌های اسلامی را در مسأله‌ی تکثر سیاسی مورد بحث قرار داده ودیدگاه طرفین را با دلایل شان ذکر کنیم ودر اخیر، دیدگاه مناسب ومورد تایید خود را با ارایه‌ی دلایل ارایه کنیم.

تکثر سیاسی وگروهی از منظر اسلام

تعدد وتکثر از نگرگاه اسلام، از جمله سنت‌های هستی است و«وحدتی‌که در آن تعدد وجود ندارد، منحصر به ذات الهی است.» با وجود این‌که مسلمانان نخستین، فهم کثرتگرایانه داشتند وتمدن اسلامی، نمونه‌ی بارزی از تمدن انسانی بود که در آن مذاهب، ادیان ونژادهای متعددی به‌سر می‌بردند وهیچ‌گاه این تمدن، احساس دلتنگی از اختلاف دیدگاهها، مذاهب وگروه‌ها نکرد؛ اما اصطلاحات مانند: «تکثر سیاسی» در میان مسلمانان، متداول وشناخته شده نبود واین اصطلاح از جمله اصطلاحات دنیای مدرن است، با وجود این‌که دقیقا نمی‌دانیم اولین کسی که این اصطلاح را میان مسلمانان درعصر حاضر استفاده کرده است کیست؟ اما اکنون از اصطلاحات متداول وجا افتاده، در جوامع اسلامی است؛ گرچه که موضع‌گیری‌های مسلمانان در برابر این اصطلاح، متفاوت است.  اصطلاح نوین دیگری که ملازم تکثر سیاسی است، اصطلاح «حزب» ویا تحزب است؛ گرچه در آیات متعدد قرآنی، این اصطلاح آمده است؛ اما مسلمانان پیرامون آن اختلاف دارند. برخی به این عقیده اند که مسلمانان نخستین، با این اصطلاح آشنایی داشته وخود احزاب سیاسی تشکیل داده و نام‌های دیگری به آن‌ها وضع کردند؛ در حالی‌که برخی دیگر آن را انکار کرده وگفتند که تحزب در اسلام، امر منفور وحرام بوده ومخالف تعالیم آن است.

برای این‌که مسأله‌ی تکثر سیاسی، بدون پرداختن به مفهوم حزب دانسته نمی‌شود، بنا ما نخست از مفهوم حزب سخن می‌گوییم، سپس به اختلافات پیرامون آن میان مسلمانان می پردازیم وبعد، موضع‌گیری اسلام‌گرایان را در این مسأله، بیان می‌داریم.

نخست: تعریف لغوی واصطلاحی حزب

 «حزب»، واژه‌ی عربی و به معنای گروهی است. جمع آن «احزاب» است. احزاب از نگا تاریخی، به گروه‌ كافران گفته می‌شود که با هم متحد شده وبه جنگ پیامبر رفته بودند. منابع قدیمی معنای حزب را آن‌گونه که گفتیم، به کار می‌برند؛ اما پرسشی که مطرح می‌شود، این است که چرا گذشتگان هم‌واره اصرار می ورزند تا میان واژه‌ی احزاب ومیان واقعیت تاریخی‌ای که نخستین‌بار در آن استفاده شده است، جمع کنند؟ چرا تنها به معنای واژه‌ی حزب به شکل مجرد وبه‌دور از واقعیت تاریخی، نگاه کرده نمی‌شود، آن‌گونه که عادتا علمای زبان‌شناسی می‌کنند؟ چرا چنین تعریف نکنیم که حزب: گروه سياسی‌ای اند كه دارای مرام و مسلك ويژه‌ی خودشان هستنند؟

شاید آن‌چه که تعریف گذشتگان را تفسیر می‌کند، این است که صیغه‌ی حزب)در قرآن‌کریم، هم‌واره در معرض ذم آمده است و واژه‌ی احزاب هم به معنای اختلاف وپراکندگی واجتماع بر باطل، دلالت می‌کند. مثل این‌که خداوند می فرماید: (فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ)(مريم: ۳۷) «گروه‌ها از ميان پيروان او اختلاف كردند» ومی فرماید:(هنگامى كه مومنان، لشكر احزاب را ديدند،)(الأحزاب: ۲۲) ومی فرماید:( وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ)(هود: ۱۷}«هر كس از گروه‌هاى مختلف به او كافر شود» وآیات دیگر … گروهی از علما که تحزب را به گونه‌ی مطلق رد می‌کنند، به چنین آیاتی برای تأیید مطلب خویش اعتماد دارند.

حزب در اصطلاح: «گروه سازمان‌یافته‌ی شهروندانی است که دارای نظریات سیاسی مشترک اند وبا عمل به مثابه‌ی یک واحد سیاسی می‌کوشند بر حکومت تسلط یابند. هدف اصلی یک حزب، این است که عقاید وسیاست‌های خود را در سطح سیاسی، رواج دهد.» برخی از علمای حقوق اساسی، به این باور اند که خیلی سخت است تعریف مشخصی از حزب ارایه شود؛ برای این‌که «اهداف ومقاصد هر حزبی، باهم تفاوت داشته ونقشی را هم که ایفا می‌کند، متنوع است.»

دکتر عماره، حزب را چنین تعریف می‌کند:«طایفه ویا گروهی است که هدف واحدی آن‌ها را گردهم جمع کرده باشد، خواه آن هدف دردرجه‌ی اول سیاسی باشد ویا غیر سیاسی» سپس می‌گوید: «که در عصر جدید، اصطلاح حزب به سازمانی اطلاق می‌شود که گروهی از افراد را با تصورهای واحد و مشترک در مسایل سیاسی گردهم، جمع می‌کند و رای و نظر انتخابی یک‌دستی ایجاد می‌کنند.»

از تعریفات فوق، درمی‌یابیم که حزب منحصر به حوزه‌ی سیاست می‌شود وهدف سیاست، همانا رسیدن به قدرت ویا تأثیرگذاری بر تصامیم سیاسی ویا ایجاد رای انتخابی یک‌دست است.

برخی به این باور اند که حزب در مفهوم غربی، گرچه تعبیر از دلالت‌های سیاسی دارد؛ اما دلالت‌های اساسی آن به دعوت، تبلیغ، امر به معروف ونهی از منکر ارتباط می‌گیرد ودلالت‌های سیاسی، یکی از این دلالت‌ها است.»

ادامه دارد…