سقوط افغانستان را به یاد داشته باشید!

ابوبکر صدیق
سقوط افغانستان را به یاد داشته باشید!

نویسنده: Beth Bailey

منبع: واشنگتن ایگزماینر

برگردان: ابوبکر صدیق

پس از نزدیک به ۲۰ سال حضور در افغانستان و فرار رسیدن۱۱ سپتمبر که تصمیم به خروج نیروهایی امریکایی از این کشور گرفته شده است، مکث کوتاهی داریم به تنش‌های طولانی در گذشته‌ی این کشور؛ تنش‌هایی که نزدیک به ۲.۲۶۱ تریلیون دالر امریکایی هزینه‌ برداشته و حدود ۲ هزار و ۴۴۲ سرباز امریکایی، زندگی‌شان را در آن از دست داده ‌است.
شمار زیادی می‌پرسند: «آیا این ارزشش را داشت؟» ما پاسخ‌های مناسبی برای کسانی که در رابطه به جنگ و پول‌های سرازیرشده به این [کشور] که در لجن‌زار فساد فرو رفته است، داریم.
از یک طرف، قربانی‌کردن سربازان ما در جنگ و از طرف دیگر، ما خود را برای به‌نتیجه‌رساندن تنش‌ها، ملزم ندانستیم. کنش‌های خودمحورانه، نمی‌توانند به معنای ازبین‌رفتن ارزش‌ها باشد. در کنار این، باید خود ظرفیت آن را داشته باشیم تا این ارزش‌ها را شناسایی کنیم.
به یاد داشته باشید؛ ما جزو کسانی استیم که عملا در جنگ اند، این یک پیش‌بینی است و به دنبال کسانی استیم که به قربانی‌دادن قهرمانان ما در فغانستان، ارج می‌گذارند.
در ۹ نوامبر ۲۰۱۰، ژنرال جان کیلی، خبری به دست آورد که هیچ پدر و مادری نمی‌خواهد آن را بشنود: رابرت کیلی -فرزند ژنرال جان کیلی-، در گروه سوم و بخش پنجم نیروهای مرین امریکایی، در عملیاتی در ولسوالی مرگ‌آفرین سنگین هلمند در جنوب افغانستان، کشته شده است.
برای او و سایر خانواده‌ها،‌ باید ستاره‌ی طلایی را انعام کرد. کیلی به واشنگتن‌پست، گفت: بیش‌تر وقت غصه‌ی درد ناشی از مرگش، گلویم را می‌فشارد. زمانی در آغوش می‌گرفتمش،‌ احتمالا دیگر به آغوشم بر نمی‌گردد؛ این از تصورم بیرون بود. میراث او درد است و «تلخی و ناتوانی در زندگی.»
کیلی چهار ماه بعد به دیدار قربانیان حملات ۱۱ سپتمبر می‌رود. در مواجهه با آن‌ها، تمام غم و غصه‌ها را فراموش کرده و ژست قوی‌تری از خود نشان می‌دهد که تداعی‌کننده‌ی مصمم‌بودن به آینده است؛ تا تهدیدها را مهار کنند. کیلی در رابطه به جنگ و قربانی‌‌ها، خیلی کم صحبت کرد، کسی که شانه‌هایش غم را احساس می‌کرد؛ اما طوری رفتار می‌کرد که گویا نسبت به همه‌ی ما قوی‌تر است. او، قوی و مصمم بود. این برای غافل‌گیرکردن نزدیکانش، شگرد و نمایشی عالی بود؛ کسانی که در رابطه به قربانی‌دادن نظامیان نقد داشتند. کیلی، گفت نسبت به قربانی‌ها، نگرانی‌های زیادی وجود دارد. او گفت: نگرانی به معنای قربانی نیست؛ سربازان ما در حالت بهتر قرار دارند.
حدود ۹ ماه بعد، در ششم آگست ۲۰۱۱، گروه هفتادوپنجم نیروهای رنجر ارتش امریکا، در عملیاتی، قاری طاهر، رهبر یک گروه تررویستی را در ده‌کده‌ی تنگی کشتند. زمانی که گروه طاهر آماده‌ی حمله بودند، هواپیمای شینو، ۳۰ نیروی ارتش به شمول ۷ تن از نیروهای دریایی را به منطقه‌ اعزام کرد. گروه‌ تروریستی، دو راکت را به سمت چرخ‌بال شلیک کرد. فیلمی که در آن زمان از زینگال‌های ماه‌واره‌ی گرفته شده، نشان می‌دهد که چرخ‌بال سقوط می‌کند.

برگشت به ایالات متحده‌ی امریکا
سیلدوم روسو، ۱۵ تن از سربازانش را که بیش‌تر دوستان نزدیکش بودند، از دست داد. او با جسدهای گلوله‌خورده‌ی دوستان نزدیک و هم‌صحبت‌های صمیمی‌اش مواجه می‌شود. او به شبکه‌ی «Team never quit podcast»، در اپریل ۲۰۱۸ گفت: آن روز یکی از سخت‌ترین و سیاه‌ترین روزها بود. او زمانی که در سمنیاری ملی در امریکا اشتراک کرده و سخن‌رانی می‌کرد، به صورت واقعی نشان داد؛ به کسانی که پیش از او در این مسیر قربانی شده اند، افتخار می‌کند و این افتخار را دارد که به مسیرها آن در حرکت است.
روسو گفت: بزرگ‌داشت از روزی که جوانان ما در آن قربانی داده‌ اند، به این معنا است که این جوانان زنده استند. کسانی که ما از دست دادیم، در اندیشه‌ی ما جاری اند و ما مسیر آن‌ها را ادامه می‌دهیم. روسو گفت: آن‌ها به تکبر و غرور نمرده‌‌ اند؛ بلکه کسانی اند که به مأموریت جنگی رفته و جان خود را از دست داد‌ه‌ اند. آن‌ها خود را برای شما قربانی کردند، برای مصونیت بهتر شما … برای خانواده‌ی‌ شما و برای آینده شما …
برای ۲۰ سال، امریکایی‌ها این توانایی را داشتند که چشم‌های خود را از جنگ بپوشانند. جنگ آغاز شده بود و تلاش می‌شد تا پایان یابد. نظامیان امریکایی، در کوه‌هایی در گذرگاه مرزی شرقی پاکستان، زمین‌هایی که هسته‌ی مرکزی طالبان پشتون در آن حضور داشت، در میان فارسی‌زبانان در شمال، در حومه‌های پایتخت کابل و در گذرگاه غربی افغانستان که هم‌مرز با ایران است، با طالبان می‌جنگند.
قربانی‌شدن‌ها در تغییر و تبدیلی و عملیات در افغانستان، ادامه داشت. شماری از نظامیان، پیش از عملیات کشته شدند، زمانی که به حمایت از بازسازی و ثبات، تلاش می‌کردند. شماری هم در جریان افزایش نیروها در سال‌های ۲۰۰۹ – ۲۰۱۰ کشته شدند و برخی‌ها در جریان آموزش‌دهی نیروهای امنیتی-دفاعی افغانستان، قربانی شدند و برخی‌هم در حادثات از بین ‌رفتند.
جدا از این ‌که نیروهای ما در کجا و چگونه جنگیدند؛ اما اهداف جنگیدن و رفتن نیروهای ما در سطح بزرگ، روشن و ملموس بود که در یک هماهنگی و انسجام صورت می‌گرفت. اعضای نیروهای ما در مأموریت‌های جداگانه خدمت کرده‌ اند، تأثیر‌گذاری به سزای خود را در بخش‌های مختلف داشتند. کسانی که در این مسیر زندگی خود را از دست دادند، این اهدف را بیش‌تر روشن کردند. کسانی که در کنارهم برای اهداف مشخص جنگیدند، قربانی‌دادن‌های خود را به خاطر دارند و قهرمانی‌ آن‌ها، در خاطره‌ها حک شده است. کسانی که در برابر ما قرار داشتند و نیروهای ما را قربانی می‌کردند، این نیاز بود تا مصمم‌تر از آن‌ها در این مسیر حرکت کنیم و قربانی بدهیم.
امروز صحنه‌ خیلی آرام است و ما نام‌های کسانی را می‌بینیم که در این مسیر قربانی داده اند. در تمام تارنماها، داستان و نوشته‌های زیادی در رابطه به قربانی‌دادن‌ نیروهای ما وجود دارد و هر زمانی که کسی بخواهد داستانی را از آن‌ها تعریف یا دنبال کند، می‌تواند با سرزدن به گوگل، با چند کلیک، اطلاعات کلی را در باره‌ی این جوانان به دست بیاورد؛ قربانی‌دادن در مسیری که ما امروز به آن افتخار می‌کنیم و آن را گرامی‌ می‌داریم!
یادداشت: بیت بیلی، یکی از خبرنگاران آزاد در منطقه‌ی دیروت است.