نویسنده: داکتر عبدالوحید حنفی
افغانستان امروز حدود چهار دهه جنگ را سپری کرده است. دلایل و علل بحران هر چه باشد، سبب شده تا افغانستان سالها از قافله و کاروان تمدن بشری عقب بماند.
از سوی دیگر، افغانستان کشوری که پذیرای اقوام گوناگونی از جمله؛ قزلباش، ترکمن، بلوچ و… است؛ اما همهی اقوام در مقایسه با چهار قوم بزرگ افغانستان در اقلیت، قرار دارند؛ یعنی در قیاس با تاجیک، پشتون، هزاره و ازبیکها که با نسبتهای متفاوتی، بوم نقاشی این کشور را رنگآمیزی، کردهاند.
این اقوام در جریان جنگهای داخلی بهجای آنکه وحدت و یکپارچگی ملت در برابر دولت متخاصم شوروی را به یاد بیاورند، با کشیدن تیغ نفاق بر روی یکدیگر به هرجومرج کشور دامن زدند.
در این نوشتار کوشش شده است تا به توسعهنیافتگی سیاسی دوران جمهوری داوود خان و به بررسی علل و عوامل آن پرداخته شود.
توسعهنیافتگی سیاسی در دوران جمهوری داود خان
در پایان جنگ جهانی دوم، تنها کشور فاتح، امریکا شناخته شد. کشوری که در جنگ نهتنها زیانی ندید؛ بلکه با توسعهی تسلیحاتی، منابع اقتصادی ازجمله توانایایی صنعتیاش را به پیمانهی بیسابقهای گسترش داد و این مسئله تا جایی پیش رفت که زرادخانهی امریکا به سلاح هستهای نیز دست یافت. در این زمان، شوروی نیز ازجمله کشورهای پیروز محسوب میشد و با اختلافزمانی اندکی پس از امریکا، به سلاح اتمی دست یافت.
با سقوط امپراتوریهای آلمان و جاپان، شوروی سابق قلمرو خود را تا نیمهی خاک آلمان و در شرق تا نیمی از کوریا گسترش داد. سایر کشورهای نزدیک روسیه نیز در امان نماندند.
در چنین شرایطی، داوود خان رهبر افغانستان را به عهده گرفت. در آن دوره، از نظر بیرونی زمینهی خوبی برای حکومتداری بود؛ زیرا «نکیتا خروشچف» بهعنوان دبیر کل حزب کمونیست زعامت سیاسی را پس از استالین در شوروی به دست گرفته بود. او برخلاف استالین، سیاست خارجی کشورش را تغییر داد و با کشورهای جهان سوم از در دوستی وارد شد.
از سوی دیگر، امریکا پس از متحد ساختن دولتهای غربی، در اتحادیهی نظامی پیماننامه اطلس، سعی کرد تا کشورهای جهان سوم را در قالب اتحادیه به خود ملحق کند. برای اجرای این برنامه امریکا موفق نبود؛ زیرا تعدادی از کشورهای آسیا و افریقا به دلیل اینکه در استعمار دولتهای غربی مانند انگلیس، فرانسه، هالند و پرتگال بهسر میبرد.
وزیر خارجه امریکا با مشکلات زیادی روبهرو بود. درنتیجه؛ پارهای از این کشورها در برخورد با مسایل جهانی، با عنوان جنبش غیر منسلک، تعدادی از کشورهای جهانسومی را بهسوی خود جلب کرد.
داوود خان برای بهبود وضعیت کشور، با استفاده از زمینههای بینالمللی، تشخیص داد که بدون برنامهی اقتصادی و یا توسعهی اقتصادی، منزلت بینالمللی امری است ناممکن.
از اینرو او برنامههای خود را به مسایل اقتصادی معطوف کرد که برای رسیدن به آن اقدامات لازم را انجام داد.
برنامهی اقتصادی داوود را میتوان به اموری چند خلاصه کرد: اهدافی چون آزادی و انکشاف اقتصادی از جمله مهمترین مسایلی بود که داوود در سر میپروراند.
با اینهمه، رسیدن به این اهداف آرمانی بدون کمک خارجی ممکن نبود؛ بنابراین داوود برای به دست آوردن کمک، به امریکا رو آورد.
صدیق فرهنگ مینویسد: «محمد داوود جهت به دست آوردن کمک، در مرحلهی نخست به امریکا روی آورد و چون در ماه دسامبر سال ۱۹۵۳ میلادی کمک نظامی امریکا به پاکستان اعلام شد؛ صدراعظم در بیانیهای، امداد مذکور را برای امنیت افغانستان خطرناک شمرد.
با دیپلوماسی از امریکا تقاضا کرد تا برای افغانستان نیز امداد نظامی بدهد.» نظر به گفتهی صدیق فرهنگ، امریکا دوستی با پاکستان را نسبت به افغانستان ترجیح میداد و تقاضای نخستوزیر از سوی امریکا پذیرفته نشد. دولت شوروی اما برعکس امریکا با افغانستان گرم گرفت؛ زیرا داوود برای اهدافی که روسیه دنبال آن بود فرد مناسبی محسوب میشد.
در آن زمان، افغانستان ازلحاظ اقتصادی برنامه مدونی نداشت. همکاری شوروی برای برنامهریزی، گزینهای خوبی بود. ازاینرو داوود خان برای رسیدن به اقتصاد پویاتر، سیاست اقتصادیاش را تدوین کرد؛ بنابراین ازلحاظ تاریخی، برای اولین بار در زمان صدارت سردار محمد داود خان، سیاست اقتصادی افغانستان تدوین شد.
داود خان که هدف عمدهاش توسعه اقتصادی کشور بود. سیستم برنامههای پنجساله توسعهای و انکشاف ملی را طرح و بهمنظور تأمین منابع مالی آن به دریافت کمکهای خارجی اقدام کرد. این اقدامات داخلی او همراه با بستن قراردادهای ترانزیت و تجارت همراه همسایگان کشور تکمیل شد.
داوود خان، نخستین رییسجمهوری بود که برنامه اقتصادی را با دورنمای پنجساله تدوین کرد. ازجمله دستآوردهای مهم برنامه اقتصادی داوود، در بخش بازسازی افغانستان را چنین میتوان برشمرد: «زمانی که محمد داوود به صدارت منصوب شد، در افغانستان ۱۱ کیلومتر سرک اسفالت شده، یک دانشگاه که دارای چهار دانشکده و تعداد دانشجوی آن کمی بیشتر از چهارصد نفر بود دیده میشد. بهاستثنای دانشکده طب، دیگر دانشکدهها محل تدریس و خوابگاه نداشتند و از خانههای شخصی و کرایهای استفاده میشد.»
در ابتدای صدارت داوود، وضع اقتصادی نابهسامان بود، نرخ ارز استقرار نداشت، پایههای اقتصادی حالت نوسان داشت؛ اما در پایان صدارت او وضعیت اقتصادی رو بهسامان رفت. در خصوص این موضوع فرهنگ مینویسد: «در پایان صدارتشان افغانستان دارای دو هزار کیلومتر سرک اسفالت شده بود و هزار کیلومتر سرک آمادهی اسفالت داشت. در دانشگاه چهار هزار محصل در ده دانشکدهای که بهتازگی تأسیس و اعمار شده بود با خوابگاه مکمل آن تحصیل میکردند. در زمان صدارت او نهضت نسوان (زنان) که از آرزوهای دیرینش به شمار میرفت، در افغانستان پیاده میشد.»
طرح اقتصادی داوود خان بهصورت درصدی اگر به آن نگاهی بیاندازیم، از ۸/۵ هزار میلیون از مبلغ ۵۰ درصد در بخش زراعت، ۱۴ درصد به مواصلات، ۷ درصد در خدمات عامه-معارف و مسایل بهداشتی- و ۲ درصد را میتوان به صنایع و معادن اختصاص داد؛ بنابراین در مقام داوری میتوان گفت که داوود خان با رویکرد اقتصادی خود و نیز نخستین برنامهی اقتصادی خود در برابری سیاسی افغانستان تا حدودی نقش منفی را داشته و نتوانسته است که برابری سیاسی ایجاد کند.
در دورهی جمهوریت داوود، برنامه اقتصادی او نسبت به هر برنامه و استراتژی دیگری اولویت داشت. این امر به روحیات شخصی و فردی داوود بیشتر ارتباط مییابد تا به یک برنامهای از قبل طراحی شده و منظم.
داوود خان مردی شهرتطلب بود، این صفتش باعث شد که مطمینترین راه را برای شهرت خود برگزیند. او از این راه موفق شد تا نام و عنوانی داشته باشد و در خاطرهها باقی بماند.
به باور برخی از نویسندگان، خودخواهی و روحیهی سلطهجویی داوود خان باعث شد تا از رهگذر سیاست اقتصادی خود را تثبیت کند نه از راه اصلاحات سیاسی.
میر محمد صدیق فرهنگ مینویسد: «داوود اساساً مردی شهرتطلب بود و میدانست که در دنیای امروز، هر زمامداری که بخواهد نامش را در تاریخ با خط درشت ثبت کند، باید محافظهکاری را کنار گذاشته دگرگونیهای چشمگیری را در احوال کشور وارد سازد؛ اما چون به علت گرایش طبیعی بهسوی دیکتاتوری نمیتوانست این کار را از طریق وارد نمودن اصلاحات سیاسی و تأمین حقوق مردم اجرا کند، مانند بعضی از دیکتاتوران عصری، توجهش را به امور اقتصادی معطوف ساخت.» داوود هرچند برای ارضای خودخواهیهای خود، برنامهی توسعهی اقتصادی را روی دست گرفته بود اما سیاستمدار هوشیاری تلقی میشود؛ زیرا نیازمندیهای مردم خود را بهخوبی تشخیص داده بود.
ازاینرو، سردار محمد داوود خان از روزهای اول حكومت خود نسبت به برخی از كارهای اقتصادی و توسعهی كشور تلاش کرد. با اینکه سرداری مستبد بود اما به توسعهی كشور نیز علاقمندی نشان میداد؛ به همین دلیل در دنیای امروز هر زمامداری كه بخواهد نامش در تاریخ ثبت شود، باید تلاش كند كه در كشورش تحول و دگرگونی ایجاد كند.
داوود برای پیشبرد اهداف خود به طرح برنامهی زیربنایی اقدام کرد. او در دوران اقتدار پنجسالهی خود، طرحهای عمرانی و انكشافیای را انجام داد. طرح ۲۵ سالهی انكشافی و روی دست گرفتن پلان هفتسالهی او عبارت بود از سروی خط آهن از اسلام قلعه به قندهار و غزنی و پلچرخی در كابل.
طرح میدان هوایی بینالمللی لوگر در دشت قلعه محمدآغه، استخراج معدن مس عینك كه از بزرگترین معادن مس در جهان است، اعمار چندین باب مكتب و دانشکدهی طب كابل، اعمار پروژهی تلویزیون، اسفالت سرك كابل به گردیز، ساخت چند سد و فعال کردن برخی از صنایع و… از جمه بزرگترین طرحهای زیربنایی آن دوره بود.
در بخش پروژهها، افزون بر تمدید خط آهن از اسلام قلعهی هرات به کابل و قندهار که قبلاً یاد شد، قرار بود که یک سرک از لشکرگاه به سرحد ایران کشیده شود. تعداد فابریکههای مواد مصرفی مانند؛ نساجی، قندسازی، سمنت و مسایل زیربنایی دیگر در نقاط مختلف کشور با کمک مالی عربستان، عراق، کویت، بانک جهانی و بانک آسیایی و نیز سایر بانکهای بینالمللی اعمار شد.
در بخش صنایع بنیادی مانند؛ برق، زغال و نفت، نیز تأکیدی بر توسعه داشت؛ اما تنها مشکل این بود که دولت برای انجام پروژهی اقتصادی به مشکل برخورد، میرمحمد صدیق مینویسد: «کارکنان باتجربهی امور اقتصادی میدانستند که تطبیق پلان مذکور، هم از نگاه حجم کار و هم از نگاه سرمایهگذاری غیرعملی است.»
دولت جمهوری در آغاز كار با شرایط مساعد اقتصادی روبهرو شد؛ زیرا درست در همین موقع فعالیت اقتصادی در كشورهای عربی و ایران بهخاطر بالا رفتن قیمت نفت بهصورت بیسابقه تعداد زیادی از مردم افغانستان را كه با بیكاری و یا كار ناكافی برای اقتصاد خانواده مبتلا بودند بهسوی كشورهای مذكور جلب کرد.
همچنان بهای اجناس صادراتی افغانستان در خارج از كشور هم افزایش یافت. درنتیجه نرخ ارز خارجی تنزل یافت و اجناس مصرفی مردم به مقدار زیاد و به بهای مناسب به دسترس عامه قرار گرفت. از سوی دیگر دو كشور شوروی و آمریكا نیز به کمکهای خود افزودند.
درنتیجه؛ ختم جنگ جهانی دوم و زیان رسیده به اقتصاد کشورهای جهانی برای توسعه سیاسی افغانستان تأثیرات عمیقی داشته که افغانستان بعد از یک دوره شاهی به جمهوریت رسیده بود. با اینهمه، احزاب سیاسی در اولین جمهوریت رشد نکرده بود.
کشورهای دخیل در جنگ جهانی دوم، غالب و مغلوب همدیگر شدند. در این زمان بحران سیاسی جهانی، داوود خان زمام امور کشوری به نام افغانستان را به عهده گرفت. خروشچف که دبیر حزب کمونیست و پس از استالین این سمت را به عهده گرفته بود، سیاست خارجی خود را در قبال کشورهای جهانسومی تغیر داد.
کشورهای جهان سوم در زیر استعمار دو بلوک شرق و غرب قرار داشتند که افغانستان از این کشورها مستثنا نبود. داوود خان وضیعت کشور را تشخیص کرد و به این نتیجه رسیده بود که بدون همکاری کشورهای بزرگ بینالملل توسعه سیاسی و اقتصادی امری است ناممکن. ازاینرو برنامههای خود را به مسایل اقتصادی کشور معطوف کرد.