نویسنده: مضرابالدین نظری
بخش سوم
عوامل منطقهای
نخستین جرقههای عوامل منطقهای بحران کشور را میتوان در مشکلات مرزی با پاکستان و آب با ایران جستوجو کرد که بعدها با دخالت نظامی روسها و پیروزی کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ کمونیستی، ابعاد جهانی بهخود گرفت.
وضعیت پیشآمده بعد از تهاجم اتحاد جماهیر شوروی و مهاجرت میلیونها افغان به ایران و پاکستان، فرصتی را فراهم ساخت تا این کشورها استراتژیهای مداخلهجویانهشان را در امور داخلی کشور توسعه دهند.
امریکاییها که هنوز خاطره شکست جنگ ویتنام برایشان تازه بود، حضور روسها در افغانستان را بهترین فرصت برای تسویهحساب ناتمام جنگ ویتنام و بهترین مکان جهت جلوگیری از گسترش روزافزون نفوذ کمونیزم در منطقه و جهان دانسته در حمایت از مجاهدین قرار گرفتند. همچنانکه عربستان سعودی و ایران ـ باوجود تفاوتهای ایدیولوژیک ـ حضور روسها در افغانستان با جمعیت بیش از ۹۹ درصد مسلمان را تجاوز به حریم اسلام دانسته و تمام تواناییشان را در جهت مبارزه با کمونیزم و حمایت از گروههای مجاهد بسیج کردند.
با آنکه اکنون معادلات منطقهای تغییر کرده و امریکاییها، جای خالی روسها را در کشور پر کردهاند، اما هنوز عوامل منطقهای درگیریها پابرجاست؛ زیرا تا حال مشکل مرزی خط دیورند با پاکستان حل نگردیده و نظامیان پاکستان، رابطه هند و افغانستان را با توجه به اختلافات مرزیشان در کشمیر، تهدید علیه امنیت ملیشان میدانند. همانطوریکه ایرانیها، به سهم دریافتیشان از آبهای کشور قناعت نداشته و حضور ایالت متحده امریکا در افغانستان را تهدیدی برای منافع ملیشان تلقی میکنند. روسها و چینیها نیز از حضور نظامی ایالت متحده امریکا و ناتو در افغانستان خشنود نیستند و استقرار تروریستان خارجی وابسته به داعش، حرکت اسلامی ازبیکستان و جنبش اسلامی ترکستان شرقی را محصول چتر حفاظتی نیروهای امریکایی در شمال کشور دانسته مبارزه نیروهای امریکایی و متحدان آن را با تروریزم و مواد مخدر صادقانه نمیدانند.
با توجه بر آنچه تذکر داده شد، بازیگران منطقهای، مداخله در امور داخلی کشور را جهت تأمین منافع ملیشان، یک امر الزامی میدانند، مگر اینکه حکومت با تدوین استراتژی امنیتی مؤثر و شناخت منافع مشروع بازیگران منطقهای و بینالمللی، مانع جنگهای نیابتی و استخباراتی در کشور شود.
عوامل جهانی
جنگ و منازعه در کشور، همانگونه که گفته شد، در کنار عنوان داخلی و منطقهای، زاییده یک سلسله عوامل جهانی نیز است که روسیه، چین و ایالت متحده امریکا بازیگران عمده آناند.
تقابل اقتصادی، سیاسی و نظامی این قدرتها در سطح جهانی، بهخصوص، در منازعات عراق، سوریه، لیبیا، فلسطین، شرق اوکراین، کشمیر و درگیریهای اخیر میان ارمنستان و آذربایجان (با توجه به حضور ایالت متحده امریکا و ناتو در همسایگی چین و روسیه) تأثیر مستقیم بر وضعیت امنیتی کشور دارد؛ زیرا روسها و چینیها در اکثر موارد فشارهای وارده در سایر نقاط جهان از سوی ایالت متحده امریکا و ناتو در میدان کشور را جواب میدهند.
برای برونرفت از وضعیت موجود، حکومت میتواند تنها با اتخاذ سیاست خارجی فعال که زیرمجموعهای از استراتژی امنیتی تدوین شده باشد و در آن منافع مشروع قدرتهای جهانی در امور کشور، بهصورت واضح تعریف شده باشد، به صلح و امنیت دایمی دست یابد؛ زیرا تفاهم قدرتهای جهانی در مورد کشور با توجه به وابستگی اقتصادی، سیاسی و نظامی بازیگران منطقهای به آنها، میتواند نقش مفیدی در اجماع منطقهای برای تأمین صلح در کشور داشته باشد.
راهکارهای پیشنهادی
استراتژیستهای افغان، حداقل با فراگیری درسهایی از پاکستان که از بدو پیدایش تا حال، بر مجسمسازی دشمنان تخیلی استوار بوده و نظامیان آن کشور ادامه دشمنی و درگیری با هند را در راستای وحدت داخلی و بقای پاکستان ضروری میدانند و مطالعه تاریخ معاصر کشور که نشان میدهد تنها تهاجم یا درگیری با یک کشور خارجی میتواند منجر به منسجم سازی افغانها در یک جبهه واحد گردد؛ برای بقای کشور و ایجاد وحدت میان اقوام ساکن آن، با توجه به اختلافات مرزی و آبی با ایران و پاکستان، دشمنی دستوپا کنند؛ زیرا درگیرشدن با پاکستان و ایران حتا در مقیاس کوچک، با وجود تفاوت در توانایی نظامی کشور و همسایگانش، میتواند فرصت گفتوگو با آن کشورها را فراهم ساخته گروههای مورد حمایت آنها در کشور را تحت فشار افکار عامه قرار داده و منجر به ختم مداخلات آنها در امور داخلی کشور گردد.
افغانستان، در کنار ظرفیتهای داخلی که برای درگیر شدن با این کشورها دارد، در ضمن میتواند از گروههای تروریستی و جداییطلبان بلوچ در ایران و پاکستان بهعنوان برگهای برنده استفاده کند. همچنان که استراتژیستهای افغان میتوانند با اتخاذ یک سیاست فعال، با توجه به وضعیت موجود منطقه و جهان، از ادامه دشمنی میان هند و پاکستان، فشارهای ایالاتمتحده امریکا بر ایران، تقابل بر سر رهبری اقتصادی و سیاسی جهان میان ایالت متحده امریکا و جمهوری خلق چین، اختلافات بینالمللی و منطقهای میان ایالت متحده امریکا با روسها و دشمنی ایدیولوژیک ایران و عربستان سعودی، در راستای تمویل و تجهیز نیروهای امنیتی کشور استفاده اعظمی کنند.