نویسنده: احسان اطرافی
به اساس دستورهای قانون اساسی کشور، رییسجمهور و معاونانش مکلف به خدمتگذاری یکسان برای همهی مردم افغانستان استند؛ از این رو، توقع میرود که از منافع ملی دفاع کرده و آن را بر منافع فردی، قومی و سمتی خویش ارجحیت بدهند. در بعضی موارد اما این امر برخلاف معمول است؛ بیشتر فعالیتهای افراد نخست حکومت بر منافع شخصی استوار بوده و به منافع ملی توجه کمتری میشود. در زیادتر موارد، اشخاصی که در ردههای بلند حکومتی قرار دارند، چنان عمل میکنند که گویا کارمند یک روستای کوچک یکی از ولسوالیهای افغانستان استند. عملکرد چنین افراد، نه تنها باعث تضعیف روحیهی همدیگرپذیری شده، بلکه مخالف اصول دموکراتیک و حکومتداری خوب نیز است. در این نوشته، عملکرد قانونپوه سرور دانش، معاون دوم رییسجمهور، به گونهی نمونهای از این فراد، به بررسی گرفته شده است.
تعصب در سایهی قانونگذاری
از قانونپوه سرور دانش، معاون رییسجمهور، به نام یکی از چیرهدستان امور قانونگذاری نام برده میشود؛ او در بخشهای مختلف قانونگذاری؛ از عضویت در کمیسیون تدوین قانون اساسی تا وزارت عدلیه و معاونیت ریاستجمهوری وظیفه انجام داده است. از سوی دیگر، جلسههای کمیتهی قوانین که یکی از کمیتههای فرعی و با صلاحیت کابینه است، نیز تحت نظر او برگزار میشود که خلص گزارشهای این جلسهها نیز از طریق صفحهی فیسبوک معاونیت دوم به نشر میرسد.
آنچه که پرسشبرانگیز است، عملکرد آقای دانش –قانونپوه- است. از لحاظ مکلفیتهای وظیفهای، او نه تنها مصروف خدمت به یک قوم، بلکه به یک ولسوالی خاص است. بررسی گزارشهای جلسهها و نشستهای روزمرهی معاونت دوم، نشان میدهد که او در طول دو دورهی معاونت ریاستجمهوری اش کمتر به مسئلههای ملی و فراقومی پرداخته است؛ به گونهی نمونه، اگر آرشیف ملاقات او دقیق بررسی شود، به مشکل میتوان جلسهای را یافت که در رابطه به حل مشکلهای باشندگان ولایت نورستان، هلمند و یا بدخشان باشد. از این رویکرد آقای دانش، چنان مینماید که او گویا از قانونی که خود در وضع آن نقش دارد، آگاه نیست؛ یا این که به مسئلههای کلان ملی علاقهمندی ندارد.
از سوی دیگر، با این که آقای دانش گهگاهی از تعصبها و گزینشهای سلیقهای در ادارههای دولتی شکایت میکند، اما دفتر خودش مصداق واقعی چنین گزینشها است. کارمندان دفتر او نه تنها مربوط به یک قوم و یا ولایت ویژه است، بلکه بیشتر مربوط به یک ولسوالی و قریهای است که در آن زاده شده است؛ بدتر از همه، تمایلات او به استخدام و جلب تحصیلکردهها در یک کشور مشخص –ایران- است. اگر به دفتر آقای دانش مراجعه شود، چنین مینماید که گویا دفتر معاونت دوم ریاستجمهوری افغانستان، بخشی از دفتر اعلامیهنویسی شهرداری تهران است که برای دفاع از عملکرد حکومت افغانستان به اعلامیهنویسی و فعالیتهای فیسبوکی استخدام شده است. در چند مورد، به صورت مشخص دیده شده است که آقای دانش حتا با تحصیلکردهها و افراد شایستهی قوم خودش که به غیر از ایران در کشورهای دیگر و یا به صورت مشخص در غرب تحصیل کرده اند، تعصب نشان داده است. در چند مورد در گزینش افراد متخصص که در غرب تحصیل کرده است مخالفت نشان داده است و یا فراهراه شان مشکل ایجاد کرده است.
بیکفایتی در پرتو بیصلاحیتی
معاونت ریاستجمهوری یک مقام انتخابی است که با رأی مستقیم مردم همزمان با رییسجمهور انتخاب میشود. همهی مردم و به گونهی مشخص، افرادی که برای تکت پیروز در انتخابات رأی داده اند، انتظار عمل به وعدهها و تعهدهای روزهای کارزار انتخاباتی شان را دارند. در دو دور انتخابات گذشته، سرور دانش برای شماری از ولایتهای محروم مثل بامیان و مشخصتر ولایت فقیر و دورافتادهی دایکندی که خودش در آن تولد شده است، وعدهی بازسازی و آبادانی داده بود. در سایهی شعار معروف اشرف غنی -هیچ افغانی از افغانی کمتر نیست- دانش نیز، برای مناطق مرکزی وعدهی شکستاندن زندان طبیعی را داد. او به صورت مشخص تعهد ساختن بندهای آبگردان، بند برق و فرودگاه دایکندی را داده بود.
از میان آن همه وعدهی آقای دانش، هیچ یک عملی نشده است. در دور قبلی معاونت او، مردم برای دسترسی به برق و پیشگیری از تغییر مسیر لاین برق ۵۰۰ کیلووات تظاهرات کردند؛ دادخواهی و تظاهراتی که در تاریخ معاصر افغانستان کمنظیر خوانده شده و متأسفانه تلفات جانی زیادی برای مردم نیز در پی داشت. در این میان، سرور دانش با بیکفایتی تمام به نشانی شرکت برشنا نامهی سرگشاده نوشت. برخلاف عرف و اصول قانون، از برشنا خواهش کرد تا مسیر انتقال برق ۵۰۰ کیلووات را تغییر ندهد. حیرت عمومی از نامهی آقای دانش، از آنجا ناشی میشد که او به جای استفاده از صلاحیتهای معاونت ریاستجمهوری و مجاری رسمی اداری، با برشمردن دلایل تخنیکی و اقتصادی، کوشید اداراههایی را متقاعد کند که در اصول، به گونهی مستقیم زیر اسر نهاد ریاستجمهوری کار می کنند.
یکی از وعدههای دیگر انتخاباتی سرور دانش در زمان انتخابات ریاستجمهوری برای مردم، اعمار فرودگاه در دایکندی و بامیان بود. طبق گزارشهای ادارهی هوانوردی، تیم تخنیکی انجنیران ورزیده، مطالعات تخنیکی فرودگاه دایکندی را انجام داده و وجوه مالی نیز برای اعمار آن در نظر گرفته شده بود. در وبسایت تدارکات ملی، اعمار این میدان در سال ۱۳۹۹ به اعلان سپرده شده بود؛ اما با تعصب آشکار از جانب تیم خاص، باعث شد که به بهانهی مشکلات مالی در جلسهی تدارکات ملی تصمیم بر لغو ساخت این فرودگاه گرفته شود. آقای قانونپوه سرور دانش که خودش تعهد اعمار این فرودگاه را داده بود و شاهد تعهد رییسجمهور غنی برای مردم در زمان کارزار انتخاباتی بود، نیز در جلسهی کمیته تدارکات حضور داشت؛ اما با کمال بیباوری، کوچکترین واکنشی از خود نشان نداده و در مقابل لغو اعمار فرودگاه دایکندی، سکوت کرده است.