نویسنده: عبدالبصیر مصباح، استاد دانشگاه و ماستر علوم ارتباطات
ارتباطات سیاسی را میتوان بهمعنای انتقال اطلاعات سیاسی از یک بخش نظام سیاسی به دیگر بخشها، از جمله نظام اجتماعی دانست. در ارتباطات سیاسی، افراد تأثیرگذار که اشرافی بر سیاست دارند و یا در جامعه کار سیاسی میکنند، به شیوههای گوناگون و با استفاده از ابزارها و کانالهای متفاوت، پیامهای سیاسی شان را به مخاطبان شان انتقال میدهند. این پیامهای سیاسی میتواند شامل سخنرانیهای سیاسی، مواضع انتخاباتی، تصمیمهای مهم حکومتی، مذاکرات و چانهزنیهای سیاسی و… باشد.
با این توصیف، ارتباطات سیاسی بستری برای تهیه، انتقال و دریافت اطلاعات سیاسی از سوی افراد و شخصیتهای سیاسی به جامعه، به خصوص عوام است. به همین دلیل است که به این فرایند ارتباطات اقناعی نیز گفته میشود. از آنجاییکه در ارتباطات، سه عنصر محوری را منبع، پیام و مخاطب تشکیل میدهد؛ در ارتباطات سیاسی، منبع میتواند یک نخبهی سیاسی نظیر رییسجمهور، وزیر، والی یک ولایت، رییساجرایی یک حزب و یا هم نمایندهی مجلس باشد. واضح است که در این مکانیزم، محتوای پیام را اطلاعاتی تشکیل میدهند که هدف آن بسیجسازی، ایجاد هیجان و تحرک در جامعه میباشد و در نهایت مخاطب، افکار عمومی هستند؛ آنهاییکه به سیاستمداران رای میدهند و از برنامههای آنها آگاهانه و یا هم ناخودآگاه حمایت میکنند؛ اما این مکانیزم را میتوان گسترش داد؛ یعنی در کنار منبع، پیام و مخاطب، عناصر نظیر فرستنده، کانال ارتباطی، رمزگذاری، رمزگشایی و بازخورد پیام را نیز اضافه کرد. مؤلفههای فوق، دارای مفاهیم بسیار عمیق و جزئیات بسیار است؛ اما به طور خلاصه میتوان گفت کانال ارتباطی، رسانهای است که ارتباطگر سیاسی از طریق آن پیام سیاسی خویش را به مخاطب انتقال میدهد و مردم با توجه به میزان درایت و فهم خودشان، محتوای پیام سیاستمدار را رمزگشایی میکنند.
بهطور خلاصه میتوان گفت: ارتباطات سیاسی، فرایندی است که بر اساس آن، در جوامع دموکراتیک، رهبران سیاسی توسط شهروندان، از طریق آزادی بیان در رسانههای جمعی تحت کنترل قرار میگیرند و رهبران سیاسی نیز از طریق مجاری ارتباطی، اطلاعات شهروندان را نسبت به امور دولت تأمین میکنند؛ اما ارتباطات سیاسی در افغانستان تحولات گوناگونی را طی کرده است. در گذشتهها، روند ارتباطات سیاسی میان نخبهگان و مردم، نسبت به امروز متفاوت بوده است؛ یعنی در عصر کلاسیک، ارتباطگر سیاسی با استفاده از ابزارهای سنتی پیامهای سیاسی شان را به مخاطبان انتقال میدادهاند؛ اما رشد وسایل ارتباط جمعی بهخصوص روزنامهها، رادیوها و تلویزیونها، روند ارتباطات سیاسی را در همهی کشورها دگرگون شد. شخصیتهای با نفوذ سیاسی توانستند با استفاده از امکانات قدرتمند مطبوعات در اعماق اندیشههای مخاطبان شان نفوذ کنند و از این طریق در معادلات کلان سیاسی نقش بازی کنند.
اما مسألهی اصلی این یادداشت را، شکلگیری و تأثیر کانالهای جدید ارتباطی نظیر شبکههای اجتماعی و بهصورت کلی انترنت در ارتباطات سیاسی تشکیل میدهد. نویسنده به این باور است که با رشد و گسترش انترنت و ظهور شبکههای اجتماعی که خاصیت دو رویهبودن را دارند، فرایند ارتباطات سیاسی در افغانستان نیز متحول شده است. این تحولات در برخی موارد، دارای تبعات مثبت و در پارهی موارد، دارای نتایج زیانبار نیز بوده است.
از آنجاییکه، رسانههای جدید و بهصورت کلی انترنت کانالهای ارتباطی هستند که در طی آن، پیام بهصورت سریع، بدون واسطه و بهصورت مستقیم به مخاطب انتقال مییابد، ارتباطگر سیاسی و مردم که پیام را دریافت میکنند، در شرایط خاصی قرار میگیرند؛ این شرایط ویژه را میتوان تعاملی بودن روند ارتباط میان فرستنده و گیرنده، دریافت فیدبک-بازخورد-های مختلف از سوی مخاطبان گوناگون و در نهایت، عادی شدن و تکرار حضور ارتباطگر سیاسی در میان جامعه عنوان کرد.
متفکران علوم در بیان ویژگیهای وسایل جدید ارتباطی به این باور اند که رسانههای چاپی از الگوی خطی ارتباط پیروی میکنند؛ اما با حضور تلفون بهعنوان رسانهای جدید، الگوی تعاملی ارتباط شکل گرفت. در الگوی تعاملی ارتباطات منبع پیامی را به رمز تبدیل میکند و آن را به دریافت کننده از طریق یک یا چند کانال حسی ارسال میکند. دریافت کننده پیام را دریافت میکند و آن را مانند الگوی خطی رمزگشایی میکند؛ سپس بازخورد را نیز به رمز تبدیل میکند و آن را مجدداً به منبع باز میگرداند. بنابراین فرایندی دوسویه ایجاد میشود، منبع سپس بازخورد را رمزگشایی میکند. مجدداً منبع براساس پیام اولیه ارسال شده و بازخورد دریافت شده، یک پیام جدید را به رمز تبدیل میکند که این پیام جدید با بازخورد سازگار است.
بنابراین، دیده میشود که انترنت و بهخصوص شبکههای اجتماعی، تحول جدیدی را در ارتباطات سیاسی کشورها رقم زده است و بدون شک، این تحول بهدلیلهای گوناگونی در افغانستان از قدرتمندی بیشتری برخوردار است. امروزه، پیامهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ریاستجمهوری را میتوان در صفحهی رسمی فیسبوک ارگ دریافت کرد. هرچند پیش از این نیز، ارگ ریاستجمهوری، پیامهای از طریق رسانههای جمعی به مردم ارائه میکرد؛ اما بازنشر پیامهای سیاسی این نهادهای حکومتی در صفحهی فیسبوک، با انتشار آن در تلویزیون به لحاظ ارتباطی متفاوت است. چرا که کاربران رسانههای اجتماعی میتوانند با این پیام بازی کنند؛ یعنی محتوای مذکور را به تکرار نشر کنند، دربارهی آن نظر بدهند و این پیام را به گفتمان تبدیل کنند.
برگزاری نشستهای سیاسی آنلاین، انتقال اطلاعات سیاسی احزاب از طریق کانالهای جدید ارتباطی، شکلگیری گفتوگو، تقابل و درگیری میان شخصیتها، نخبهگان و نمایندههای مجلس در بسترهای شبکههای اجتماعی، حضور و نفوذ هواداران این شخصیت در وسط این گفتوگو، از ویژگیهای دیگری است که انترنت و رسانههای اجتماعی به ارمغان آورده است.
البته، شبکههای اجتماعی بهدلیل بهدسترس بودن آن، چهرههای واقعی برخی از سیاستمداران را فاش نیز کرده است و این از خاصیتهای رسانههای نوین است. بارها در شبکههای اجتماعی پیامهای رازآلود و خصوصی برخی از نخبگان سیاسی از طریق شبکههای اجتماعی در میان کاربران، هواداران و مخالفان آنان نشر و پخش شده است. انتشار گفتوگوهای خصوصی رهبران در بارهی رویدادها، رقبا و شرکای سیاسی آنان، باعث شده است که موجی از گفتمانها و واکنشها و بهدنبال آن تحولات تازهای در کشور شکل گیرد.
با این توصیف، دیده میشود که تحولات در ارتباطات سیاسی کشور بهتازگی آغاز شده است. هر چند این تحولات عوامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بیشماری خواهد داشت؛ اما از تغییر در کانالهای ارتباطی بهعنوان یکی از فاکتورهای اساسی این تغییرات نیز میتوان بهخوبی یاد کرد.