نقص پی‌هم توافق‌نامه‌ی دوحه از سوی طالبان، نیاز به ماندن امریکا را بیشتر کرده است

مجیب ارژنگ
نقص پی‌هم توافق‌نامه‌ی دوحه از سوی طالبان، نیاز به ماندن امریکا را بیشتر کرده است

از آن‌جا که صلح نیاز حتمی زندگی اجتماعی و تنها بستر شکل‌گیری و درونی‌شدن ارزش‌های انسانی و اصول حقوق‌بشری در جامعه است، پس از برآورده‌شدن نیازهای ابتدایی انسان در رده‌ی نیازهای اساسی جا می‌گیرد. از سویی هم، تنها در سایه‌ی حکومت صلح است که انسان می‌تواند به راحتی نیازهای ابتدایی خود را فراهم کند. صلح مهم‌ترین نیاز جامعه‌ی انسانی و پشتیبان دوام و تقویت ساختارهای اجتماعی-فرهنگی و سیاسی آن است.

اکنون در جهانی که بخش بزرگ آن در صلح زندگی می‌کند، هنوز هم شماری از جامعه‌ها نتوانسته‌ اند، به این مرحله‌ای از تکامل برسند، تا صلح را درونی کرده و در آسایش به مسیر توسعه‌ی پویا در حرکت شوند. افغانستان نیز از شمار همین جامعه‌ها است.

با پایان جنگ‌های داخلی و حاکمیت زور طالبان در افغانستان، امیدواری‌هایی برای برقراری صلح در این کشور شکل گرفت؛ اما پس از روی‌کارآمدن، رژیم تازه‌ی سیاسی در کشور، نیروهای بین‌المللی به رهبری امریکا در افغانستان، مسیری را پیش گرفت که نه تنها به تحکیم پایه‌های رژیم سیاسی افغانستان کمکی نکرد، بلکه سیاست‌های دوگانه‌‌ی امریکا و ناتو در کشور باعث شد که گروه فراری و از هم‌پاشیده‌ی طالبان با نیروگیری از روستاهای افغانستان، خودش را بازسازی کند.

این در حالی بود که امریکا و ناتو برای نابودی این گروه و ایجاد فضای صلح‌آمیز به افغانستان آمده بود. امریکا پس از حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر، برای این به افغانستان حمله کرد تا این کشور دیگر پناه‌گاه امنی برای شبکه‌ی تروریستی القاعده نباشد؛ شبکه‌ای که امارت اسلامی طالبان به آن پناه داده بود و زمینه‌ی طرح‌ریزی فعالیت‌های تروریستی را برای‌شان مهیا می‌کرد.

سیاستی که امریکا و ناتو پس از ۲۰۰۱ در افغانستان در پیش گرفت، باعث شد که گروه طالبان با گذشت هر روز قوی‌تر از پیش شود؛ این در حالی است که امریکا در سال ۲۰۱۱ بیشتر از صد هزار نیروی نظامی در افغانستان داشت که با گروه طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی در این کشور مبارزه کند؛ اما این مبارزه‌ها به جایی نرسید و گروه طالبان نیز در روستاهای افغانستان قوی‌تر از سال‌های نخست حکومت کرزی شد.

پس از شکست به ظاهر نظامی امریکا در جنگ ۱۹ساله‌اش در برابر گروه طالبان، دولت امریکا به رهبری دونالد ترامپ، توافق‌نامه‌ی صلح با طالبان را ۱۹ فبروری سال گذشته در قطر امضا کرد.

به اساس این توافق‌نامه، گروه طالبان متعهد شده بود که رابطه‌ی خود را با دیگر گروه‌های تروریستی مثل القاعده و داعش قطع کند، دیگر بر نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان حمله نکند و همین‌گونه حمله بر کلان‌شهرهای افغانستان را توقف دهد.

با این حال اما پس از امضای این توافق‌نامه، تا هنوز امریکا و گروه طالبان بارها یک‌دیگر را به نقص آن متهم کرده اند. در تازه‌ترین رویداد، گروه طالبان بر پایگاه نیروهای امریکایی در ولایت خوست حمله کرده‌اند.

منبع امنیتی در ولایت خوست، به روزنامه صبح کابل می‌گوید که دیگر روز گذشته –سه‌شنبه، ۱۰ حمل- گروه طالبان بر پایگاه نیروهای خارجی در منطقه‌ی «خانی‌خور» ولایت خوست، حمله‌ی موشکی انجام داده‌اند. در این پایگاه که در فرودگاه سابق خوست واقع است، نیروهای محافظ خوست -KPF-  نیز حضور دارد که توسط سی‌آی‌ای ایجاد شده بود. این تنها مورد نقص توافق‌نامه‌ی دوحه از سوی طالبان نیست. بحث مهم دیگر در توافق‌نامه‌ی دوحه، بریدن ارتباط طالبان با القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی است. با این حال، روز گذشته ریاست امنیت ملی افغانستان، یکی از اعضای القاعده برای شبه‌قاره‌ی هند و یکی از رهبران طالبان را با هم کشته و از ارتباط میان این دو گروه پرده برداشته است.

در اعلامیه‌ای که روز سه‌شنبه (۱۰ حمل)، از سوی ریاست عمومی امنیت ملی منتشر شد، آمده است که دولت‌بیگ تاجیکی مشهور به ابومحمد التاجیکی، عضو ارشد شبکه‌ی القاعده در شبه‌قاره‌ی هند و حضرت علی مشهور به حمزه مهاجر، باشنده‌ی اصلی وزیرستان که فرمانده‌ی ارشد گروه طالبان بود، در ولایت پکتیکا کشته شده‌اند.

در این اعلامیه آمده که این افراد مسئولیت ارتباطات میان شبکه‌ی القاعده و گروه طالبان را به عهده داشتند و در آخرین اقدام، در باره‌ی حمله‌های بهاری به طالبان مشوره می‌دادند.

ابومحمد تاجیکی و حمزه مهاجر در افغانستان، مسئول فراهم‌کردن سلاح‌های پیشرفته و آموزش نظامی به جنگ‌جویان طالب در ولایت‌های غزنی، لوگر و زابل بود. ریاست عمومی امنیت ملی، گفته است که این افراد، تلاش داشتند تا برنامه‌ی آموزشی‌شان را در سایر پایگاه‌های طالبان نیز گسترش دهند.

این‌ها همه نمایان‌گر این است که گروه طالبان به هیچ تعهدی جز منافع خود پابند نیست؛ چیزی که امریکا و جامعه‌ی جهانی نیز آن را می‌داند. امریکا برای این که ماندن‌اش را در افغانستان توجیه کند، نیاز دارد با ظاهرسازی نیت صلح‌خواهی خود را پشتیبان حقوق‌بشری و ارزش‌های امروزی جلوه بدهد. امریکا خود بیشتر از هر کشور دیگری می‌دانست که صلح با طالبان آن هم با شرایطی که مورد پذیرش دو سو –طالبان و دولت افغانستان- باشد، امکان‌پذیر نیست.

امریکا با پیش‌گرفتن ترفندهای زیادی، در یک سال گذشته نشان داد ککه تمایلی به ماندن در افغانستان ندارد و هدفش از آمدن به این کشور امن‌ساختن آن بوده؛ اما حقیقت آن است که امریکا به این نمایش نیاز داشت؛ زیرا ماندن در کشوری، بدون تلاش برای آوردن صلح و بازسازی آن، خود نوعی استعمار به شمار می‌آید؛ تصویری که امریکا –تکه‌دار دموکراسی- نمی‌خواهد در جهان از خود به نمایش بگذارد.

ماندن امریکا پس از زمان‌ مشخص‌شده در توافق‌نامه‌ی دوحه، پیش از امضای آن نیز روشن بود؛ اما امریکا با عدول طالبان از تعهدات‌شان در این توافق‌نامه، ماندن‌اش در افغانستان را موجه و ضروری نشان داد. از سویی هم، به اساس مدیریت امریکا، شرایط امروز افغانستان به نحوی است که بیشتر از هر زمانی به ماندن امریکا و ناتو در کشور نیاز است. در شرایط کنونی که با بیرون‌شدن امریکا و ناتو هر آن امکان دارد، جنگ داخلی شعله‌ور شود، هم دولت و هم شهروندان افغانستان، دوست دارند امریکایی‌ها و ناتو در افغانستان بمانند و در برابر طالبان بجنگند.

از سویی هم در شرایط کنونی که گروه طالبان با تجارت مواد مخدر و بخشی از معادن افغانستان به بهترین درآمد مالی و توانایی نظامی‌اش در ده سال گذشته رسیده است و قدرت‌های کوچک مقاومت محلی نیز در حال شکل‌گیری در برابر دولت مرکزی است، بیشتر از هر زمانی به ماندن مسئولانه‌ی امریکا نیاز است تا به خروج آن؛ زیرا با تهدید احتمالی شروع جنگ داخلی و امکان سلطه‌ی طالبان در صورت برون شدن امریکا از افغانستان -که از سوی نهادهای امنیتی این دو کشور در روزهای اخیر مطرح شده است-، ارتش افغانستان برای مبارزه با وضعیت کنونی، بیشتر از هر زمانی به همکاری امریکا و ناتو نیازمند است.

امریکا که خود عامل ایجاد وضعیت امروزی افغانستان و قوی‌شدن طالبان است، باید تا زمان برقراری صلح با طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی و یا نابودی آن‌ها در افغانستان بماند و از نیروهای امنیتی و شهروندان افغانستان پشتیبانی کند، به نحوی که این پشتیبانی به نابودی ترویم در افغانستان بینجامد؛ چیزی که می‌تواند آبروی رفته‌ی دموکراسی امریکایی را به کاخ سفید برگرداند.