نگذاریم طالبان سرخ‌رو برگردند

محمد یاسین نگاه
نگذاریم طالبان سرخ‌رو برگردند

همه چیز روشن شده است و تصمیم کاخ سفید برگشت‌ناپذیر به نظر می‌رسد. فرستاده، با دست پر به واشنگتن رفته است تا خبر انجام موفقیت‌آمیز مأموریتش را حضوری گزارش دهد و سپس برگردد و مقدمات جشن امضا را سروسامان دهد. خاطرنشان باید کرد که خلیل‌زاد زحمتی زیاد کشید تا به دعوا و جنگ امریکا و تروریستان در این مرحله نقطه‌ی پایان بگذارد و در چنین وضعیتی، معقول‌ترین کار این خواهد بود که نگذاریم تا خلیل‌زاد بیشتر از مأموریت اصلی‌اش دست‌اندازی کند.

حالا بخش دوم داستان، حل دعوای ما و طالبان و تروریستان است. صلاحیت امضای سند دومی را نه امریکا دارد و نه روندگان ناروی و نه تسهیل‌کننده‌گان مهمانی‌های با شکوه! در پای این سند، خانواده‌های بیشتر از صدهزار نیروهای امنیتی باید امضا کنند؛ در این سند باید سیمای قربانیان حملات انتحاری به ‌صورت آشکار نشان داده شود و عاملان آن بخوانند و سپس با شرمساری امضا کنند. این سند به تروریستان و طالبان باید گوشزد کند که ما آماده ‌ایم قیمت صلح را حتا با فراموش‌کاری اجباری و بخشیدن بی‌دلیل بپردازیم؛ چون زمین و سرزمین ‌مان را دوست داریم، آینده‌ی فرزندان ‌مان را دوست داریم و در نهایت ما زندگی را دوست داریم و می‌خواهیم از حق حیات برخوردار شویم. در این سند، مردم افغانستان به هیچ روی نمی‌خواهند تا در باره‌ی نوع نظام، قانون اساسی، انتخابات و حقوق زنان با طالبان سخن بزنند.

صحبت در باره‌ی ارزش‌ها، با کسانی امکان دارد که نخست آن‌ها به این ارزش‌ها باور داشته باشند و سپس می‌شود در باره‌ی چند و چون آن گفت‌وگو و رایزنی کرد. طالبان و ترویستان در این هجده‌سال و در جریان پنج سال امارت شان، ثابت کردند که دقیقا در برابر ارزش‌ها و رفتارهای انسانی و دموکراتیک قرار دارند و حضور شان تنها در نبود نظم و ساختار و آزادی قابل تعریف است. اگر جبهه، اسلحه، انتحار، گروگان‌گیری، سنگسار و ترور را از دست آن‌ها بگیرید، با چه ابزاری ابراز وجود خواهند کرد؟ کافی است در خیابان‌ها بگردند و بی هیچ تردیدی خشم کودکان کشور با سنگ‌ریزه‌ها و خاک آن‌ها را نابود خواهد کرد.

طالبان بیایند؛ ولی هیچگاه نباید به فکر ایجاد امارت، تحجر، بردگی، رذالت و شرارت باشند؛ یک گروه جنگجو به نظام جمهوری اسلامی افغانستان می‌پیوندد و بابت این پیوستن باج می‌گیرد و این باج‌دهی سیاسی نباید بر سر ارزش‌ها و خطوط سرخ مردم افغانستان باشد. ارزش‌های به‌دست‌آمده، متعلق به نسل پس از فروپاشی طالبان است و هیچ کشور، نهاد و افرادی، صلاحیت مذاکره، چانه‌زنی و حاتم‌بخشی را در باره‌ی آن ندارد. کاسه‌های داغ‌تر از آش داخلی نیز بدانند و آگاه باشند که دیگر زمان داد و ستد تصمیم جمعی مردم گذشته است و هر شهروند خود مسؤولیت دارد تا در باره‌ی امروز و فردای سیاسی کشورش رأی دهد و موافقت و مخالفت مدنی خود را بیان دارد.

عصر بازرگانی سیاسی، به تاریخ پیوسته و منفعت‌های شخصی تان را در راه‌ها و جاهای دیگر جست‌وجو کنید و دست از سر مردم رنج‌کشیده‌ی مان بردارید. هرچند نیک می‌دانیم که هنوز «کدو!» را ندیده ‌اید و اگر روزی یاغیان و آدم‌کشان بتوانند با سرخ‌رویی برگردند، در نخستین اقدام، خون شما جاده‌ها را سرخ خواهد کرد. آن‌ها بی‌رحم‌تر از آن اند که شما تصور می‌کنید. شهید داکتر نجیب نیز همانند شما فکر می‌کرد و انتظار داشت تا طالبان بر او ببخشند و بگذارند تا در آرامش و رفاه زند‌گی کند و یا حتا این سودا را نیز در سر داشت تا طالبان دوباره او را به قدرت برگردانند؛ ولی در نخستین روز حضور نامبارک ‌شان، سرش را به دار آویختند و در مرگش جشن برپا داشتند. بنا بر این، بیشتر از این با دست خود مقدمات سربه‌نیستی تان را نچینید و برویید و چاره‌ای برای خود و خانواده‌های تان جویید و بگذارید مردم در باره‌ی امروز و فردای خویش فکری کنند و طرحی بریزند و جبهه‌ی دفاع از ارزش‌های انسانی و دموکراتیک را شکل دهند.