تقویت طالبان خطرناک است

بشیر یاوری
تقویت طالبان خطرناک است

دور نهم مذاکره‌ی امریکا با طالبان در دوحه پایان یافت. خلیل‌زاد و سخنگوی طالبان، ختم آن را اعلام کردند. خلیل‌زاد یک‌شنبه‌شب، دهم سنبله، در تویتی گفت که دور نهم مذاکره را به پایان رسانده و از دوحه به کابل می‌رود.

این دور مذاکرات امریکا با طالبان، ده روز پیش در سی و یکم اسد آغاز شد. روز چهارشنبه، دو طرف اعلام کردند که موفق شده اند، توافق شان را نهایی کنند.

هدف سفر خلیل‌زاد به کابل این است که نتیجه‌ی این دور مذاکره را با رهبران دولت افغانستان شریک کند. به این صورت، خلیل‌زاد در این سفر مسوده‌ی توافق‌نامه با طالبان را به رهبران حکومت در میان خواهد گذاشت.

دولت امریکا و طالبان، از نتیجه‌ی نُه دور مذاکرات رسمی شان در قطر، رضایت دارند. اطلاعات مؤثق در مورد محتوای توافق‌نامه‌ی امریکا و طالبان وجود ندارد.

 با آن که مذاکره‌ی امریکا با طالبان، به دو موضوع مشخص؛ خروج نیروهای امریکایی و ناتو، و تعهد طالبان به امریکا که از افغانستان برضد این کشور و متحدانش استفاده نشود، بوده است. مذاکرات میان امریکا و طالبان در پشت درهای بسته انجام می‌شد و پس از پایان هر دور یا در جریان نشست‌ها، تنها نتیجه‌ی کلی مذاکرات به خبرنگاران گفته می‌شد.

 مذاکره‌ی امریکا با طالبان بسیار با احتیاط و سری صورت می‌گرفت. با توجه به این مسأله، از جزئیات مذاکراتی که در دوحه انجام شد، حتا دولت افغانستان و مقام‌های ارشد سیاسی و امنیتی امریکا اظهار بی‌خبری کردند. واشنگتن‌پست، به نقل از مقام‌های امنیتی امریکا، گزارش داده که جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، از روند مذاکره با طالبان کنار زده شده است. خلیل‌زاد، حاضر نشده که متن مسوده با طالبان را به او نشان بدهد. با توجه به این واقعیت، به غیر از رهبران دولت افغانستان و امریکا، رهبران طالبان و هیأت مذاکره‌کننده‌ی دو طرف، کس دیگر از جزئیات توافق‌نامه‌ی امریکا با طالبان خبر ندارند. گزارش‌هایی تأییدناشده در خبرگزاری‌ها به نشر رسیده که گویا در توافق‌نامه‌ی امریکا با طالبان گفته شده که نیروهای خارجی در جریان چهارده ماه باید افغانستان را ترک کنند. دو طرف توافق کرده اند که پس از امضای توافق‌نامه، تنها میان طالبان و نیروهای امریکایی آتش‌بس صورت می‌گیرد. طالبان تعهد کرده اند که تا پایان خروج نیروهای امریکایی و ناتو، به مراکز آن‌ها و تأسیسات شان حمله نمی‌کنند. امریکایی‌ها نیز پذیرفته اند که از انجام هرگونه حمله به حمایت نیروهای دولتی افغانستان تا پایان خروج شان از افغانستان پرهیز می‌کنند. دو طرف تعهد کرده اند که زندانیان شان را تبادله می‌کنند و حتا  زندانیان طالبان که در زندان دولت افغانستان نیز هستند آزاد خواهند شد.

همچنان به نقل از منابع طالبان، گفته‌هایی وجود دارد که در پای این توافق‌نامه ملاعبدالغنی بردار، معاون سیاسی طالبان، به نمایندگی از این گروه و مایک پمپیو، وزیر خارجه‌ی امریکا، به نمایندگی از دولت امریکا، امضا می‌کنند و قرار است نمایندگان چین، روسیه و معین وزارت خارجه‌ی قطر نیز آن را تأیید کنند.

اگر در توافق‌نامه‌ی امریکا با طالبان چنین نکاتی مطرح شده باشد، ثابت می‌کند که امریکا طالبان را به جای دولت افغانستان ترجیح داده و مذاکرات دوحه میان طالبان و امریکا سناریویی بوده که می‌خواهند این گروه در افغانستان به قدرت برسد. امریکا به حفظ نظام جمهوری و دست‌آوردهای دو دهه‌ی افغانستان در زمینه‌ی دولت‌داری، حقوق شهروندی و آزادهای اجتماعی که برای مردم افغانستان حیاتی است، اهمیت نداده است. هدف امریکا این بوده که چگونه مسأله‌ی طالبان را برای خودش حل کند. اگر در توافق‌نامه‌ی امریکا مطرح شده باشد که پس از امضای توافق‌نامه با طالبان، آتش‌بس تنها میان امریکا و طالبان به وجود بیاید و گفته نشده باشد که طالبان با دولت افغانستان نیز آتش‌بس کنند؛ این نکته، به معنای این است که امریکا خطر طالبان را برای دولت و مردم افغانستان نادیده گرفته و به معنای قطع حمایت امریکا از دولت افغانستان است. حقیقت این است که طالبان نمی‌توانند متعهد امریکا باشند و اگر برای قطع ارتباط با گروه‌های تروریستی هم تعهد کرده باشند، این تعهد پایدار نیست.

طالبان به عنوان گروه اسلام‌گرای تروریستی که حاکمیت آن‌ها توسط امریکا متلاشی شد و در هجده سال گذشته به پشتیبانی رقیبان امریکا در مقابل نیروهای امریکایی در افغانستان جنگید، اگر به قدرت برسد، مانند گذشته برضد امریکا عمل خواهد کرد. عمل‌کرد این گروه در گذشته و در هجده سال گذشته، نشان می‌دهد که طالبان ظرفیت متحول شدن را ندارند؛ نه از نظر فکری و نه از نظر سیاسی. با توجه به این واقعیت، امریکا نباید روی طالبان سرمایه‌گذاری کند. این گروه، به هیچ صورت نمی‌تواند برای امریکا خطر نباشد. برای این‌ که افغانستان بار دیگر به بستر پرورش تروریستان جهانی مبدل نشود، بهترین گزینه حمایت از ثبات و ایجاد یک دولت دموکرات و متعهد به پیشرفت و ارزش‌های مدنی و حقوق بشری است. هرچند چنین دولتی با چالش سنت‌گرایی مواجه است؛ اما این تنها گزینه‌ی معقولی است که جهان باید انتخاب کند. باید زمینه‌های بینادگرایی اسلامی در  افغانستان از بین برده شود. شریک کردن طالبان در قدرت یا حاکم کردن این گروه بر مردم افغانستان، به معنای قدرت‌مند ساختن بنیادگرایی اسلامی است که در دوره‌ی جنگ سرد، افغانستان را به بستر پرورش گروه‌های تروریستی مبدل کرد. این رویکرد، زمینه‌ساز به ‌وجود آمدن القاعده، طالبان و ده‌ها گروه تروریستی‌ خطر ناکِ دیگر شد. امریکا و جهان، باید از تکرار این تجربه‌ی تلخ خود داری کند.