گروه طالبان مصالحه‌گر نیست!

صبح کابل
گروه طالبان مصالحه‌گر نیست!

نویسنده: صبغت‌الله مسلم‌پور

طالبان گروه تروریستی‌ای‌ هستند که با هم‌بستری سیاسی امریکا و هم‌پیمان‌های سیاسی‌اش چون انگلیس، اسراییل و عربستان سعودی با پاکستان، به‌عنوان فرزندان چند پدر و یک مادر در بطن کشور پاکستان پرورده و زاده می‌شوند. بی‌نظیربوتو نخست‌وزیر پیشین پاکستان در چهارم اکتوبر ۱۹۹۶ میلادی در مصاحبه‌ی با بی‌بی‌سی می‌گوید پدیده‌ای طالبان در سال‌های جهاد افغانستان از سوی امریکا، عربستان سعودی و انگلیس طرح‌ریزی شد و پاکستان امور مدیریتی آن ‌را به دوش گرفته بود (محمد عالم، ۱۳۹۸، ص ۱۱۴).
این گروه تبه‌کار از نام، جامه، کلاه، دستار و شعارهای اسلامی برای مشروعیت خود در افغانستان استفاده ابزاری می‌کنند و دست به اعمال ضد انسانی و اسلامی و منافع کشور افغانستان می‌زنند.
گروه طالبان به هدف به ثمر رساندن خواست‌های امریکا و متحدان منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای خود به‌ویژه پاکستان به جود می‌آید. امریکا برای راه‌اندازی و تکمیل پروژه‌ی نفتی یونیکال و هژمونی منطقه‌ای به گونه‌ی درازمدت در منطقه با حضور نظامی در افغانستان در بهترین منطقه‌ی راهبردی و پاکستان برای جلوگیری از ایجاد یک حکومت مقتدر و همه‌شمول در افغانستان و معضل خط دیورند این پدیده بنیادگرا و تروریستی را با هماهنگی یکدیگر ایجاد می‌کنند.
به‌طورکلی طالب‌ها را می‌توان به این گروه‌ها تقسیم کرد:
*طالبان تکنوکرات (نیکتایی‌دار)؛
*طالبان پاکستانی وابسته به سازمان استخباراتی آی اس آی؛
* طالبانی که به گونه فعال مصروف انجام حملات تروریستی و دهشت افگنی هستند.
طالبان تکنوکرات یا نیکتایی‌دار
همان طالبانی‌اند که برای نخستین بار این گروه تروریستی را با هماهنگی امریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش به‌ویژه پاکستان پی‌می‌افگند و هم‌چنان مأموریت جلب، جذب و حمایت مالی طالب‌ها به دوش آن‌ها است، از جمله‌ی این طالبان می‌توان از حامد کرزی، زلمی خلیل‌زاد، علی احمد جلالی و غیره لابی گران نام برد. محمد عالم ۱۳۹۸ به نقل از خلیل‌زاد می‌گوید: «وقتی کرزی و من در واشنگتن دیدار کردیم او از رازی پرده برداشت که طالبان در نظر دارند او را به نمایندگی خود در سازمان ملل تعین کنند و از من مشورت خواست من به‌طور غیرصریح گفتم؛ اگر این مقام را بگیرد ناچار از طالبان در جهان نمایندگی کنید، آیا آماده‌ی چنین کاری هستید؟» حامد کرزی و خلیل‌زاد از جمله بنیان‌گذارانی می‌باشند که در ایجاد این گروه حضور فزیکی دارند و حامد کرزی فرد درجه دوم رهبری طالبان بعد از ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ تقریباً ۱۳ سال بالای مردم افغانستان حکومت می‌کند.
به گفته احمد رشید روزنامه‌نگار پاکستانی «رابرت اوکلی سفیر پیشین امریکا در پاکستان، یونیکال را در استخدام کارشناسان کمک می‌کرد و به مشورت اوکلی، یونیکال بعضی از امریکایی‌های افغان‌تبار را که خلیل‌زاد نیز در جمع آن‌ها بود استخدام کرد» خلیل‌زاد یکی از اعضای نیکتایی‌دار و هم‌چنان کارمند یونیکال، به‌عنوان وایسرای امریکا همیشه از طالبان به‌عنوان کمند سیاسی برای دست‌یابی امریکا به اهدافش در منطقه، مأموریتش را به گونه‌ی خستگی‌ناپذیر انجام می‌دهد.
طالبان پاکستانی
طالبانی‌اند که برای جلب و جذب و انگیزه دادن این گروه در آن‌سوی مرز دیورند مصروف انجام مأموریت‌شان هستند. رهبران پاکستانی طالبان از جمله ملا نصیرالله بابر، مولوی سمیع الحق و ده‌ها تن دیگر که چهره‌های‌شان تا هنوز افشا نشده است با ایجاد و تمویل مدارس دینی، از آن مکان‌ها جهت پرورش و گسترش این گروه مصروف انجام مأموریت و پل ارتباطی مخفی میان امریکا، شیخ‌نشین‌های عربی و طالبان هستند.
طالبان افغانی یا حربی و سیاسی: این بخش از طالبان به گونه‌ی حضوری در خط مقدم نبرد مصروف انجام اعمال ضد بشری هستند. این بخشی از طالبان نیز به چهار گروه تقسیم می‌شوند:
۱: گروه رهبران: این بخش از طالبان در سطح رهبری قرار دارند، برخی از این گروه در صفحات نبرد جنگ را به گونه‌ی عملی و حضوری رهبری می‌کنند و برخی از ایشان اکنون در دوحه قطر مصروف چانه‌زنی از راه سیاسی با نمایندگان مردم افغانستان قرار دارند و هدف‌شان همیشه کرسی، قدرت و فروش افغانستان به بیگانگان است که بیست‌وپنج سال می‌شود برای رسیدن به قدرت و کرسی از مردم افغانستان قربانی نابهنگام می‌گیرند؛
۲: گروه خوش‌باوران دینی: این گروه از طرف علمای بنیادگرا و خوارج چنان شکار وسوسه شدند که گویا افغانستان توسط کفار اشغال‌شده و به مکانی تبدیل شده که در آن‌جا جنگیدن به پیمانه جهاد اکبر است، این‌ها بی‌خبر از این‌که همین کافران غربی تمویل‌کننده منابع مالی‌شان است و ایشان با عقیده پاک شعار جهاد را سر می‌دهند و مردم افغانستان را می‌کشند. این بخشی از طالبان به شمول بخش رهبری همانند خوارج همیشه از آدرس دین اسلام به‌خاطر رسیدن به قدرت و منافع شخصی استفاده‌ی ابزاری می‌نمایند.
۳: گروه ناگزیران: این بخش از طالبان مردمانی‌اند که از خاطر فقر و بیکاری برای تهیه نفقه فامیل ناگزیرند از دولت فاصله بگیرند به گروه طالبان بپیوندند و در بدل معاش و تمویل خرج عیال بجنگند.
۴: گروه قانون‌گریزان: این گروه همان افرادی‌اند در ساحات تحت حاکمیت دولت دست به جنایات از جمله قتل، سرقت، رهزنی و غیره جنایات و اعمال ضد بشری می‌زنند و برای گریز از این‌که توسط دولت دست‌گیر و مجازات نشوند به ساحات تحت نفوذ طالبان به گروه طالبان پناه می‌برند در جمع ایشان هم‌چنان کسانی‌اند که با داشتن عقده‌های شخصی و دشمنی در بین جامعه برای انتقام به گروه طالبان می‌پیوندند و با استفاده از ابزار طالبان از دشمن‌شان انتقام می‌گیرند.
در کل گروه طالبان هیچ‌گونه طرح و برنامه‌ای برای حیات آینده‌ی افغانستان ندارند برای این‌که ایشان توسط بیگانگان پیدا شدند، توسط بیگانگان تمویل می‌شوند و برای برآورده کردن اهداف بیگانگان چون امریکا و دیگر هم‌پیمانان استراتژیک و منطقه‌ای آن در مقابل بهای اندک و مزد چندروزه به کشتن مردم افغانستان می‌پردازند.
این ‌بود چهره‌ی اصلی طالبانی که بیست‌وپنج سال می‌شود بر پیکر کشور و مردم افغانستان آتش می‌افروزند و مردم بی‌گناه و بی‌چاره را به خاک و خون می‎کشند.
بیست سال می‌شود که دولت دست‌نشانده‌ی امریکا در افغانستان تلاش دارد که با طالبان صلح کند و این پروسه تا اکنون به نتیجه‌‌ای نرسیده است. علت اصلی این‌که چرا پروسه صلح ناکام مانده است این است، طرف‌هایی که دولت افغانستان می‌خواهد با ایشان صلح بکند، آلت دست قدرتی به‌نام امریکا و پاکستان است. اگر دولت افغانستان می‎خواهد با طالبان صلح کند باید اول بداند که طالبان گروهی‌اند با ابتکار امریکا، متحدان غربی و منطقه‎ای‌اش و پاکستان به وجود آمده است. پروسه صلح دولت افغانستان با طالبان به آن نتایج که افغان‌ها انتظار دارند و به منافع افغانستان باشد، هیچ‌گاهی به نتیجه نه خواهد رسید و اگر صلحی صورت گیرد، به منافع و خیر مردم افغانستان نخواهد بود، یگانه طرف‌هایی که از این صلح سود می‌برد، امریکا و متحدان راهبردی و منطقه‌‌ای و فرا منطقه‌ای‌اش خواهد بود. یگانه راهی که بتواند صلح به نفع افغان‌ها صورت گیرد، در گرو از بین بردن نقش امریکا و دیگر شرکای راهبردی‌اش به‌ویژه پاکستان در قضیه افغانستان است.