آدام وینستین
منبع: Responsibal staticraft
برگردان: ابوبکر صدیق
تفکر «ما خراب کردیم، ما میسازیم» در حملهی امریکا بر افغانستان؛ یکی از اشتباهات این کشور برای داخلشدن در طولانیترین جنگ (جنگ افغانستان) بود. فکتورها و گزینههای مختلفی که منجر به ادعای شکست امریکا در برابر طالبان شد، حملهی امریکا به عراق، برخورد دوگانه با پاکستان و روابط تنشآلود امریکا-ایران و همچنان حمایت از جنگسالاران در نظام سیاسی افغانستان؛ اما با این اشتباهات، واشنگتن توانست طالبان را شکست بدهد و از یک دموکراسی پایدار در افغانستان حمایت کند یا به روایتها بسنده کرد.
این گزینهها در شرایط خاصی در افغانستان روی صحنه آمد؛ اما اکنون با درنظرداشت شرایط، نیروهای امریکایی نمیتوانند افغانستان را ترک کنند.
روایت «ما ویران کردیم، ما میسازیم» در نظر نگرفتن تنش ۴۰سالهی افغناستان است. واشنگتن نمیتواند دنبال یک جنگ تازه در این کشور باشد؛ در حالی که با ورود در ۲۰۰۱ به یکی آن [جنگ پیشین] خاتمه داد. با این حال، بارک اوباما -رییس جمهور پیشین امریکا- در ۲۰۰۹ گفته بود که افغانستان از دست نرفته است؛ اما چند دهه عقب مانده است. این روایتهای ادارهی اوباما بود که در اصطلاح تحلیلی بر آن «موج نحیف» میگویند.
این موج نحیف در ۲۰۰۹ در برابر پنجرهی نابودی طالبان قرار گرفت و منجر به تداوم جنگ تا اکنون شد. در جریان سه سال، حدود ۱۰۰ هزار نیروی امریکایی به افغانستان گسیل شدند؛ ۱۰۴۴ سرباز امریکایی قربانی، ۱۳ هزار ۶۲۲ تن زخمی و ۸۶۹۳ شهروند غیرنظامی افغانستان در جریان جنگها جان باختند. در این درگیریها نیمی از نیروهای امریکایی قربانی شدند.
در جریان این جنگها، تنها مراکز ولایتها توسط نیروهای دولتی کنترل میشد و حملات مشترک در ساحات دوردست افغانستان نیز اجرا میشد؛ اما گاهی طالبان در چندکیلومتری مرکز شهرها حملهور میشدند.
جنگهای شدید برای دوبارهگرفتن ساحات ازدسترفته با حمایت نیروهای امریکایی از نیروهای «امنیتی-دفاعی» صورت میگرفت. در چهار سال گذشته نیروهای افغانستان به تنهایی خود نزدیک به ۶۰ درصد خاک این کشور را در ادارهی خود دارند.
روابط شبکهی القاعده با طالبان ضعیف شده است؛ اما به صورت کلی از بین نرفته است. هنوز این گروه پس از دو دهه مداخلهی امریکا در افغانستان حملاتی را راهاندازی میکنند؛ اما آیا یک کشور وابسته به کمکهای بیرونی و حمایت ناچیز نیروهای تازهنفس با رقابتهای منظم منطقهای، میتواند طالبان را شکست بدهد؟ روشن است که نه. برای مبارزهی منظم با گروهای تروریستی، به حمایت کامل نیرو نیاز است.
حمایت نظامی، تلاش برای پیروزی نظامی در برابر طالبان است؛ اگر این پنجره (برنامهی حمایت نظامی و فرستادن نیروهای بیشتر امریکایی در جنگ علیه طالبان) زمانی باز بود، اکنون بسته شده است. یک طرف طالبان، از طرف دیگر، بخش عمدهی نظام افغانستان وابسته به کمکهای بیرونی و درگیر مبارزه با فساد داخلی است. بنا بر این امریکا چه میتواند انجام بدهد؟
حمایت از گفتوگوهای صلح و مبارزه با داعش-شاخه خراسان
حمایت از گفتوهای صلح افغانستان فرصتی خوب برای ایجاد یک راه حل سیاسی و کاهش خشونتها در افغانستان است. گفتوگوهای اخیر بحرانی شده و شماری از سیاسیون در افغانستان، این حالت را که فرصت ازدستدادن نفوس خود میدانند، به واشنگتن پیشنهاد لغوکردن توافق دوحه و ادامهی حضور در افغانستان را دارند؛ در حالی که حملات شدید شاخهی خراسان داعش در افغانستان انجام میشود.
گفتوگوهای صلح همواره مشکلات خود را دارد؛ مثلا در ۱۹۶۸ مذاکرهکنندگان جنگ ویتنام پیش از رسیدن به گفتوگوی محوری برای صلح، گزینههایی را به عنوان پیشفرض پیشنهاد کردند. این روند در گفتوگوهای صلح افغانستان قابل پیشبینی بود، در غیر این صورت چهار سال قبل توافقنامهی صلح به دست میآمد.
دولت افغانستان بنا به دلایلی روند آزادی زندانیان را به تاخیر انداخت؛ زیرا رقیب غنی -داکتر عبدالله عبدالله- ریاست مصالحهی ملی را به دست دارد و تمایل به ایجاد حکومت موقت نشان میدهد.
در جریان گفتوگو، طالبان حملات شان را گسترش دادند و تا حمله برای تصرف مرکز ولایت هلمند پیش رفتند، غیرنظامی را هدف قرار میدهند و میان غیرنظامیان و نظامیان تفکیک قایل نیستند. گزارشهای اخیر از گفتوگوهای«۲+۲» وزارهای خارجهی هند و امریکا خبر دادند که سفر اخیر مایک پمپیو، به دلیل جلوگیری از نفوذ چین در منطقه صورت گرفته است.
هند از حمایت امریکا استقبال کرده است و پیشرفت غیرمترقبهی چین را در منطقه بیشتر در گذرگاه مزری هند-چین یک تهدید بالقوه میداند؛ اما ادارهی ترامپ فرصت قانع ساختن هند را برای حمایت از ایجاد راه حل سیاسی میان (طالبان-دولت افغانستان) در حرف و عمل از دست داد. در عوض هند به نگرش حمایت سیاسی از گروههای خاص در افغانستان که در تضاد با راه حل سیاسی استند ادامه داد. ادارهی ترامپ همچنان نتوانست طالبان را قانع به آتشبس در جریان گفتوگوها کند یا پاکستان را وادارد که از نفوذ و قدرت خود برای کشیدن طالبان به میز مذاکره در دوحه استفاده کند.
واشنگتن باید روند گفتوگوهای صلح را دوباره به مسیر اصلی هدایت کند. این روشن است که پاکستان به سادگی از نفوذ خود برای قانعساختن طالبان استفاده نمیکند، تا زمانی که حمایت منجر به کاهش نقش هند در افغانستان نشود. امریکا ممکن به حمایت از افغانستان و گروه طالبان در برابر داعش پس از خروج نیروها در ۲۰۲۱ ادامه بدهد و مهمتر این که برای طالبان و دولت افغانستان این فرصت ایجاد شود.
ادامهی همکاری و حمایت از حقوق بشر پس از صلح
ورود امریکا به افغانستان منجر به تامین حقوق اقلیتهایی در بزرگشهرها و مکانهای خاص شد. این فضا ممکن به دلیل حضور نیروهای امریکایی باشد؛ زیرا در مکانهای دوردست گروهای تروریستی خشن در حال درگیری بودند؛ اما برای این اقلیتها، آزادی برای زندگی بدون تنش و خشونت مهم است.
خشونت در برابر مردم در رویکرد طالبان و داعش است؛ اما منقدان باور دارند که یکی از دلایلی افزایش خونریزی، خروج نابههنگام است و این روند را گسترش داده است تا کاهش.
راه حل سیاسی موفق برخی از آزادیها و تغییرات در نظام را به دنبال دارد تا خشونتها کاهش یابد؛ اما این به معنای در نظر نگرفتن حقوق بشر نیست، به معنای این که واشنگتن با دولت افغانستان کار کند و تنها بر بزرگشهرها تمرکز داشته باشد، نیست. به این معنا است که دولت امریکا با متحدان خود کار میکند تا روند حمایت از افغانستان ادامه یابد و قانون اساسی افغانستان به عنوان محور اصلی این نهاد، پس از خروج این کشور از افغانستان نهادینه باشد.