ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو، گفته است؛ سربازانی که در چوکات ماموریت حمایت قاطع در افغانستان حضور دارند تا زمان مناسب، این کشور را ترک نخواهند کرد. اظهارات آقای استولتنبرگ، پسازآن مطرح میشود که جو بایدن، رییسجمهوری امریکا، مهلت خروج سربازان امریکایی از افغانستان را که طبق توافقنامهی دوحه باید در ماه می امسال انجام میشد، کنار گذاشته است. پیشازاین، کانگرس امریکا، به رییسجمهوری این کشور هشدار داده بود که با توجه شرایط موجود، خروج سربازان امریکایی از افغانستان، میتواند سبب بیثباتی در منطقه، قوی شدن شبکهی القاعده و تشدید جنگهای داخلی در این کشور شود.
پیش از به قدرت رسیدن جو بایدن، امیدها و ناامیدیها در افغانستان نسبت به سال ۱۴۰۰ خورشیدی، رنگ و بوی دیگری داشت. یکدندگی ترامپ در خروج سربازان امریکایی از افغانستان، توافقی که بین امریکا و طالبان در قطر امضا شد و رسمیت دادن به این گروه تروریستی، نگرانیها بین مردم در افغانستان را افزایش داده بود. برخی، نگران بیرون شدن بیقیدوشرط سربازان امریکایی حتا با وجود نرسیدن به توافق صلح بودند که زمینه را برای اعمال تروریستی و فشار بیشتر طالبان بر دولت فراهم میکرد؛ برخی هم منتظر فشارهای امریکا بر دولت افغانستان به خاطر پذیرش امارت اسلامی. مورد دوم، هرچند بعید؛ اما با سیاستهایی که ترامپ در دورهی حکومتش به نمایش گذاشته بود، دور از احتمال نبود.
برنده شدن جو بایدن، بهنوعی تکت برندهی مردم در افغانستان بود؛ تکتی که شاید موقتی؛ اما دستکم این اطمینان را به شهروندان افغانستانی داد که بهزودی، طالبان بر سرنوشت آنان حاکم نخواهند شد و هرچند با ادامهی جنگ؛ اما جهان در کنار افغانستان خواهد ماند و نخواهد گذاشت تا طالبان در همکاری با قدرتهای همسوی منطقهای، قدرت در افغانستان را به دست بگیرند. در کنار موقفی که امریکا پس از به قدرت رسیدن جو بایدن نسبت به وضعیت افغانستان گرفته است، اظهارات اخیر دبیرکل ناتو، خبر از ادامهی حضور نیروهای حمایت قاطع در این کشور میدهد؛ خبری که ممکن به جنگ و خشونت بیشتری از سوی گروههای تروریستی بینجامد؛ اما این امیدواری را بین مردم زنده نگه میدارد.
چیزی که امروز افغانستان به آن نیاز دارد، اراده و امید است؛ ارادهای که باید در سطح رهبری در مقابله با گروههای تروریستی وجود داشته باشد و امیدی که مردم را از مخمصهی شکست دولت در برابر این گروهها و حاکمیت آنان بر سرنوشتشان نجات دهد. تاکنون، آنچه از دولت انتظار میرفت، دستکم در بخش تبلیغاتی، بهپیش برده شده و مدافعان جمهوری، این را نشان دادهاند که بههیچوجه حاضر به معاملهی ارزشهای دو دههی اخیر نیستند.
این بماند که مدافعان جمهوری تا این جای کار را برای حفظ قدرت خودشان پیش رفتهاند یا برای حفظ جمهوری و ارزشهای آن؛ اما در وجه تبلیغاتی، اعتمادبهنفس خوبی از خود به نمایش گذاشتهاند که میتواند امنیت روانی افکار عمومی را هرچند با حملات پیهم تروریستی، همچنان بر محور مشخصی بچرخاند. مورد دوم که امید مردم و افکار عامه است تا احتمال خروج سربازان خارجی، دچار شک و تردید بود؛ شک و تردید از بقای نظام. اکنون، با موقفی که بایدن در مورد افغانستان اختیار کرده، این امید را دوباره به مردم داده است که جهان مردم افغانستان را تنها نخواهد گذاشت و کشورهایی تا رسیدن به وضع مناسب، در افغانستان خواهند ماند.
آنچه میتواند به نگرانی بیشتر بینجامد؛ ناکامی طالبان در پروسهی صلح است؛ ناکامیای که این گروه تلاش خواهد کرد در میدان نبرد آن را جبران کند. از آنجایی که این گروه به هیچ ارزش انسانی و جنگیای پایبند نیست، احتمال گسترش خشونتها در سال جاری بیشازپیش است و امکان دارد این گروه با حملات هدفمند بر نهادها و مردم ملکی، فشاری بیشتری بر دولت وارد کند تا از این راه، زمینه را برای مردم و دولت تنگ کرده و امکان رسیدن به قدرت از راه نظامی را جستوجو کند. اگر دولت نتواند در همکاری با نیروهای حمایت قاطع، حملات سرکوبگر و هدفمندی را در میدانهای نبرد و پناهگاههای طالبان انجام دهد، مسلم است که این گروه با روحیهی بیشتری به جنگ برخواهد گشت و کشت و کشتار بیشتری به راه خواهد انداخت.
سال پیش رو، از چند جهت برای افغانستان سرنوشتساز است؛ اول ازاینجهت که طالبان بهشدت منتظر پیاده کردن نسبی یا قطعی قوانین امارت اسلامی در افغانستان بودند و ظاهراً این نقشهشان تا این جای کار، نقش بر آب شده است؛ بنابراین، این گروه، باخشم بیشتری به میدان نبرد برخواهد گشت و تلاش خواهد کرد که قدرت بیشتری به نمایش بگذارد. دوم؛ دولت افغانستان نظر به سیاستهای دولت ترامپ، دچار این نگرانی شده بود که ممکن زیر فشارهای نظامی و سیاسی بیشتر، تن به وضعیتی بدهد که برایش دشوار و ناممکن مینمود؛ اما اکنون، این نگرانی تا جایی رفع و دولت را در موقف بهتری قرار داده است؛ موقفی که اگر دولت نتواند از آن بهصورت درست استفاده کند، امکان فروریزیاش در سالهای آینده را در خود میپروراند.
مورد دیگر؛ تغییر در سیاست امریکا به دلیل آمدن جو بایدن است؛ بازیگری که ظاهراً دل خوشی از تصامیم و عملکردهای ترامپ ازجمله پروسهی صلح افغانستان و توافقنامهی دوحه ندارد. این، فرصتی است برای دولت افغانستان تا بتواند از آن استفاده کرده و طالبان را در میدان نبرد تضعیف کند. اگر طالبان همچنان در موقف برتر به لحاظ نظامی قرار داشته باشند و بتوانند در هرجایی که میخواهند، حملات تروریستیشان را انجام دهند، وضع از آنچه که هست، بر مردم و دولت بدتر خواهد شد.