آیا خلیل‌زاد قهرمان صلح خواهد شد؟

صبح کابل
آیا خلیل‌زاد قهرمان صلح خواهد شد؟

نویسنده: همایون یوسفی

چند روز پیش، شبکه­‌ی خبری الجیزیره، به نقل از منابع خود، گزارش داده بود که طالبان و امریکا روی حکومت مؤقت به توافق رسیده اند؛ اما این خبر را هم سخنگوی هیأت سیاسی طالبان در قطر و هم طرف مذاکره‌ی شان، زلمی خلیلزاد رد کردند. همزمان با این خبر، روزنامه‌ی دان پاکستان، به نقل از سهیل شاهین، سخنگوی طالبان در قطر، گزارش داد که امریکا و طالبان روی زمان‌بندی جدول خروج نیروی‌های خارجی به توافق رسیده اند و به زودی جزئیات این توافق همگانی می‌شود.

نهمین دور مذاکرات صلح میان امریکا و طالبان، در قطر جریان دارد. هیأت سیاسی طالبان و زلمی خلیل‌زاد، ضمن رد خبرهای حکومت مؤقت، نسبت به نتیجه‌ی این نشست، خوش‌بین استند؛ اما این که واقغا پشت درهای بسته در قطر چی می‌گذرد، هیچ کس نمی‌داند روی چه مواردی طرف‌های گفت‌وگو به توافق رسیده اند و روی چه مواردی گفت‌وگو می‌کنند. خبرهای متناقضی در رسانه‌ها درز کرده است؛ اما برای آنچه که زلمی خلیل‌زاد، فرستاده‌ی ویژه‌ی امریکا ظاهرا مامور شده است، گفت‌وگو با طالبان و ختم جنگ در افغانستان است. در مورد این که چه سناریوهایی بعد از این توافق منتظر مردم افغانستان است، نظر‌های متفاوتی وجود دارد. اغلب نسبت به این گفت‌وگوها خوش‌بین نیستند. اگر یک بخش از این بد‌بینی‌ها، از برخورد عجولانه و انتخاباتی ترامپ نسبت به طولانی‌ترین جنگ امریکا، نشأت می‌گیرد، یک بخش دیگر این ناامیدی‌ها، به خاطر تاریخ طولانی جنگ افغانستان است. قبل از طالبان، گروه شورشیان مجاهدین بود که در مقابل حکومت می‌جنگیدند که در نهایت، مذاکره کردند و توافق‌نامه امضا کردند؛ اما جنگ همجنان داشت؛ گروه طالبان شباهت‌های زیادی با مجاهدین دارد.

بعد از نهمین دور مذاکرات، قراین نشان می‌دهد که هیأت سیاسی طالبان و زلمی خلیل‌زاد، برای رسیدن به یک توافق نزدیک شده اند؛ اما این که محتوای این توافق چی خواهد بود، کسی دقیق پیش‌بینی کرده نمی‌تواند. چیزی شبیه به همین سناریوهایی خواهد بود که دیروز در رسانه‌ها درز کرده بود. حکومت مؤقت، خروج نیروی‌های امریکا در یک جدول زمان‌بندی مشخص و شریک شدن طالبان در قدرت.

اما یک پرسش جدی در ذهن همه افغان‌ها است؛ آیا این توافق به جنگ ۴۰ساله‌ی افغانستان و جنگ ۱۸ساله‌ی طالبان و امریکا نقطه‌ی پایان خواهد گذاشت؟  من نسبت به این توافق خوش‌بین نیستم؛ این که چرا خوش بین نیستم، نکته‌وار می‌شمارم.

۱: بر فرض که توافق امریکا و طالبان در این دور از گفت‌وگو نهایی شود؛ آیا طالبان و حکومت افغانستان به توافق خواهند رسید؟ این که تصور کنیم اشرف غنی به هر آن چیزی که امریکا توافق کند، تن می‌دهد، یک برداشت سطحی است. حداقل در پنج سال دوره‌ی حکومت وحدت ملی، اشرف‌غنی بارها با امریکا در تقابل قرار گرفت و اما سناریو همیشه یک طرفه به نفع امریکا خاتمه نیافت. از مسأله‌ی حمدالله محب، مشاور امنیت ملی ریس‌جمهور گرفته تا پروسه‌ی انتخابات و گفت‌وگوهای صلح افغاستان. اشرف‌غنی، در موارد مختلف نشان داده که در همه سیاست‌های امریکا در مورد افغانستان، با امریکا هم‌سو نیست. آیا توافقی میان حکومت و طالبان صورت خواهد گرفت؟ آیا اشرف‌غنی از موضع یک رییس‌جمهور منتخب که حق واگذرکردن قدرت را به غیر از مجرای انتخابات، به اساس هیچ میکانیزمی به کسی و جناحی ندارد، عقب‌نشینی خواهد کرد؟ اشرف‌غنی، تلویحا بارها در مصاحبه‌های رسانه‌ای خود به این سوال پاسخ داده است. او  گفته است که من این حق را ندارم و با قیمت جان خود از مقام ریاست‌جمهوری که امانت مردم است، دفاع می‌کنم.

۲: آیا طالبان انتخابات را به عنوان یک میکانیزم پذیرفته‌شده برای حل جدال تقسیم قدرت می‌پذیرند؟ من امیدوار نیستم؛ اما بر فرض بگذاریم که طالبان هم کوتاه بیایند و اعلامیه‌هایی که علیه پروسه‌های انتخابات صادر کرده بودند را نادیده بگیرند و انتخابات را بپزیند؛ آیا طالبان توان این را دارند که خود را در یک زمان‌بندی محدود، از یک شبکه‌ی تروریستی به یک جریان سیاسی مبدل کنند و در پروسه‌ی انتخابات شرکت کنند؟ پروسه‌های انتخابات در افغانستان نه تنها مشکل‌گشا نبوده، بلکه همیشه باعث خلق دردسرهای سیاسی شده است. بعد از اعلام نتیجه‌ی هر انتخابات، افراد درگیر با این پروسه که نتیجه‌ی انتخابات طبق میل شان نبوده، حکومت را تهدید به جنگ کرده اند. از بازیگران سیاسی در سطح ولایت گرفته تا بن‌بست انتخابات ۲۰۱۴ که به گفته‌ی تحلیل‌گران سیاسی، افغانستان را تا لبه‌ی پرتگاه برده بود. آیا بعد از شریک شدن طالبان در پروسه‌های انتخابات، چه تضمنی وجود دارد که نتیحه‌ی این انتخابات برای این‌ها قابل پذیرش خواهد بود؟ آیا این گروه، مثل همه بازیگران سیاسی، حکومت را تهدید به جنگ و سرنگونی نمی‌کند؟

من به عنوان یک دانشجوی علوم سیاسی، هنوز به موردی از توافق صلح میان شورشیان و حکومت بر نخورده ام که در نتیجه‌ی آن، شورشیان به نظام سیاسی پیوسته باشند و از مجرای پروسه‌های انتخابات ادغام نظام سیاسی شده باشند. آیا افغانستان یک تجربه‌ی خیلی متفاوت‌تر از کشورهای افریفا و امریکای لاتین خواهد داشت؟

۳: جبهه‌ی شمال؛ جبهه ای که شش سال در مقابل طالبان مقاومت کرد. اکثر رهبران رده‌ی دوم این جبهه، در احزاب مختلف جهادی، هنوز هم از چهره‌های تأثیرگذار در فضای سیاسی افغانستان استند. طرف‌هایی که تجربه‌ی سال‌ها تقابل نظامی را با هم دارند و بارها شهرهای بزرگ افغانستان را با زور تفنگ و راکت و تانک، دست به دست کرده اند، زیر چتر یک نظام سیاسی دوام خواهند آورد؟ احمد مسعود، فرزند احمدشاه مسعود، رهبر جبهه‌ی شمال، از یک ماه به این طرف در دره‌ پنجشیر و ولایت‌های همجوار، با مردم دید و بازدید می‌کند. او، در مصاحبه‌ی خود با یک رسانه‌ی فرانسوی می‌گوید که ما منتظر استیم که از توافق امریکا و طالبان چه چیزی بیرون می‌شود و اگر این توافق مورد قبول مردم ما نباشد، ما دوباره مثل پدرم، در مقابل طالبان ایستاد خواهیم شد. او تأکید می‌کند که ما توان مقابله‌ی نظامی در مقابل طالبان را داریم.

۴: در خوش‌بینانه‌ترین حالت، با هر میکانیزمی؛ انتخابات یا توافق سیاسی، طالبان در بخشی از ساختار قدرت سهیم شدند. این‌ها با نسل نو و ارزش‌های جدید چگونه برخورد خواهند کرد؟ رهبران طالبان در اعلامیه‌های شان، همیشه رسانه‌های افغانستان را متهم به ترویج فحشا و بی‌دینی کرده اند؛ اما بعد از گذشت  ۱۸ سال، یک بخش عمده از آنچه که در رسانه‌های داخلی نشر می‌شود، حداقل جزء فرهنگ شهرنشینان شده است. طالبان با میلیون‌ها انسانی که با معیار‌های آن‌ها، کافر و محکوم به شلاق و سنگسار استند، چه خواهند کرد؟

۵: مرز میان سربازان و قوماندان‌های محلی طالبان و داعش بسیار نازک است. گزارش‌های نیورک تایمز و دیگر رسانه‌ها که روایت‌هایی از آن طرف خط جنگ می‌نویسند، به وضوح نشان می‌دهد که قوماندانان محلی و سربازان طالبان، در یک چشم به هم‌زدن، از صف طالبان به صف داعش و یا برعکس آن، سنگر تبدل می‌کنند. پرسش این است که آیا توافق امریکا و طالبان و در مرحله‌ی بعدی، توافق طالبان و حکومت تمام جنگ‌جویان این گروه شورشی را قانع می‌کند که تفنگ به زمین بگذارند و به نفع داعش سنگر تبدل نکنند؟

۶: طالبان و شبکه‌ی مافیایی مواد مخدر، حدود چهار ملیارد دالر سالانه از منابع مختلف، از قاچاق مواد مخدر گرفته تا معدن و باج‌گیری از مردم، عواید دارند. قوماندانان محلی زیادی در صفوف طالبان استند که بیشتر از آن که با طالبان همسویی اعتقادی داشته باشند، همسویی اقتصادی دارند. حاکم شدن حکومت به معنای از بین بردن یک بخشی کلان این منابع غیر قانونی است. آیا شبکه‌های مافیایی به همین راحتی تن خواهند داد؟