گفت‌وگوهای صلح افغانستان؛ چرا باید سوییس محل دور دوم مذاکرات باشد؟

صبح کابل
گفت‌وگوهای صلح افغانستان؛ چرا باید سوییس محل دور دوم مذاکرات باشد؟

نویسنده: ایمان نوری، دانش‌جوی روابط بین‌الملل

گفت‌وگوهای صلح افغانستان در دوحه، اقدام نیکی در راستای باز کردن دریچه‌ی گفت‌وگوها برای شناخت بهتری از اهداف و خواست‌های طرفین مذاکره بود؛ اما این نشست‌ها که به درازا نیز انجامید، به دلایلی که در این نوشتار به آن‌ خواهیم پرداخت، با معیارها، استانداردها و قوانین اصلی مذاکره هم‌خوانی چندانی نداشت.
گفت‌وگوهای صلح افغانستان در دوحه، به‌قدری ناپایدار بوده که دبیر کل پیمان آتلانتیک شمالی-ناتو-آن را شکننده و غیرقابل اطمینان خوانده است. از سوی دیگر، نکته قابل توجه این است که ایالات‌متحده امریکا از زمان توافق بن تا به امروز، تمام مسایل افغانستان را از عینک پاکستانی‌ها نگاه ‌کرده و به تحلیل و حل آن با همان دیدگاه پرداخته است. این زاویه‌ی دید تا آن‌جایی پیش رفت که گفت‌وگوهای دوحه را در بطن خود پرورش داد و متولدش ساخت.
از آن‌جایی که مقام‌های افغانستانی که یک طرف اصلی میز مذاکره در دوحه بودند، نتوانستند قناعت پشتیبان‌های بین‌المللی افغانستان را در جهت کوتاه کردن دست پاکستان فراهم کنند؛ از این‌رو نشست‌ها در دوحه تا حد زیادی ناکارا و بی‌نتیجه-کم‌ازکم برای مردم افغانستان- باقی ماند.
همان‌طور که یادآوری شد، گفت‌وگوهای صلح افغانستان در دوحه، دست‌کم اقدامی در جهت آغاز گفت‌وگوها برای فراهم‌آوری قناعت طرفین بود؛ اما در این نشست‌ها، منافع کشورهای همسایه و طرف‌های درگیر، به دلایلی فراوانی حل نشد و صرفاً روی کاغذ باقی ماند:
نبرد در افغانستان با نبردهای خاورمیانه و تنش‌های هند و پاکستان، عربستان سعودی و ایران، چین و امریکا، روسیه و امریکا و دیگر تنش‌ها ارتباط مستقیمی دارد؛ چون تضاد منافع چندین کشور منطقه و جهان در این محدوده‌ی جغرافیایی، عمده‌ترین عاملی است که موانع را بر سر راه صلح به‌وجود آورده است.
تنش در کشمیر نمونه‌ی بارزی از موانع سر راه صلح است؛ این معضل هنوز هم حل‌نشده باقی مانده است. بی‌تردید، پاکستان و هند از مهم‌ترین کشورهای منطقه‌ مسئله‌ی جنگ و صلح افغانستان‌اند. این دو کشور هنوز هم نگرانی‌ها و مطالبات خود را تا ‌اندازه‌ای دارند و بر هیچ‌کس پنهان نیست که تنش میان آن‌ها، تأثیر مستقیم و مخربی بر افغانستان طی ۲۰ سالی که گذشت داشته است.
اگر بخواهیم بی‌طرفانه و درعین‌حال بر اساس نظریه‌ی ریالیسم تهاجمی صحبت کنیم؛ مذاکرات دوحه در حقیقت نوعی نفرت‌افکنی در جهت سودآوری است.

سوییس؛ میز مذاکرات جهان
باور نگارنده متن بر این است که سوییس-میز مذاکرات جهان- بهترین گزینه برای دور دوم گفت‌وگوهای صلح افغانستان است. در این نوشتار تلاش شده است تا به اهمیت جایگاه بین‌المللی سوییس و پس‌زمینه‌ی روشن این کشور پرداخته شود.
نماد شهرت جهانیِ سوییس، نه چاکلیت‌، نه گونه‌های مختلف پنیر و غذاهای ارگانیک و نه هم مناظر زیبای طبیعی‌اش است؛ بلکه سوییس میز مذاکره بین‌المللی است. آن‌چه سوییس را شهره جهان ساخته، میز مذاکره آن است.
با آن‌که این کشور عضو اتحادیه اروپا نیست و تا آغاز قرن ۲۱ حتا عضو سازمان ملل متحد هم نشده بود؛ ولی مقر مهم‌ترین سازمان‌های جهانی و بین‌المللی است: اتحادیه بین‌المللی مخابرات-TJU-در ژنو، اتحادیه جهانی پست-UPU- در برن، سازمان بهداشت جهانی-WHO – در ژنو، سازمان جهانی کار-ILO- در ژنو، سازمان تجارت جهانی، WTO در ژنو، جنبش صلیب سرخ و هلال احمر-Redcross- در ژنو، کنفرانس تجارت و توسعه ملل متحد-UNCTAD- در ژنو، کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان -UNHCR- در ژنو و چندین سازمان مهم بین‌المللی در کشور سوییس موقعیت دارد که این امر به خودی خود، اثبات می‌کند که این کشور می‌تواند بهترین گزینه برای دور دوم گفت‌وگوهای صلح افغانستان باشد.
درآمد سالانه سوییس از زمان استقرار سازمان‌های بین‌المللی در این کشور، دست‌کم ۲.۷ برابر درآمد فروش نفت روسیه و عربستان در سال ۱۳۹۵ بوده است. این در حالی است که مساحت سوییس ۴۰ برابر از افغانستان کوچک‌تر است؛ اما پرسش اساسی این است: چه چیزی سبب شده که این کشور کوچک به چنین جایگاه شگرفی دست یابد؟ در کنار مسایلی که در بالا یادآوری شد؛ نکته‌های مهم دیگری نیز وجود دارد که جایگاه سوییس را در مقام یک کشور با نفوذ برای میز مذاکرات صلح اثبات می‌کند: یکم؛ سوییس تا به امروز-۲ جنوری ۲۰۲۱- بیش از ۲۰۵ سال است که در هیچ جنگی حضور نداشته است؛ از ناپلئون تا ترامپ و ده‌ها جنگی که در این بازه‌ی زمانی روی داد و با اقتدار بی‌طرف ماند و بر بی‌طرفی‌اش نیز معنا بخشید. دوم؛ رییس «شورای فدرال»-بالاترین مقام حکومتی در سوییس- به‌صورت دوره‌ای و در دوره‌های کوتاه‌مدت تغییر می‌یابد؛ اداره‌ی این کشور فدرال و از گونه‌ی دموکراسی مستقیم و غیرمستقیم پارلمانی است. مصوبات مجلس می‌تواند بی‌درنگ و با فقط ۵۰ هزار امضای مردم به همه‌پرسی گذاشته شده و درنهایت تصویب یا رد شود.
فقط در سال ۲۰۱۶ میلادی، سیزده بار در سوییس همه‌پرسی برگزار شد آن‌هم با کمترین هزینه و وقت. سوم؛ مساحت سوییس ۴۰ برابر کوچک‌تر از افغانستان است ولی از ۲۶ کانتون-تقسیمات کشوری- تشکیل شده که غیر از امور دفاعی و سیاست خارجی، در بیشتر امور، خودگردان‌اند. دولت مرکزی به‌هیچ‌وجه حق دخالت در امور داخلی کانتون‌ها را ندارد؛ اما تمام کانتون‌ها زیر چتر سیاست خارجی و تابع دولت مرکزی‌اند.
چهارم؛ در برابر این پرسش که چرا بیشتر سازمان‌های بین‌المللی و جهانی، مانند کمیته ملی المپیک و فدراسیون جهانی فوتبال بر مستقر شدن در سوییس گرایش دارند و این‌که چرا سوییس را به هنگام بستن مناسبات خود با کشورهای دیگر به‌عنوان حافظ منافع برمی‌گزینند، قوی‌ترین پاسخ این است که سوییس بیش از ۲۰۰ سال است صلح‌طلبی را به‌عنوان استراتژی ملی برگزیده است. در واقع این استراتژی دست‌کم ۲۰۰ ساله‌ی سوییس در یک گپ خلاصه می‌شود: بی‌طرفی مقتدرانه.
کشور سوییس، با آن‌که حتا به میزان یک بشکه نفت و طلا برای صادرات ندارد؛ اما در اوایل، به هنگام شکل‌گیری سازمان نفت اوپک-OPEC- به‌عنوان مقر اصلی این کار برگزیده شد.

چرا سوییس پایگاه صلح و صلح‌جویی است؟
نخست؛ دولت سوییس در سال ۲۰۱۶ طرح «درآمد پایه شهروندان» را به همه‌پرسی گذاشت. این طرح با ۷۷ درصد رأی قاطع مردم رد شد. مطابق به این طرح؛ دولت سوییس خود را مکلف می‌دانست که ماهانه مبلغ ۲۵۵۵ دالر امریکایی به هر شهروند بپردازد؛ اما این پیشنهاد نه‌تنها از سوی مردم این کشور پذیرفته نشد، بلکه آن را سبب ننگ و تنبلی مردم خواندند. این نشان می‌دهد که سوییس و مردم این کشور از عزت نفس بالایی برخوردارند.
دوم؛ مردم سوئیس ازنظر دارایی اسمی به ازای هر بزرگ‌سال، در بالاترین جایگاه جهان قرار دارند و از دیدگاه سرانه‌ی تولید ناخالص داخلی، همواره بین دست‌کم یکم تا هشتم جهان بوده‌اند.
سوم؛ شهرهای زوریخ، ژنو و لوزان همواره در شمار کانون‌های شهری با بالاترین کیفیت زندگی شناخته می‌شوند. توافق‌نامه برجام و معاهدات بین‌المللی اروپای قرن نوزده و بیست در این کشور به امضا رسیده و مسیر بین‌المللی خاورمیانه و تغییر چشم‌گیری یافته است.
چهارم؛ اگر به کشور سوییس از دیدگاه شاخص آزادی رسانه‌ها، نظری گذرا بیاندازیم؛ این کشور در بین بیشتر کشورهای جهان سرآمد است.
پنجم؛ سوییس از دیدگاه سطح سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های اقتصادی و سطح توسعه‌یافتگی زیرساخت‌ها، از بالاترین رتبه‌ی اروپایی برخوردار است.
ششم؛ سوییس رکورد بیشترین هزینه‌ی سرانه در جهان را به ازای هر دانش‌آموز در اختیار دارد. هم‌چنین از دیدگاه نیروی کارِ باانگیزه، رتبه‌ی نخست جهانی را دارا است.
هفتم؛ سوییس خوش‌نام‌ترین کانون مالی جهان است. علاوه بر صنعت بانک‌داری، در بیمه، بورس‌های بین‌المللی، اوراق تضمینی و پربها و کالا نیز سرآمد است. هم‌چنین این کشور، در شمار قطب‌های اصلی صنایع داروسازی و کیمیایی، علوم زیستی و فناوری پزشکی از پیشتازان رتبه‌بندی بین‌المللی است.
هشتم؛ تورم پایین، ارز قوی و سیستم مالی سالم، باعث رونق کسب‌وکار در این کشور شده است. میزان پس‌انداز ناخالص ملی، ۳۶ درصد از تولید ناخالص داخلی است. این رقم در ایالات‌متحده امریکا حدود ۵ درصد است.
نهم؛ در تمام تاریخ اگر به مذاکرات جهانی که سوییس میزبان آن بوده، نظر بیاندازیم، تمام این معاهدات و توافق‌نامه‌ها ضمانت اجرایی و اعتبار جهانی داشته‌ است.

گفت‌وگوهای صلح در سوییس چه سودی می‌تواند برای افغانستان داشته باشد؟
در دور اول گفت‌وگوهای صلح افغانستان، کشور قطر بر مبنای یک‌سری فشارهای منطقه‌ای برگزیده شد؛ اما در معادلات و معاملات خارجی سوییس، پدیده‌ای به نام جبر و زور جایی ندارد؛ چون سوییس از تعهدات مالی و سیاسی کلان گرفته تا مذاکرات جهانی مورد اعتماد به‌شمار می‌رود. مثال زنده آن نشست ژنو بود که سوییس متعهد به کمک ۱۲ میلیارد دالری به افغانستان شد.
اکنون اگر سوییس محل برگزاری دور دوم گفت‌وگوهای صلح افغانستان برگزیده شود، طالبان در تنگنای بی‌سابقه‌ای قرار گرفته و برخلاف قطر که پیش از گفت‌وگوها در آن پایگاه داشتند، مشروعیت سیاسی خود را از دست خواهند داد. از این‌رو، طالبان ناچار به عقب‌گرد بی پیشینه‌ای خواهند شد.
در سوی دیگر، دایر نمودن گفت‌وگوهای صلح افغانستان در سوییس دو امتیاز کلان برای این‌طرف مذاکره؛ جمهوریت خواهد داشت: یکم؛ با تأیید سوییس به‌عنوان محل مذاکرات، تیم جمهوریت مشروعیت جهانی کسب کرده و کشورهای منطقه ناچارند دولت افغانستان را از زاویه جدی‌تری نگاه کنند.
دوم؛ هرگونه فیصله نهایی در ختم مذاکرات، با ضمانت اجرایی و حمایت گسترده جهان همراه خواهد شد؛ آن‌ زمان، طالبان یک‌به‌یک خطوط مستحکم‌شان جهت رسیدن به هدف را شکست خورده می‌بینند و در میز مذاکرات جهانی، کمتر جرأت خط‌ونشان کشیدن را خواهند داشت.
حکومت کنونی افغانستان قمار بزرگی را بازی کرد و پنج هزار زندانی طالب را آزاد کرد. در طول ۴۲ سال گذشته، جنگ و حذف، قسمت عمده بازی کشور بوده؛ اما حالا افغانستان وارد مرحله‌ی تازه‌ای شده و عزم راسخی را نیاز است تا از این برهه‌ی حساس عبور کند.