امتیاز این مطلب از گاردین است
امیرگل برای اولین بار پس از فرار از شهرش (ولایت ننگرهار) به پاکستان، به وطنش بر می گردد. سرپناهش ویران شده است. نمی داند کجا زندگی کند. کابل آمده و یک سرپناه کرایه میکند و به جمعآوری و فروش پلاستیک آغاز میکند تا چرخ زندگیاش بچرخد.
تقریباً یک دهه پس از رفتن امیرگل، زمان برای این پیرمرد ۶۰ ساله همه چیز را تغییر داده است.
او در خانهای که ماهانه ۶۰۰ افغانی کرایه کرده، ساکن شده و میگوید در این محله شورشیها نیز زندگی میکنند/رفت و آمد دارند. آنها گاه به گاه به خانههایشان میآیند، خانههایی که از سنگ، چوب و پلاستیک ساخته شده در حومهی شهر کابل.
امیرگل می گوید:
«شورشیان تلاش میکنند با پول ما را به استخدام خود درآورند. معترفم که پول نقد برای زندگی اهمیت زیادی دارد و به خانواده کمک میکند؛ اما من میخواهم برای خانواده و فرزندانم نمونه باشم و کارهای مثبتی از خود به آن ها یادرگار بگذارم.»
امیرگل ادامه می دهد: «حتا در جریان جنگ و درگیری کابل از حرکت نایستاده و به جلو میرود و در حال توسعه و تغییر است. من میخواهم خودم و خانوادهام بخشی از این تغییر باشیم.»
شهر کابل به سختی برای یک میلیون نفر می تواند میزبان خوبی باشد. اکنون نزدیک به ۵ میلیون نفر ساکنِ این شهرند. بیشتر آن ها در مناطق غیررسمی و حاشیهی شهر مانند امیرگل زندگی میکنند.
بر اساس برنامهی «شهر برای همه» که یک برنامهی دولتی برای مدیریت شهری است، بیشتر از یک میلیون تن از ساکنان کابل هنوز ثبت نام رسمی نشدهاند.
از زمان سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، جمعیت شهری افغانستان ۲.۵ میلیون نفر افزایش یافته است. کشور در حال حرکت است. مردم حومه از جنگ، فقر و خشکسالی به شهرها پناه میآورند.
در حالی که دهههای پیهمِ جنگ، بسیاری از سرمایهها و زیربناها را نابود کرده است، تغییر و پیشرفت شهری رو به رشد است و همین است که امیدهای حداقلی برای صلح پایدار به وجود آورده است.
در شمال دریای کابل، در میان جادههای شلوغ و تپههای شیبداری که خانههای رنگارنگِ زیبایی را میزبان است منطقهی «مراد خانی» محلهای قدیمی شهر کابل که در قرن هجدهم ساخته شده، واقع شده است.
سالها جنگ، جاه طلبیهای گروههای درگیر و مدرنسازی کمونیستی، این منطقهی دیدنی و تاریخی را به ذبالهدانی بدل کرد و بسیاری از طرحهای زیبایی چوبی که با دست کار شده بود را از بین برد. امروز مرادخانی آهسته و آرام به سوی زندگیِ دوباره گام بر میدارد.تلاشها برای بازسازی منطقهی مرادخانی از سال ۲۰۰۶ آغاز شد و از آن زمان تا کنون حدوداً ۱۵۰ خانه بازسازی شده و به حالت قبلی پیش از جنگ برگشتهاند.
به سخن مسؤول محافظت، مردم این محل، تمامی همسایهها برای کمک به بازسازی مرادخانی، مدد رساندهاند و تلاش کردهاند به قدر امکان سازههای منطقه را به شکل گذشتهی شان بازگردانند.
بوریس بوگدانویچ، همکار در بنیاد «فیروزکوه» که عمدتاً پروژههای آن را یاری مالی می رساند، می گوید:
«تمام کسانی که در اینجا کار میکنند متخصصین معماری کلاسیکاند و تا آنجا که ممکن است تلاش میکنیم ساختارهای قدیمی را حفظ کنیم.»
بوگدانویچ ادامه میدهد: «آسان است ویرانکردن و خرابکردن؛ اما ساختن و دوبارهساختن کارِ دشواری است.»
در مرادخانی حدوداً ۵۵۰ نفر کار میکند و از ترمیم خانههای قدیمی آسیبدیده تا گلدانهای چوبی با طرحهای زیبا و دیدنی میسازند. بازارِ شلوغ/بیروبار مرادخانی دکان دارها، سازندگان جواهرات، فروشگاههای مواد غذایی و فروشندگان جواری تازه/پُله را در خود جای داده است.
عبدالباقی، استاد نجاری و معماری که به بازسازی و بازگشایی این منطقه کمک زیادی کرد، اکنون تقریباً همه کارهی این منطقه است، نسل جوان را حکاکیِ سنتی آموزش میدهد. با استفاده از ابزارهای سادهی کار، طراحیها و تولیدات زیبایی دارد.
عبدالباقی می گوید:
«من نمیخواهم نسلهای آینده و فرزندان مان گذشتهی تاریخی ما را فراموش کنند. پیوسته دولتهای ما تغییر میکند ولی آرامش نیست و جنگ کشور ما را ویران کرده است. همانطور که شهر کابل در حال رشد است، بسیاری از ساختمانهای مدرن، بی هیچ توجهی به زیباییهای معماری در شهر سر برآورده اند. ما نمی توانیم معماریهای ساده و نازیبا را مُد کنیم و تاریخ پربار معماری زیبای مان را فراموش کنیم.»
در حالی که سربازان ارتش و پولیس مسلح در مرادخانی مثل هر منطقهی دیگر شهر دیده میشوند، با آن هم فضای آرامی وجود دارد.
این شهر کابل است که در آن میبایست به دیدن پولیس و دیگر نیروهای امنیتی عادت کنید. مردم در پشت دیوارهای شان احساس امنیت میکنند و احساس وابستگی و حمایت جمعی وجود دارد.
بازسازی و ثبت نام محلههای غیررسمی کابل هر دو «چالش» و «موفقیت» است. معاون شهردار کابل شعیب رحیم توضیح میدهد:
«بدین معنی که این منطقه از شهر کابل در ابتدا به درستی برنامه ریزی نشده بود. شفاخانههای کافی، منابع آبی منطقه، مدیریت ذبالههای آن، جادههای منظم و یا حتا بازار آن بر اساس نقشه ساخته نشده است. بسیاری از تازه واردان به شهر کابل هر جا که زمین خالی یافتند خانه ساختهاند، ولی این چیزی است که شهرداری کابل در تلاش است تا با آن مقابله کند.»
به سخن معاون شهردار کابل، رشد جمعیت در این مناطق «غیرطبیعی» بوده است.
او ادامه می دهد:
«این جنگ سالارها و تفنگ بهدستها استند که زمینهای عامه را غصب می کنند. این مسأله حتا در خانوادهی خودم هم اتفاق افتاده است. این یک راهبرد عام در افغانستان است. زمین دارایی قانونی مردم و یا دولت است؛ اما نمی توانیم دست جنگسالارها را از غصب زمین کوتاه کنیم. بیشتر مردم در حال حاضر در مورد این موضوع سکوت می کنند، خیلی خطرناک است.»
حبیبه عظیمی همکار برنامهی «شهر برای همه» توضیح می دهد:
«جنگ سالارها با اسناد جعلی و دادن رشوه به مقامها، راه بهدستآوردن زمینهای دیگران را پیدا کردهاند. گاهی به تخریب خانه و اخراج ساکنین آن دست میزنند. این ناعادلانه است و امیدواریم ثبت نام رسمی محلهها، به مرور به مردم کمک کند تا دست غاصبین زمین کوتاه شود.»
معاون شهردار کابل می گوید:
«دستگاه عدلی هنوز با دعواهای غیرقانونی زمین خواران دست به گریبان است. ساکنان تازه وارد شهر کابل نیاز به ساخت و ساز قانونی و ثبت شده دارند و با ارائهی خدمات شهری، تلاش میکنیم به مردم کمک کنیم تا قوانین شهری را در خانهسازی رعایت کنند.»
خداداد که اصالتاً از هرات است و به منظور یافتن فرصتهای بهترِ کاری به کابل آمده، می گوید:
«این خانه را ۷ سال پیش خریدم؛ اما هیچ سند مالکیت رسمی که ثبت دولت باشد، ندارم. از این بابت خودم و خانوادهام نگرانیم. پیوسته این نگرانی با ما است که روزی کسی از این زمین خواران، با ارائهی اسناد جعلی ما را از خانهی مان بیرون کند. از شهرداری کابل قدردانی میکنیم که ثبت رسمی املاک را آغاز کرده است.»
ثبت رسمی/دولتی خانههای محلهی خداداد خلاص شده است. راه آبهای زیرزمینی ساخته شده و شرکتهای خصوصی جمعآوری ذباله فعال شدهاند.
بر اساس گزارش سازمانهای جهانی، در یک دههی گذشته، کابل از هر حیث رشد چشمگیری داشته است و به گزارش «هبیتات» تا سال ۲۰۵۰ از هر دو افغان یک نفر در شهرها زندگی خواهد کرد.
معاون شهردار کابل می گوید: «در منتهای کار برنامههای اصلاحی شهر کابل را به پیش میبریم و امیدواریم که کابل بتواند درک و نگاه جهانی در مورد افغانستان را تغییر دهد. ما همه خواهان صلح استیم. این فقط یک روایت نیست، بل دستآورد و تغییر اساسی است.»