ناگفته‌هایی که لاجرم باید گفته شود

ریحان تمنا
ناگفته‌هایی که لاجرم باید گفته شود

رهبران جهادی افغانستان باید صادقانه در مورد گذشته حرف بزنند!

(هیچ یک از رهبران جهادی بی اشتباه نبود، خود من هم بی اشتباه نبودم) این گفته‌ی استاد محمد اکبری، از رهبران جهاد افغانستان، در یک مصاحبه است.

استاد محمد اکبری، از فرماندهان مطرح جهادی کشور، در یک برنامه‌ی تلویزیونی حاضر شد و از تجربیاتش در دوران جهاد و فراز و فرودهای جنگ‌های گذشته و فعالیت‌های حزبی و گروهی‌اش گفت. سخن گفتن بی پیرایه از گذشته و بیان حقایقی که امروز مردم نیاز به شنیدنش دارند، برای بسیاری از رهبران جهادی افغانستان امر سختی‌ست. رهبران جهادی در دوره‌ی جدید، گفت‌وگوهای زیادی با رسانه‌های کشور داشتند؛ اما بیشتر آن‌ها حداکثر تلاش شان را کردند تا از پذیرش اشتباهات و خلاهای گذشته‌ای که به آن ‌ها نسبت داده می‌شود، طفره بروند و سر باز زنند.

بعضی‌ها، آغاز فروپاشی‌های گسترده در افغانستان را، به تاریخ تشکیل جریان‌ها جهادی کشور پیوند می‌زنند و بعضی دیگر، نظام‌ها، شخصیت‌ها و جریان‌های دیگری را مقصر و یا آغازگر فروپاشی‌های چند دهه‌ی اخیر می‌دانند. هنوز روایت‌ها در رابطه با مسایل و تحولات داخلی و عناصر دخیل در این تحولات متاثر از فضای نابسامان است و کسی به درستی نمی‌داند که روایت درست و حقیقی کدام است. هر کسی برای تبرئه‌ی گروه و یا شخص خود روایتی را به میان کشیده است. از آن جایی که نمی‌تواند تمام این روایت‌ها درست باشد، چرا که فروپاشی‌های کنونی بدون شک ریشه در گذشته دارد و از گذشته آغاز شده است و امروز پیش روی ما به عنوان سند واقعی وجود دارد، پس باید عواملی در ایجاد نابسامانی‌ها و فروپاشی دخیل بوده و مقصر باشند. این عوامل کدام هاست.

مدتی پیش، گلب‌الدین حکمت‌یار رهبر حزب اسلامی افغانستان در یکی از گفت‌وگوهای رسانه‌ای، صحبت‌های بسیار شک‌برانگیز و پرسش‌آوری را مطرح کرد. با اینکه نمی‌توان این رهبرانی که اکنون هم دارای توان‌مندی‌های نظامی و امکان فشار بر مخالفین خود استند را، وادار به بیان حقایق گذشته کرد؛ اما می‌توان از میان صحبت‌ها و موضع‌گیری‌های شان چیزهایی در مورد گذشته دانست.

شاید به سادگی نشود در مورد آنچه گذشت، قضاوت مشخصی کرد؛ اما مهم است که افراد و شخصیت‌های دخیل در قضایا، لب بگشایند و از آنچه واقعا بوده است سخن بگویند. این حداقل تعهد اخلاقی‌ای است که فعالین دیروز، برای نسل امروز روایت درستی از فعالیت‌شان را ارائه بدهند. تا کنون این فرهنگ شکل نگرفته. استاد محمد اکبری از معدود افرادی‌ست که بی‌پیرایه نسبت به گذشته در یک برنامه‌ی تلویزیونی حرف زده است.

شاید تلاش بسیاری از رهبران و شخصیت‌های رده‌ اول جهادی و چپی گذشته این است که از بدنامی تاریخی فرار کنند و به این منظور در رسانه ها طوری ظاهر می‌شوند و حرف می‌زنند که گذشته‌ی شان زیر سوال نرود.

یکی از راه‌های شناخت رهبران، حضور امروز شان در اجتماع و چگونگی برخورد شان با قضایای امروز است. خوی و خصلت، رفتار، عقیده، و برخوردشان با دیگران، موضعگیری‌های سیاسی و تباری‌شان، روش واکنش‌شان نسبت به قضایا و … با تحولات و قضایای امروز جامعه، همه دریچه‌ی شناخت این افراد است. این ها با همین خصلت‌های‌شان دیروز در میدان عمل فعالیت می‌کردند. بعضی از آن‌ها چنان به نسخه‌ی اصل ویرانی و سرکوب و کشتار نزدیک‌اند که وقتی سخن شان را می‌شنوی، دقیقا بوی خون و نابودی می‌دهد. بعد از گذشت چند دهه از ویرانی‌های مکرر، حتا امروز لحن‌شان خالی از دشمنی و عقده نیست. این در واقع یکی از راه‌های شناخت گذشته است. راه‌های زیادی برای شناخت گذشته که گره‌های کور امروز مان را باز می‌کند، وجود دارد و به مرور زمان باید وارد این راه‌ها شد و گره‌های امروز را باز کرد. تا کی می‌توان در سکوت مجموعه‌ای از حقایق را پنهان داشت؟ پنهان‌کردن حقایق دشوار است و حتا می‌توان گفت غیر ممکن است. از یک راه نه از راهی دیگر حقایق سر برمی‌آورد و در صحنه چه دیر و چه زود ظاهر می‌شود.

باید این شخصیت‌های رده اول را، دقیق و کامل شناخت؛ چون این‌ها دری برای شناخت تحولات و ویرانی‌های دیروز این سرزمین استند. چه رهبران جهادی و چه رهبران چپی، هر دو جریان حرف‌های زیادی دارند که هنوز نگفته‌اند. گوش‌ها برای شنیدن ناگفته‌ها و حتا ناگفتنی‌هایی که آرزو می‌رود روی گفتنی شود، در انتظار به سر می‌برند.