مردم در غم جان و حکومت به فکر چربو

زاهد مصطفا
مردم در غم جان و حکومت به فکر چربو

اقدام اداره‌ی ملی احصاییه برای تقسیم اقوام به زیرمجموعه‌های کوچک، بدون هیچ پشتوانه‌ی علمی و تاریخی، تلاشی است برای متلاشی کردن اقوام در افغانستان و بسترسازی درازمدت به نفع قوم خاصی که به دلایل مختلف، چند قرن است قدرت سیاسی در افغانستان را از آن خود می‌داند.
این‌که تمام قبایل پشتون، زیر نام یک قوم درج شناسنامه‌های الکترونیک شده‌اند؛ اما قبایل اقوام تاجیک، ازبیک و هزاره، هرکدام به نام منطقه یا قبیله‌شان، پرده از رازی برمی‌دارد که همواره پشت پرده‌ی سیاست افغانستان علیه اقوام مختلف جریان داشته و بازیگران سیاسی یک قوم خاص، با پیاده‌سازی چنین طرح‌هایی، ادامه‌ی قدرت‌شان را توجیه کرده‌اند.
پیش‌ازاین نیز، آکادمی علوم افغانستان بدون این‌که سرشماری‌ای از سوی اداره‌ی ملی احصاییه صورت گرفته باشد، کتابی با عنوان «اطلس اتنوگرافی اقوام غیر پشتون» به چاپ رسانده بود که در آن، آمار این اقوام با درصدی بسیار پایین گنجانده شده بود؛ تلاشی که از سوی اداره‌ی ملی احصاییه بی‌بنیاد خوانده شد و چهار تن از اعضای آکادمی علوم، به دلیل توضیح اهانت‌آمیزشان در مورد ویژگی‌های‌ ظاهری مردم هزاره، از سوی حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین افغانستان، از وظایف‌شان برکنار شدند.
توزیع شناسنامه‌های الکترونیک و درج نام اقوام در آن، یکی از موضوعات جنجالی یک دهه‌ی اخیر در افغانستان بوده است؛ روندی که اعتراض‌های اقوام غیر پشتون را به‌دنبال داشت و این اقوام، طرفدار درج نام‌شان زیر ملت افغان در این شناسنامه‌ها نبودند.
پس از اعتراضات گسترده، سرانجام حکومت تصمیم گرفت، گزینه‌ی درج نام اقوام را نیز در این شناسنامه‌ها علاوه کند؛ تصمیمی که ظاهراً اعتراض‌ها را فروکش کرد و این نگرانی که به‌مرور زمان، نام اقوام از حافظه‌ی اسناد و مدارک رسمی پاک شود را، به حاشیه راند؛ اما پس از آغاز توزیع شناسنامه‌ها، به‌تازگی مردم به این پی بردند که ارگ ریاست‌جمهوری، با همکاری اداره‌ی ملی احصاییه، پشت پرده دست به تصمیم شرم‌آور دیگری زده؛ تصمیمی که اقوام مختلف در افغانستان را به گروه‌های کوچک قبیله‌ای زیر نام قوم تقسیم کرده است. این تقسیم‌بندی، در شرایطی که افغانستان قرار دارد، بسترسازی‌ برای استفاده‌های بازیگران سیاسی است و در درازمدت، اقوام غیر پشتون را، با چالش‌های مختلفی روبه‌رو خواهد کرد.
درج نام قبایل به‌جای نام قوم در شناسنامه‌های اقوام غیر پشتون، در ادامه‌ی همان تلاش آکادمی علوم افغانستان قابل خوانش است؛ تلاشی که اقوام را به گروه‌های کوچک‌تر تقسیم کرده و درصدی نفوس آن را دست‌کاری می‌کند.
این دست‌کاری نفوس، توجیهی است برای حکمروایی بدون قید و شرط یک قوم خاص که چند قرن بر افغانستان حکومت کرده و برای توجیه این حکمروایی، دست به هر کاری زده است. پروژه‌ی تقسیم اقوام به قبایل کوچک زیر نام قوم خاص، تازه‌ترین تلاش سیاست‌گران حاکم در افغانستان نیست؛ پیش‌ازاین نیز، حاکمان پشتون در افغانستان، با جابه‌جایی مردم پشتون به نقاط مختلف افغانستان زیر نام کوچی، به‌دنبال پیاده کردن طرح قومی برای حفظ قدرت سیاسی بوده‌اند که ظاهراً این تلاش‌ها، در برهه‌های زمانی مشخصی، نتیجه‌ی درست داده است.
اولین بار، نزدیک به یک و نیم‌قرن پیش، تلاش‌هایی از سوی عبدالرحمان خان، برای جابه‌جایی اقوام پشتون در مناطق غیر پشتون صورت گرفت؛ تلاش‌هایی که به‌دنبال شکست حکومت‌های محلی اقوام مختلف، قبایلی از قوم پشتون را در مناطق مختلف جابه‌جا کرد.
پس از عبدالرحمان، یک قرن پیش، امان‌الله خان نیز طرحی را به امضا رساند که طبق این طرح، اقوام پشتون زیر نام کوچی، در مناطق مختلفی از افغانستان از جمله ولسوالی‌هایی از بغلان و کندز جابه‌جا شدند.
در آخرین مورد، چنین اقدامی از سوی کرزی صورت گرفت و به جابه‌جایی کوچی‌ها در ولایت‌های شمالی و شمال‌شرقی انجامید؛ جابه‌جایی‌ای که هدف آن، انتقال جنگ به شمال و زمین‌گیر کردن رهبران شمال بود و ظاهراً مثل همیشه، تیری بود که به هدف خورد.
وقتی حکومت، بار دیگر در شناسنامه‌های الکترونیک که از معتبرترین اسناد دولتی برای شناسایی افراد است، نام قبایل مختلف را به‌جای قوم درج می‌کند، زمینه‌سازی دیگری است برای استفاده‌های سیاسی؛ زمینه‌سازی‌ای که ممکن برخی از بزرگان این قبایل، به دلیل سهم‌خواهی در صندلی قدرت به آن تن داده باشند؛ اما این نه به نفع قبایل که به نفع یک قوم خاص است؛ قومی که تمام قبایلش زیر نام پشتون درج شناسنامه‌ها شده و حتا کوچی‌ها که سهم ویژه‌ای در دولت به دلیل زندگی ویژه‌ی قبیله‌ای دارند، نیز زیر نام پشتون درج شناسنامه شده‌اند؛ این برنامه، از سویی، درصدی یک قوم را افزایش می‌دهد و از سوی دیگر، درصدی دیگر اقوام را کاهش؛ افزایشی که سبب سهم بیشتر قوم خاص در مناسبات کلان کشوری شده و شانس اقوام دیگر را برای رسیدن به قدرت سیاسی، ضرب صفر می‌کند.
گرفتن چنین تصمیمی و پیاده‌سازی آن در شرایطی که مردم با مرگ و زندگی درگیرند و گفت‌وگوهای صلح، به کابوسی برای شهروندان تبدیل شده است، به لحاظ زمانی، تصمیمی است سنجیده شده و دست‌های پشت پرده، به‌خوبی آن را تشخیص داده‌اند؛ تشخیصی که زمینه را برای پیاده‌سازی این طرح مساعد کرده است.