منبع: استراتژیک وبلاگ
آرشیف
برگردان: ابوبکر صدیق
در حالی که امریکا میخواهد تا میانه ماه جنوری نیروهای خود را در افغانستان به ۲۵۰۰ تن کاهش دهد که افغانستان در تلاش پیدا کردن متحدان جدید است.
ایران یکی از کشورهایی است که رابطهی نزدیک با افغانستان دارد، اما رابطهی ایران – امریکا عادی نیست. رابطهی اقتصادی – صادرات و واردات -کالاها از گذرگاه مرزی ایران – افغانستان منجر به کاهش وابستگی اقتصادی افغانستان به پاکستان شده است.
پس از ورود امریکا در سال ۲۰۰۱ به افغانستان؛ پاکستان از گذرگاههای مرزی خود بهعنوان یک قوهی جنگنده علیه نیروهای امریکایی و افغانستانی استفاده کرده است.
۵ سال پیش، افغانستان با ایران و هند وارد مذاکره شد تا وابستگی خود را از پاکستان کاهش دهد، در این نشست روی احداث راهآهن میان دو کشور توافق شد تا افغانستان را به بازارهای جهانی متصل سازد.
در ۲۰۱۷ هند – ایران توافق کردند که ۱۳۰۰ کیلومتر خط آن از چابهار در نزدیکی – پاکستان – تا هرات افغانستان به هزینه هند احداث شود.
در ۲۰۰۷ روی ساخت خط آهن، خواف – هرات توافق شد، ۷۷ کیلومتر در داخل ایران و ۶۲ کیلومتر آن در افغانستان ساخته میشود. این اولین پروژهی اقتصادی – خط آهن افغانستان است که از مجموع ۲۲۰ کیلومتر ۹۰ درصد آن در خاک افغانستان ساخته میشود.
در ۲۰۱۶ اولین خط آهن به شمال کشور – ترکمنستان تکمیل شد که یک شاخهی خط آهن شبکهای را کامل میساخت.
هند یکی از کشورهایی است که نزدیک به ۲ میلیارد دالر روی ساخت خط آهن و گذرگاه تجارتی چابهار تا آسیای میانه هزینه کرده است.
راههای مختلفی وجود دارد که افغانستان را بهآسانی وارد بازار جهان میسازد که پاکستان – ایران بخشی از آن است.
رابطهی ایران و پاکستان نزدیک است و هر دو کشور مشکلاتی با امریکا و اسرائیل دارند. پاکستان رابطهی نزدیکی با کشورهای خلیج فارس دارد اما؛ ایران با آنان در جنگ است. پاکستان در حالت حساس قرار دارد و نظارهگر رابطهی اقتصادی ایران – افغانستان است.
ایران خواهان افغانستانی که یکبار دیگر به مرکز مواد مخدر تحت کنترل پاکستان تبدیل شود نیست؛ زیرا پاکستان از طالبان و تجارت مواد مخدر در افغانستان حمایت میکند.
ایران ادعا دارد که پاکستان از تروریستان سنی که دست به کشتار شیعهها میزنند حمایت میکند. چنین حمایت در کشتار شیعهها پیش از ۲۰۰۱ [افغانستان] نیز وجود داشته است.
پس از ایجاد یک ادارهی جدید در افغانستان تا ۲۰۱۵ حملات طالبان شدید شد، با آمدن داعش در ۲۰۱۵ عین حملات بالای گروهی خاص مانند شیعهها افزایش یافت.
در حال حاضر طالبان از طرف ایران کمک میشوند و شیعهها توسط داعش کشته میشوند، قرار گرفتن طالبان میان ایران و پاکستان شرایط را برای این گروه دشوار ساخته است.
تفاوت در دیدگاهها است، پاکستان با یک حکومت نظامی رهبری میشود در حالی که در ایران نظام دیکتاتوری مذهبی حاکم است.
تجارت مواد مخدر و هیرویین در این سه کشور به دلیل افزایش معتادان بهسرعت در گردش است. پاکستان و طالبان حامی این روندند، در حالی که برای کشورهای دیگر چالش آفرین است.
با تمام چالشها ایران – افغانستان در حال تکمیل یک برنامهی راهبردی اقتصادی هستند که میتواند در مقابل پاکستان و طالبان قرار گیرند.
راهبرد افغانستان همکاری نزدیک با امریکا برای مبارزه با تروریزم بینالمللی مانند القاعده و داعش است که هنوز در افغانستان لانه دارند. القاعده برای حمله بالای نظامیان امریکایی برخی کمکها را از ایران دریافت میکند.
حیرتزدگی پاکستان
بیش از نیمی از مردم افغانستان از پاکستان نفرت دارند، پاکستان به حمایت و ایجاد طالبان در ۱۹۹۰ متهم است، نهتنها ملت پاکستان، حکومت نظامی و سازمان استخباراتی این کشور (ISI) همچنان نفرین شدهاند. برای جنرالان پاکستانی ایجاد طالبان به معنای پایان دادن به جنگ داخلی در افغانستان و ایجاد یک نظام به اساس منافع راهبردی این کشور بود.
پاکستان طالبان را حمایت و تجهیز کرد و به افغانستان فرستاد تا در تجارت هیرویین و تریاک در این کشور دست باز داشته باشد و در کنار آن برنامهی عمق راهبردی پاکستان را عملی سازند.
یکی از این سیاستها پناه داده به گروههای تروریستیای بود که غرب را هدف قرار میداد، القاعده یکی از این گروهها بود که موفق شد حملهی ۱۱ سپتامبر را راهاندازی کند، حملهای که منجر به مداخله امریکا و خلع شدن رژیم طالبان در افغانستان شد.
پاکستان فرصت را از دست نداد، برای طالبان در مناطق جنوب غرب این کشور پناهگاه امن مهیا کرد و اجازه داد تا طالبان دوباره گروه سازی کنند. این کار زمینهی تجارت و صادرات مواد مخدر را برای نظامیان پاکستان از طریق طالبان فراهم میکرد و دست پاکستان را برای پروسس مواد مخدر بیشتر باز میکرد. مفاد خالص تجارت مواد مخدر سالانه به بیش از میلیاردها دالر میرسد که میان نظامیان پاکستان و طالبان تقسیم میشد.
هرچند پس از ورود امریکا به افغانستان در ۲۰۰۱ پاکستان در جنگ علیه تروریزم همکاری کرد، اما چیزی که فراموش شد، نقش حکومت نظامی این کشور بود که پس از ایجاد پاکستان در ۱۹۴۷ نصف نظام را رهبری میکند.
جنرالان نظامی بنا به دلایلی فساد را در لایههای مختلف نظام پاکستان کشت کردند و امید مردم پاکستان که یک نظام دموکراسی بود، تحقق نیافت؛ زیرا حکومت نظامی پاکستان پای بند یک سری از ارزشها است که راهبرد بزرگ شان را شکل میدهد.
گروههای متفاوتی در این کشور از عملکرد جنرالان نظامی خسته شدند، چنین رویکردی در همسایگی – افغانستان – بهویژه ولایت هلمند و کندهار که خاستگاه طالبان است و بیشترین مواد مخدر جهان را تولید میکند نیز به نظر میرسید.
درآمد هنگفت تجارت مواد مخدر طالبان و نظامیان پاکستان را به خودکفایی رسانید. طالبان دست به جنایتهای مختلف ازجمله اخاذی میزنند. در بیشتر ساحات افغانستان اگر بخواهی تجارتی کنی یا سفر داشته باشی، باید برای طالبان پول پرداخت کنی، معادن و مواد مخدر از درآمدهای بزرگ طالبان است. در ساحات تحت کنترل طالبان، کارگران معادن و دکانداران به این گروه پول پرداخت میکنند.
در برخی موارد نیروهای پاکستان برای حمایت و کمک به طالبان میشتابند و بخش یا تمام مواد (معدنی) را میخرند. افزایش ارزشها به نفع نظامیان پاکستان و گروه طالبان تمام میشود.
در حالی که نیروهای امریکایی آمادهی ترک افغانستان هستند، نظامیان پاکستان فرصت را برای مداخله فراهم میدانند. نگرانی در تمام افغانستان موج میزند، در صورتی که تمام نیروهای خارجی افغانستان را ترک کنند، کمکهای بیرونی به دلیل فساد و حضور گروههای تروریستی متوقف شود، افغانستان عقبگرد طولانی خواهد داشت و قدرتهای منطقهای بخشی از این کشور را به اساس منافع شان در مراقبت خواهند گرفت.
در گذشته فارس – هند بود، اما اکنون ایران و پاکستان است، در گذشته «اندیا مسلمان» (Indian moslems) بود که در ۱۹۴۷ مسلمانان از هند جدا شدند و پاکستان را شکل دادند. پاکستان با نزدیکی به چین وابستگی اقتصادی خود را از هند کنار زد.
چین نمیخواهد سرمایهگذاریش در پاکستان هدف حملات گروههای تروریستی قرار گیرد، پاکستان چین را برای مداخله به افغانستان تحریک میکند؛ زیرا کنترل پشتونهای پاکستانی برایش حیاتی است.
پشتونها هم در افغانستان و پاکستان زندگی دارند، اما در پاکستان تنها ۱۵ درصد از نفوس پشتونها زندگی میکنند، نفوس بیشتر از پنجابیها و سندی است. بلوچها ۱۹ درصد نفوس را در پاکستان تشکیل میدهند که خواهان حضور چین نیستند. توسعه مداخله جویانه در افغانستان هیچ رویکردی را در پاکستان تغییر نخواهد داد.
پاکستان و ایران خواهان یک افغانستان با اقتدار نیستند، نظامیان پاکستانی میدانند که در چنان شرایطی دسترسی به مواد مخدر ساده نیست، در حالی که امریکا میخواهد با هزینه مالی هنگفت سربازان خود را در افغانستان حفظ کند، خروج نا به هنگام نیروها نگرانی را در این کشور افزایش داده است. دولت افغانستان نگران است که با خروج نیروهای امریکایی، گروهای تروریستی دوباره جای پا باز کنند و برنامهی حمله بالای کشورهای غربی را طراحی کنند.
پس از خروج
خروج نیروهای امریکایی آغاز یک جنگ داخلی دیگر خواهد بود؛ مانند جنگهای تاریخی این کشور. طالبان که از نگاه تباری بیشتر از قوم پشتون هستند، پس از جنگهای داخلی ۱۹۹۰ با حمایت پاکستان وارد افغانستان شدند، اما یک بخش افغانستان هرگز به دست طالبان سقوط نکرد، منطقه تاجیک نشین، طالبان نتوانستند به آن ساحات دست یابند، تاجیکها حامیان مانند هزارهها، ازبیک ها و ترکمن را با خود داشتند که به نام ائتلاف شمال (جبهه متحد) یاد میشدند.
به تاجیکها و پشتونها گاهی ایرانیهای شرقی نیز میگویند که ریشه در زبان هند اروپایی دارد، این ابیات به کسانی اطلاق میگردد که در جنوب آسیا مانند هند، پاکستان و … بودوباش دارند. همچنان کشورهای اروپایی در آن ریشه مشترکاند. تاجیکها مردم کمتر جنگ دوست و طرف تحصیلات و پیشرفت هستند، البته چالشهای قومی و فرهنگی دستوپاگیر دارند. پشتونها به قدرت قبیلهای بیشتر باور دارند و نهادهای مذهبی رویکرد بنیادی آنان را شکل میدهد.
یادداشت: این نوشته توسط روزنامه صبح کابل خلاصه شده است.