این روزها از کنج و کنار، زمزمههایی در باب توسعهی پایدار (Sustainable Development) در حاشیهی همایشها، محافل، سخنرانیها، نشستها و جلسهها شنیده میشود که بدون تمرکز روی شاخصهای عملکرد آن در افغانستان؛ در انجماد دیدگاهها و باورها؛ ساکت و صامت میشود.
گاهی، شعارها را چنان در گلوی فشردهی «اقتصاد» پیوند میزنند که گمان میرود شاید توسعهی پایدار، صرفاً بحث تئوری گلوگیر در اقتصاد باشد.
گاهی این زمزمهها، در قالب شعار چنان تند و جدی است که یادمان میرود، حتا نخستین گامها برای فراخوانی این باور تا هنوز برداشته نشده است؛ چون هنوز فقدان منابع انرژی موجود قابل استفاده و بدیل، تکافوی مصرف عادی را ندارد و مشخص نیست تا چه اندازه شهرها و ولایتها از انرژی برق حرارتی، خورشیدی، زمین، مصنوعی و ترکیبی با چه مؤثریت استفاده میکنند، چه ارقام و اطلاعات دقیق زیست محیطی در دسترس است، چه میزان آلودگی زیست محیطی سنجش شده است و تا چه اندازه در مجادله با آن، کار شده است؟ چه منابع تسخین بدیل در دسترس است، چه تفاوتهایی بین توسعهی محلی و توسعهی پایدار در ذهن همه خطور میکند.
شعارهای حاشیهای توسعهی پایدار، غافل از واکنشهای منطقی در برابر مسایل و مشکلات موجود، مثل مواد سوختی قابل استفاده برای گرم کردن ساختمانها که به نوبهی خود منجر به بحرانهای زیست محیطی شده است، به گوش می رسد؛ در حالیکه، ضرورت ایجاد و توسعهی مقولهی پایداری در زیربناها و زیرساختها به خوبی قابل مشاهده، بازبینی و کنترل است.
توسعهی پایدار
امروزه، توسعهی پایدار برای طیف وسیع و متنوعی از رویكردهای حساس به محیط زیست، انرژی و رفاه به كار گرفته میشود و یکی از مهمترین موضوعات بینالمللی است که همهی اهداف و شاخص آن مهم، سازنده و حیاتی است و به عنوان حركتی مؤثر برای توافق بینالمللی حساب میشود.
توسعهی پایدار برای توصیف جهانی به كار میرود كه در آن، انسان و طبیعت بتوانند با در نظر گرفتن نیازهای حال و حقوق نسلهای آینده و با حفاظت از محیط زیست، بدون ایجاد آثار مخرب جدی بر آن ادامهی حیات دهند. این مسأله به فرایندی نسبت داده میشود که با سازماندهی و تنظیم رابطهی انسان، محیط و مدیریت بهره برداری از منابع و محیطزیست، دستیابی به تولید فزاینده و مستمر، زندگی مطمئن، عدالت، ثبات اجتماعی و مشارکت مردم را تسهیل میکند.
مفهوم توسعهی پایدار تا امروز به روشهای گوناگون در قالب مفاهیم متنوعی استفاده شده است؛ اما بهترین آن، مربوط به کمیسیون جهانی توسعه و محیطزیست بوده که در ۱۹۸۷ تببین شده است. بر اساس این تعریف، توسعهای پایدار است که بتواند احتیاجهای نسل حاضر را بدون فداکردن توانایی نسلهای آینده برای برآورده سازی نیازمندیهایشان تأمین کند.
با این توضیح، توسعهی پایدار فرآیندی است که طی آن مردم یک کشور، بدون اینکه به منابع نسلهای آینده را به مخاطره اندازند، نیازهای خود را برآورده میکنند و زندگی خود را ارتقاء می-بخشند. توسعه را زمانی پایدار مینامند که مخرب نباشد و امکان حفظ منابع، اعم از آب، خاک، منابع ژنتیکی، گیاهی و حیوانی را برای آیندگان فراهم آورد.
دیدگاهها
دیدگاه کلی در خصوص توسعهی پایدار، مواردی چون تجارت بینالمللی، مبارزه با فقر، الگوی مصرف، برنامههای كنترل جمعیت، تامین مسكن، حفظ محیط زیست، کویرزدایی، توسعهی زراعت، تقویت جنگلداری، مدیریت منابع آبی، مدیریت مواد کیمیاوی سمی، مدیریت ضایعات و زبالهها، انرژی های تجدید ناپذیر و هوشمندسازی سیستمها را در بر میگیرد.
توسعهی پایدار، با هر تعبیر و از هر دیدگاهی که توصیف شود؛ اگر سواد و دانش توسعه در افراد جامعه نهادینه شده باشد، در ابعاد گسترده و فراگیر محقق خواهد شد و همهی عرصههای زندگی را در بر خواهد گرفت.
توسعهی پایدار توام با رشد اقتصادی است، رشدی که عدالت و امکانات زندگی را برای تمام مردم جهان و نه تعداد اندکی افراد؛ در پی داشته باشد.
در فرایند توسعهی پایدار، سیاستهای اقتصادی، مالی، تجاری، انرژی، زراعتی، صنعتی و … به گونهای طراحی میشود که توسعهی اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را تداوم بخشد.
مؤلفههای کلیدی توسعهی پایدار شامل انسان، محیطزیست، فرهنگ، آموزش و مشارکت است که بر سه اصل کلی (حمایت محیطی، توسعهی اقتصادی و توسعهی اجتماعی) تمرکز دارد.
مطالعهی توسعهی پایدار، مجموعهی بزرگ و پیچیدهای از شاخصها را در بر میگیرد و جنبههای مختلف توسعه را توصیف میكند. اساساً برای ارتقاء توسعهی پایدار، شاخصهای قوی بومی باید شناسایی و به كار گرفته شود. شاخصهای توسعهی پایدار، باید بر مبنای انرژی، منابع طبیعی، کیمیایی، منابع و معیارهای توسعه توجه نماید. استفاده از شاخصهای پایدار، ابزاری برای تلاشهای مدرن جهت ارتقاء حفاظت محیطی در زمینههای مختلف است.
دغدغهی توسعهی پایدار، توسعهی چند جانبهی نسل بشر است. امروزه، ادبیات توسعه با گذر از توجه صرف به سرمایههای فیزیکی، دیگر انواع سرمایههای تأثیرگذار در فرایند توسعه همانند سرمایههای طبیعی (خدمات، کارکردها، فرایندها و منابع تجدید پذیر)، سرمایههای انسانی (دانش، مهارت، سلامتی، تغذیه، ایمنی، امنیت و انگیزهی انسانها) و سرمایههای اجتماعی (انسجام اجتماعی، اعتماد متقابل، تشخص فرهنگی، مشارکتپذیری و تشریک مساعی در امور، برابری فرصتها، آزادی تشکلهای صنفی، نظم و …) را نیز مورد توجه قرار داده است.
الگوهای توسعه
الگوهای مفهومی توسعه، معیارهای اقتصادی را تنها، نمایندهی بخشی از نیازهای نسل بشر میداند و به الگوی شاخص ترکیبی به نام شاخص توسعهی انسانی (Human development index) ارجحیت میدهد. این الگو شامل سه شاخص بیان کنندهی موفقیتهای یک کشور در بهداشت و صحت، آموزش و معیارهای زندگی است. بر مبنای این الگو، بهداشت و صحت، با امید به زندگی در هنگام تولد سنجش میشود. آموزش، دربرگیرندهی سواد خواندن و نوشتن بزرگسالان جامعه و میزان شمولیت در مکتب و دانشگاه است و معیارهای زندگی نیز در قالب درآمد سرانه بر حسب قدرت خرید متعادل بیان میشود.
یکی دیگر از الگوهای ترکیبی برای سنجش توسعه در مفاهیم جدید توسعه، الماس توسعه (Development Diamonds) است که توسط بانک جهانی استفاده میشود. این الماس، چهار شاخص اجتماعی و اقتصادی هر کشور را به تصویر میکشد که ترکیب این چهار شاخص، با مقدار متوسط آنها در کشورها از نقطه نظر درآمد (کشورهای کم درآمد، درآمد متوسط، و درآمدبالا) مقایسه میکند.
امید به زندگی در هنگام تولد، شمولیت در مقاطع تعلیمی-تحصیلی، دسترسی به آب سالم و درآمد سرانه، چهار شاخصی است که در هر یک از محورهای الماس نشان داده میشود.
بانک جهانی، توسعهی پایدار الگوی فرایند مدیریت سهام (Portfolio) داراییها به منظور حفظ و اعتلای فرصتها را نیز پیشنهاد میکند. بانک جهانی این سهام را متشکل از سرمایهی فیزیکی، طبیعی و انسانی میداند و بر این اساس شاخصی به نام «ذخیرهی خالص تعدیلی» را برای اندازهگیری توسعهی پایدار مطرح میکند. این شاخص نرخ واقعی ذخیره را پس از محاسبهی میزان کاهش یا افزایش سرمایههای فیزیکی، طبیعی و انسانی میسنجد.
بر اساس الگوهای تذکار رفته، طرفداران توسعهی پایدار پاسخگویی به نیازهای آیندهی نسل بشر را، وابسته به تعقیب اهداف متوازن اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی میدانند.
اهداف توسعهی پایدار
اهداف توسعهی پایدار را معمولاً در سه حوزهی اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی دستهبندی و شاخصهایی را برای اندازهگیری توسعه یافتگی تعریف میکنند.
حوزهی اجتماعی، شاخصهایی را مورد توجه قرار میدهد که در ارتباط مستقیم با انسان است و به عنوان تسهیلگر یا بازدارندهی فرایند ارتقای کیفیت زندگی مردم در جوامع عمل میکند.
حوزهی اقتصادی، ناظر بر چگونگی توزیع و استفاده از منابع محدود مورد نیاز برای ارتقای زندگی مردم است و حوزهی زیستمحیطی مربوط به منابع طبیعی تجدید پذیر و تجدید ناپذیر است که فضای عملکرد و زندگی انسان را تشکیل میدهد.
اهداف اجتماعی، مسائلی نظیر اشتغال کامل، آموزش، بهداشت، امنیت، مشارکت و… را در بر میگیرد. در حوزهی اهداف اقتصادی، رشد، کارایی، ثبات و… مهم تلقی میشود و محیطزیست سالم، استفادهی منطقی از منابع طبیعی و محافظت از آنها در حوزهی اهداف زیستمحیطی را در بر میگیرد.
توسعهی پایدار، سازگاری میان اهداف محیطی، اقتصادی و اجتماعی است كه ارزش مشترك اجتماعی را برای نسل حاضر و نسلهای آینده در محدودیتهای قابل قبول اثر محیطی امكانپذیر میسازد.
جمع بندی
توسعهی پایدار به معنای ارایهی راه حلهایی در مقابل الگوهای سنتی اجتماعی و اقتصادی توسعه است که بتواند از بروز مسائلی چون ترویج بیعدالتی، پائین آمدن کیفیت زندگی انسانی، آلودگی، تخریب محیطزیست و … جلوگیری کند.
در توسعهی پایدار، انسان مرکز توجه است و انسانها هماهنگ با طبیعت، سزاوار حیاتی توام با سلامت و سازندگی تصور میشوند.
بحث توسعهی پایدار به دلیل جامع بودن، به بالنده ترین مناظرهی جهانی تبدیل شده و برمبنای بسیاری از تحلیلها و نظریهها، چالش محوری عصر حاضر خواهد بود و در این چالش، هر آنچه حیات، بقا و آزادی انسان را تهدید میکند مردود شناخته می شود.
تجربهی جوامع توسعه یافته نشانگر این است که توسعه با برداشت سنتی، یعنی تکیه بر رشد و یا تنها بر جنبهی اقتصادی با تاکید روی رشد صنعتی بیبند و بار، تولید انبوه و مصرف انبوه نمیتواند پایدار باشد؛ چون رشد و توسعه هم محدودیتهایی دارد و در صورت عدم توجه به انسان، این برنامههای رشد و توسعه میتواند چالشهای اساسی روی سرنوشت آیندهی بشر داشته باشد.
به نظر می رسد که توسعه و در راس آن توسعهی پایدار، امری اجتناب ناپذیر، اجباری و ضروری است که شهروندان دهکدهی جهانی باید خود را مهیای پذیرش آن نمایند و نهادهای بینالمللی، دولتها، نهادهای غیر دولتی و همه در راستای جهانی عاری از خطر به سوی توسعه گام بردارند.
در نهایت، میشود گفت توسعهی پایدار به معنای عدم تحمیل آسیبهای اقتصادی، اجتماعی یا زیستمحیطی به نسلهای آینده است.