توقف جنگ؛ پیروزی طالبان و سقوط دولت است

صبح کابل
توقف جنگ؛ پیروزی طالبان و سقوط دولت است

دولت با ترس از شک تاریخی-قومی داخلی، زمینه‌ساز حاکمیت طالب بر درصدی بیش‌تر خاک افغانستان شد تا امکان شکل‌گیری هر نوع مقاومتی علیه خود را ببندد. ترس سرکشی رهبران قومی که احتمال آن با داعیه‌ی فدرالیزم‌خواهی معترضان در فاریاب قوت گرفت، هشداری به ناکارگی دولت بود و با حاکمیت طالبان بر تقریبا تمام مناطق روستایی شمال، خیال دولت راحت شد. دولت، یک طرف ورق را خوانده بود و سمت دیگر ورق، تغییر موقعیت نظامی و سیاسی طالبان بود. امروز، طالبان ادعای حاکمیت بر بیش‌ از ۷۰ درصد خاک افغانستان را دارند؛ دست‌آوردی که این گروه را در جایگاه تعیین تکلیف برای دولت رسانده: پیش‌نهاد آتش‌بس سه‌ماهه برای رهایی زندانیان از سوی این گروه، طرح دولت مؤقت شکل‌گیری دولت اسلامی‌ای با معیارهای بروزتر از امارت دهه‌ی هفتاد وغنی را مانع صلح خواندن، امتیازهایی است که طالبان از این اشتباه دولت به دست آورده اند.

سهیل شاهین، سخن‌گوی طالبان، در گفت‌وگو با اسوشیتدپرس، توقف جنگ را مشروط بر کناررفتن غنی و ایجاد دولت مؤقت خوانده است. او، تصویر نسبتا تازه‌ای از دولت اسلامی‌ای که طالبان ادعا دارند، ارائه کرده و گفته که این گروه مخالف تحصیل و کار زنان نیست. او، هم‌چنان گفته که طالبان طرف‌دار پیش‌روی از راه نظامی نیستند و بیش‌تر ‌مناطق با وساطت مردم به کنترل این گروه درآمده است. این ادعاها، تلاش طالبان برای قباحت‌زدایی از این گروه نزد مردم و جهان است و با شکل‌گیری مقاومت‌های مردمی در شمال، می‌خواهند چهره‌ی جدیدی از خود در رسانه‌ها تعریف کنند.

وحید عمر، رییس ارتباطات عامه و استراتژیک ریاست‌جمهوری، در واکنش به این گفت‌وگو، نوشته است که جنگ توقف کند، تغییر دولت، آسان‌ترین بخش کار است. او، تغییر نظام را وابسته به رأی مردم خوانده. درخواست توقف جنگ از سوی دولت، در حالی که طالبان بر جغرافیای بیش‌تر افغانستان حاکم اند، طالبان را در همین جایگاه برتر قرار نگه‌ می‌دارد و با قباحت‌زدایی از این گروه، امکان تحمیل خواست‌های آن را فراهم می‌کند. دولت که طرح آتش‌بس سه‌ماهه‌ی طالبان را نپذیرفته، درخواست توقف جنگ، تغییر لحن دولت است و این تغییر لحن، با توجه به جغرافیایی که طالبان زیر کنترل دارند، هشدار بزرگی برای از بین رفتن ارزش‌ها نظام به حساب می‌آید.

در چنین وضعیتی، دولت به جای این که بر طالبان -تنها نام دشمن رودرو- تمرکز کند، هر روز مردم را علیه پاکستان دعوت می‌کند و عملا اقدام مؤثری در حمایت از نیروهای محلی برای پس‌‌گرفتن مناطق زیر کنترل طالبان انجام نداده است. تلاش‌ها برای رویارویی با پاکستان، احتمالاتی از مصروف‌ساختن افکار عامه را به میان کشیده و تردیدها علیه دولت را افزایش داده است. ممکن، دولت در پی طرح‌ریزی عملیات تهاجمی تازه‌ای باشد؛ اما این عملیات، می‌تواند با خطرات تلفات ملکی بیش‌تری روبه‌رو باشد و سطح نارضایتی علیه دولت را افزایش دهد؛ بازی‌ای که اگر محتاطانه انجام نشود، آب به آسیاب مقابل ریخته است.

طالبان، از مرحله‌ای که باید تصمیم دشواری بگیرند، گذاشته اند و سیاست مدارا و عقب‌نشینی، دولت را در این مرحله قرار داده؛ مرحله‌ی پذیرش و یا بازسازی بازی به شکلی محتاطانه. دولت، باید تصمیم‌های سختی بگیرد. وضعیت داخلی، می‌خواهد که دولت تمام تمرکز خود را بر طالبان داشته باشد تا اعتبار سیاسی و نظامی‌اش بازسازی شود. با این حدی از آسیب‌پذیری داخلی، چنگ‌زدن به سروصورت پاکستان به گونه‌ی مستقیم، بازی را بدتر می‌کند. درگیرشدن با پاکستانی که همیشه از سیاست انکار کار گرفته، از یک سو اعتبار سیاست خارجی دولت را نظر به موقعیت ضعیفی که افغانستان نسبت به پاکستان دارد، لطمه می‌زند از سویی، طالبان که تا اکنون مخالفتی با دیورند نشان نداده اند، تبدیل به گزینه‌ی احتمالی جانشینی دولت با فشار نظامی نیابتی پاکستان خواهند شد.

تلاش‌های پاکستان تا طالبان و سیاست‌مداران دولتی، با وجود تفاوت هدف؛ اما نتیجه‌ی واحدی داشت: پیروزی بیش‌تر طالب و کاهش خطرپذیری پاکستان. دولت، در حد کافی متهم به داعیه‌ی قومی و عمل‌کرد چندگانه در برابر طالبان در مناطق مختلف افغانستان است. این اتهام‌ها، به حد کافی جایگاه دولت را سست کرده. اگر سیاست دولت، هم‌چنان در قبال طالب شفاف نباشد، مردم به ناگزیر تن به زندگی رقت‌بار زیر حاکمیت این گروه خواهند داد.

نتیجه‌ی چنین بازی‌های اشتباهی، با هر هدف داخلی‌ای که باشد، به تخریب بیش‌تر وضعیت در افغانستان می‌انجامد و آن را میدان جنگ بزرگ‌تر قدرت‌های جهانی و منطقه می‌کند. دولت، می‌توانست با سرکوب طالب، امکان این جنگ را کاهش دهد و با استفاده از مقاومت جمعی‌ای در مقابله با این گروه شکل گرفته، فرصت برای بازپس‌گیری مناطق را فراهم امی‌کرد. اگر طالبان با همین تعداد نیروی مسلح مناطق زیر کنترل شان، تن به صلح بدهند؛ این تنها می‌تواند رهبران طالبان و عده‌ای از سربازان این گروه را وارد پروسه کند؛ امکان‌هایی از سربلندکردن گروه‌های دیگری فراهم شده و با کمک مالی استخبارات جهانی و منطقه‌، داعش اولین گروه در حال طرح‌ریزی دوباره است.

دولت، برای بازسازی اتوریته‌ی ازدست‌رفته، نیاز به حاکمیت شفاف ملی دارد که تسلط بر جغرافیا، اساسی‌ترین بخش آن است. دولت تا جغرافیای تحت کنترل طالبان را محدود نکند، با توجه به درگیری‌هایی دیپلماتیکی که با پاکستان به وجود آورده، دچار آسیب مشروعیت در نظام بین‌الملل می‌شود. اولین مأموریت دولت، تضعیف طالبان به لحاظ نظامی است؛ چون، ثبات نظامی این گروه و کنترلش بر بیش‌تر مناطق روستایی، برای طالبان فرصت بازسازی اتوریته‌ی سیاسی می‌دهد. حرف‌های اخیر سخن‌گوی طالبان با اسوشیتدپرس، تلاش روشن طالبان برای ارائه‌ی تصویر قابل پذیرش‌ از این گروه است و اگر طبل هم‌چنان نواخته شود، سیاست‌گران دولتی، نظام را به نابودی خواهند کشاند.