روز دوشنبه (۷ دلو) خبر سقوط هواپیمای امریکایی در ولایت غزنی، خبرساز شد. در زودترین زمان پس از سقوط این هواپیما واکنشهای متفاوتی بروز پیدا کرد. نخستین واکنش رسمی از سوی سرور دانش معاون دوم ریاستجمهوری بود.
سرور دانش گفت که این هواپیما مربوط به شرکت هوایی آریانا است. گفتههای سرور دانش در کمتر از چند دقیقه در همه رسانههای داخلی دست به دست شده و رسانهها نیز با تأیید حرفهای وی، هواپیمای سقوط کرده در غزنی را مال شرکت هوایی آریانا دانسته و خبر آن را همگانی کردند.
اما اندکی پس از آن، شرکت هوایی آریانا در رابطه به این خبر واکنش نشان داده و اظهار داشت که این هواپیما مربوط به شرکت هوایی آریانا نبوده و در لحظهی اکنون هیچ یک از هواپیماهای شرکت هوایی آریانا در فضا نیست.
پس از آن بود که ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، مدعی شد این هواپیما مربوط به ارتش امریکا بوده و توسط این گروه سقوط داده شده است.
این گونه بود که پس از کمتر از نیم ساعت، رسانهها خبر پیشین خود را رد کرده و سقوط این هواپیما را ناشی از حملهی طالبان به این هواپیما دانسته و آن را مربوط به ارتش امریکا دانستند.
اما مهم این است که چرا رسانهها در خبررسانی این قدر شتابزده و بدون دقت عمل میکنند. این درست که وظیفهی رسانهها خبررسانی از حادثهها و رویدادها است؛ اما دقت باید در برابر سرعت همیشه اولویت داشته باشد.
رسانه زمانی که خبری را نشر میکند، با میلیونها مخاطب روبهرو است؛ مخاطبانی که به رسانهها اعتماد دارند و رسانه را ستون چهارم حکومت و جزو دموکراسی میدانند؛ اما واکنش رسانهها به این حادثه و خبررسانیهایی غیر دقیق شان، نشان میدهد که رسانهها برای بازتاب این حادثه غیر حرفهای عمل کرده و دقت را قربانی سرعت کرده اند. رسانهها حتا این قدر زحمت هم به خود ندادند که پیش از نشر خبر با شرکت هوایی آریانا تماس بگیرند و خواستار روشنی در این مورد شوند.
از سوی دیگر، این به معنای بازی کردن با اعتماد مخاطب است؛ مخاطب رسانهها با این رویکردی که رسانهها در برابر حادثهی سقوط هواپیمای امریکای در غزنی از خود نشان دادند، دیگر چگونه به خبرهایی که از سوی رسانهها نشر میشود، اعتماد کرده و آن را درست بدانند؟
زمانی که رسانهای در کمتر از ده دقیقه خبر نشرشده از سوی خودش را رد میکند و حرف تازهای سر میدهد، این احتمال را به مخاطب میدهد که خبر تازهاش نیز بیاساس و دروغ است. از سویی هم این به معنی اهمیت ندادن به شخصیت خود رسانه است.
در خبرنگاری همیشه دقت از سرعت مهمتر است؛ هیچگاه و با هیچ منطقی نمیشود که دقت را قربانی سرعت کرد؛ آن هم در حادثهای که جنبهی بینالمللی و سیاسی- امنیتی دارد.
بر اساس اصول خبرنگاری نیز رسانهها تنها میتوانستند خبر این حادثه را همگانی کنند؛ اما در مورد چگونگی وقوع رویداد نباید داوری کنند و حرف آخر را بزنند.
از سوی دیگر سرور دانش، معاون دوم ریاستجمهوری، از لحاظ تقسیم وظیفه مکلف به اظهار نظر در این مورد نیست. اظهار نظر ابتدایی و دقیق در این مورد به لحاظ تخنیکی و تقسیم وظیفه، در صلاحیت وزارت ترانسپورت و هوانوردی، وزارت ارتش و یا هم ریاست امنیت ملی است؛ نه وظیفهی معاون رییسجمهور که در مقام اداری قرار دارد.
این حرفهای غیر مسؤولانهی معاون رییسجمهور کار خبرنگاران غیر حرفهای را سادهتر کرده و رسانهها جای این که دنبال زاویههای تاریک این حادثه بروند، به حرفهای او بسنده کرده و آن را همگانی کردند.
در رابطه به بازتاب چندگانهی این خبر در کمتر از چند ساعت در رسانهها، به همان اندازه که مسؤولان رسانهها و خبرنگاران مقصر استند؛ آقای دانش و دیگر مقامات دولتیای که این هواپیما را مربوط به شرکت هوایی آریانا گفتند، نیز مسؤول استند.
در نهایت این بر خبر نگاران است که در خبررسانی، همواره دقتِ بیشتر به خرچ داده و در همچو خبرهایی که تاریخ مصرف دارد، جای این که شتابزده شده و خبر غیر واقعی را همگانی کنند، همه زاویههای حادثه و نکتههای پنهان آن را بررسی کرده و خبر دقیق را برای مردم برسانند.
این برای همه رسانهها و خبرنگاران لازم است، جای این که استرس از دستدادن خبر و امتیاز نشر آن را داشته باشند، باید در نشر خبر دقت بیشتر کرده و مندرآوردی را در خبررسانی کنار بگذارند.
نشر اخباری که مبع مؤثق ندارد و یا معلومات دقیقی در مورد آن به دست نیامده است، در بسیاری موارد میتواند به شایعهپراگنی بینجامد؛ شایعهای که اگر ربط بیشتر به زندگی سمت یا گروهی داشته باشد، بعید نیست که به فاجعه بینجامد.