در حالی که حرف از بازشدن روزنهای برای صلح زده میشد و دولت افغانستان و جریانهای سیاسی منتقد دولت، به دنبال تهیهی طرح صلح با طالبان اند، سقوط هواپیمای نوع E-11A امریکایی در ولسوالی دهیک ولایت غزنی، میتواند مانعی باشد که لای درز گفتوگوهای صلح گذاشته شده است. روز دوشنبه (۷ دلو)، هواپیمایی در دهیک غزنی سقوط کرد که ابتدا به رسانهها گفته شد، مربوط به شرکت هوایی آریانا است؛ اما ساعتی نگذشت که شرکت آریانا این ادعا را رد کرد تا این که دوشبنهشب، مشخص شد، این هواپیما مربوط به نیروهای نظامی امریکا بوده که در فرودگاه ولایت کندهار مستقر بوده است. این هواپیما در سال ۲۰۰۹ وارد افغانستان شد و تا کنون در خدمت عملیاتی به نام (بالهای سرخ) در افغانستان فعالیت میکرد؛ عملیاتی که در سال ۲۰۰۵ در جنگ افغانستان به انجام آن نیاز شد.
با این که طالبان ادعا کرده اند، این هواپیما توسط آنان سقوط داده شده است؛ اما نیروهای امریکایی گفته اند که تا هنوز هیچ نشانهای وجود ندارد که این هواپیما توسط «آتش دشمن» سقوط داده شده باشد. سخنگوی نیروهای امریکایی در افغانستان، گفته است که تحقیقات در مورد چگونگی سقوط این هواپیماجریان دارد. این هواپیما مجهز با سیستم الکترونیکی بوده و نقش «وایفای فضایی» را در ایجاد ارتباط هوایی در زمان نبرد انجام میداده است. «فرانت پیج» یک خبرگزاری ایرانی، به نقل از یک منبع استخباراتی روسیه، ادعا کرده است که مایک دی اندریا، رییس عملیاتی استخبارات امریکا برای عراق، ایران و افغانستان، یکی از سرنشینان این هواپیما بوده است؛ کسی که ایران ادعا کرده، بارها در پی ترور جنرال قاسم سلیمانی، فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران بوده و از آن به نام طراح ترور قاسم سلیمانی یاد کرده است. قاسم سلیمانی که چندی پیش در توسط عملیات نیروهای امریکایی در عراق کشته شد.
اظهارات ارائه شده در مورد سقوط این هواپیما، این نگرانی را به میان آورده است که در گرماگرم گفتوگوهای صلح و احتمال امضای توافقنامهی صلح بین طالبان و امریکا، با سقوط این هواپیما مانعی لای درز این گفتوگوها خواهد رفت و آن را به چالش خواهد کشید. با توجه به این که این هواپیما در ارتفاع بالا پرواز داشته است، کارشناسان به این باورند که طالبان سلاحی در اختیار ندارند که چنین مسافت دوری را هدف بگیرد؛ این باور احتمال این که پای ایران در سقوط این هواپیما دخیل باشد را، به میان میکشد. برخی طالبان در غرب افغانستان مدعی اند، تنها سلاحی که بتواند هواپیمایی را با این فاصلهی دور هدف قرار بدهد، به دست طالبانی است که از سوی ایران حمایت میشوند.
پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، ایران در واکنشی، پایگاههای نظامی امریکا در عراق را هدف موشک قرار داد و سپس هواپیمای مسافربریای را که از تهران پرواز کرده بود تا به اوکراین پایین بیاید، در حوالی تهران با شلیک موشک سقوط داد. مقامهای ایرانی گفته بودند که منافع امریکا را در خاور میانه با مشکل مواجه خواهند کرد؛ ادعایی که سقوط هواپیمای امریکایی در غزنی میتواند ربطی به آن پیدا کند. هر چند امریکا تا هنوز به صورت روشن در مورد دلیل سقوط این هواپیما چیزی نگفته است؛ اما اگر طالبان یا ایران در سقوط این هواپیما نقشی داشته باشند، ممکن است گفتوگوهای صلحی که قرار بود بنبستش شکسته شود، دچار بنبست تازهای شود. اگر ادعای طالبان درست ثابت شود، نه تنها که گفتوگوهای صلح به بنبست خواهد رفت؛ بلکه افغانستان به میدان جنگ نیابتی ایران و امریکا بدل خواهد شد. در هنگام کشته شدن قاسم سلیمانی، رحمتالله نبیل، یکی از نامزدان ریاستجمهوری امسال و چهرهی استخباراتی سابق افغانستان، گفته بود، ممکن است دولت ایران سلاحهایی را در اختیار طالبان افغانستان قرار بدهد که توان هدف گرفتن هواپیماها را با فاصلهی دور داشته باشد؛ گفتهای که در سقوط هواپیمای نظامی امریکا در غزنی میتواند معنا بدهد.
با آن که طالبان حرف از صلح میزنند؛ اما این بعید نیست که شاخههای انشعابی و مرتبط با ایران طالبان، بانی سقوط این هواپیما باشند که مخالف گفتوگوهای صلح و کنار آمدن با دولت افغانستان اند. با توجه به تنشهای امریکا و ایران، دولت افغانستان به عنوان یک ادارهی مستقل، باید در تلاش این باشد که نگذارد خاک افغانستان به میدان جنگ نیابتی تازهی این دو کشور تبدیل شود؛ خاکی که سالها میشود میدان جنگ نیابتی استخبارات منطقه و جهان بوده است.