القاعده مهره مشترک طالبان و ایران در برابر امریکا است

صبح کابل
القاعده مهره مشترک طالبان و ایران در برابر امریکا است

گزارش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد تعدادی از اعضای خانواده اسامه بن‌لادن در ایران زندگی می‌کردند. عمر بن‌لادن، چهارمین پسر اسامه بن‌لادن در سال ۲۰۱۰ به شبکه العربیه گفته است که ۲۰ تن از اعضای خانواده‌اش در ایران زندگی می‌کنند و زمان خروج آنان از این کشور فرا رسیده است.
روشن نیست که رابطه ایران با القاعده از چه زمانی آغاز شده بود اما؛ گزارش‌هایی که در این اواخر منتشر شد، گویای این واقعیت است که یکی از کشورهای پشتیبان این گروه، همسایه غربی افغانستان؛ ایران بوده است.
چندی پیش، گزارشی از نیویورک‌تایمز، درباره ترور عبدالله احمد عبدالله، معروف به ابومحمد المصری، نفر دوم شبکه القاعده و دخترش در تهران، به دست نیروهای وابسته به اسراییل منتشر شد. هرچند جمهوری اسلامی ایران آن را رد کرد اما؛ با گفته‌ی مایک پمپئو، وزیر خارجه پیشین ایالات متحده امریکا مبنا بر این‌که القاعده در پناه رژیم ایران است و آسیب‌زننده‌تر از زمانی است که در افغانستان فعالیت می‌کرده، اتهام حمایت آن از القاعده پابرجا ماند و چه‌بسا که بیشتر از قبل، مستحکم شد.
اکنون، جمهوری اسلامی ایران، از طالبان که متهم به پناه‌دادن به گروه القاعده در افغانستان بود، طی دعوتی رسمی خواسته است تا دیداری در تهران داشته باشند. طالبان گفته‌اند؛ قرار است هیئت طالبان در جریان این سفر، با مقام‌های ایرانی درباره‌ی روابط دو جانبه، وضعیت مهاجران افغان در ایران، وضعیت کنونی سياسى و امنيتى افغانستان و منطقه گفت‌وگو کند.
ادعای طالبان مبنا بر گفت‌وگو بر سر روابط دوجانبه، چه معنایی غیر از رابطه‌ی دیرینه‌ی آنان درباره‌ی حمایت از القاعده دارد؟
هم‌زمان با سفر طالبان به ایران، وزارت مالیه‌ی امریکا، گزارش داده است که گروه طالبان پس از امضای توافق‌نامه‌ با این کشور، رابطه‌‌ی خود را با گروه القاعده قطع نکرده و القاعده با پشتیبانی طالبان در افغانستان در حال قوت گرفتن است. این اظهارات از سوی امریکایی‌ها، نشان می‌دهد که پیوند طالبان محکم‌تر از پیوند حکمتیار با ایران است؛ زیرا این دو، سال‌هاست از یک گروه خاص، جانب‌داری کرده‌اند.
اکنون‌که هم طالبان و هم ایران، دو متهم به‌حمایت از القاعده، در ساخت‌وپاخت با هم می‌خواهند تهدیدی برای امریکا باشند، نزدیکی حکومت افغانستان با ایران، هراس‌انگیزتر از پیش شده است.
بی‌تردید، رهسپاری طالبان به‌ ایران به‌خاطر اظهارات تازه امریکا درباره‌ی بررسی توافق‌نامه امریکا و طالبان است؛ این گروه، نمی‌خواهد چنین بررسی‌ای انجام شود زیرا در این صورت، بسیاری از تخلفات آن برملا می‌شود و شاید در نتیجه‎‌ی آن، دوباره به‌حاشیه رانده شوند؛ سفر طالبان به ایران، یعنی مانور و رزمایشی که نشان‌دهنده‌ی قدرت متحد طالبان و جمهوری اسلامی است.
با این‌همه، در اعلامیه‌ای که روز سه‌شنبه (۷ دلو)، از سوی وزارت خارجه نشر شده، آمده است که هدف از تنظیم سفر هیئت طالبان به تهران، این است که دولت ایران، طالبان را درباره‌ی موجودیت اجماع منطقه‌ای در راستای تأمین آتش‌بس فوری و دست‌یابی به یک توافق فراگیر صلح در چهارچوب نظام جمهوری و حفظ ارزش‌های قانون اساسی افغانستان، آگاه سازد.
این‌همه سادگی و بی‌توجهی، چیزی غیر از خامی در سیاست خارجی را نشان نمی‌دهد؛ حتا گروه طالبان بهتر از حکومت، می‌داند چگونه با سراسیمگی‌ای که در بحث بررسی توافق‌شان با امریکا، به‌وجود آمده، برخورد کنند؛ اما حکومت در گردابی از ارتباطات چندگانه ولی سست، گیرافتاده است.
اکنون، امریکایی‌ها سعی می‌کنند ایران را بیشتر از قبل محکوم به‌حمایت از القاعده کنند و اگر حکومت هوشیار نشده و موضع محکمی را در این زمینه اختیار نکند، دوستی چندساله با امریکا را از دست خواهد داد. دوستی‌ای که اگر قطع شود، نه حکومت از آن سود می‌برد و نه مخالفان داخلی آن. این انقطاع، چیزی نیست مگر بازگشت به جنگ داخلی و دورانی که ایران با حمایت از گروه‌های مختلف جهادی، هرکدام را علیه یک‌دیگر به جنگ می‌انداخت و منافع خود را دنبال می‌کرد.