برندپوشي، دغدغه‌ي جوانان امروز؛ آيا مارک‌ها واقعي اند؟

فرشته فیضی
برندپوشي، دغدغه‌ي جوانان امروز؛ آيا مارک‌ها واقعي اند؟

در سال‌های اخیر، آن‌ تعداد جوانانی که ظاهرا از غم نان فاصله گرفته ‌اند، رؤیای دیگری در سر دارند؛ متفاوت بودن، تعدادی از جوانان را واداشته است که دنبال لباس‌های مارک‌دار باشند تا مالکان فروشگاه‌های بزرگ ناگزیر شوند، برای تحقق خواست‌های این جوانان، پوشاک و البسه‌ی متفاوت‌تری عرضه کنند.
تا چند سال پیش، تنها خانواده‌های ثروت‌مند به برندپوشی توجه داشتند؛ اما حالا، برندپوشی بخشی از ضرورت زند‌گی بیشتر زنان و مردان پایتخت‌نشین شده است؛ حتا آن‌هایی که درآمد مالی شان، متوسط و یا ناچیز است.
فروشندگان می‌گویند که برندپوشی در میان زنان و مردان کابل، از چند سال به این‌سو، رواج یافته و به تعداد مشتریان ‌شان افزوده است.
در یکی از روزهای پاییزی، به سراغ چند تن از فروشندگان این لباس‌ها رفتم. ظاهر شیک این فروشگاه و چیدمان لباس‌هایی که مارک‌های مختلفی دارد، بسیاری‌ها را برای خرید وسوسه می‌کند. چند زن و دختر نوجوان که از ظاهر شان پیدا است، خوش‌سلیقه ‌اند؛ در برابر ویترین‌ها ایستاده و نگاه‌‌ شان روی ویترین مغازه‌ای قفل شده است.
همیشه آن‌هایی که دنبال لباس‌های مارک‌دار استند، ثروت‌مند و پول‌دار نیستند؛ مانند سمیرا قلندرزاده که کارمند یک مؤسسه‌ی خصوصی است؛ اما می‌گوید که در هر ماه بخشی از معاشش را، برای خرید لباس‌های مارک‌دار کنار می‌گذارد.
سمیرا می‌گوید که در نوع پوشش لباس خود، مثل دستکول، بوت، عینک و دیگر لباس‌ها، ترجیح می‌دهد که از مشهورترین برندهای خارجی چون‌گوچی(Gucci) و شنل (Chanel) استفاده کند.
از او می‌پرسم که چرا لباس‌های برند می‌پوشد؟ با لبخند پاسخ می‌دهد که با پوشیدن لباس‌های برند، در میان هم‌سن‌وسالانش، حس شیک‌بودن، برتری و اعتماد‌به‌نفس به او می‌دهد. همین موضوع است که او بخشی از حقوق ماهانه‌اش را برای برندپوشی خود و اعضای خانواده‌اش اختصاص می‌دهد: «مه در هر ماه که معاش خود را می‌گیرم، نه تنها برای خودم، برای مادر و خواهرانم، چون کارمند و محصل اند، حدود ۹۰درصد معاش خود را صرف خرید لباس برند می‌کنم.»
لیس نیک‌پور،‌کارمند وزارت مالیه،‌ یکی دیگر از برندپوشان پایتخت است. او خود را از نگاه برندپوشی‌ میان هم سن وسالانش، «بی‌رقیب» می‌خواند. برند‌های مورد علاقه‌ی لیس، توین (Tween) و اکوُ (ecco) است.
نیک‌پور مدعی است که در برخی موارد، حقوق ماهانه‌اش حتا، کفاف خریداری یک جوره بوت نوع«ecco» را نمی‌کند: «من در بست۵ در وزارت مالیه کار می‌کنم، معاش ماهانه‌ام در حدود ۱۱ هراز ۵۰۰ افغانی است. شما باورکنید، زمانی که برای خریداری به یکی از مغازه‌های برندفروشی شهر می‌روم، معاشم پول یک جوره بوت دلخواهم را پوره نمی‌کند.»
او می‌گوید که از وضعیت اقتصادی چندان خوبی برخوردار نیست؛ اما همیشه حس درونی‌اش به او می‌گوید که باید در میان هم‌سن‌وسالانش، خاص باشد. به گفته‌ی نیک‌پور، او از چند سال به این‌سو، لباس‌های مارک‌دار می‌پوشد و اگر لباس عادی به تن کند، با کنایه‌های دوستانش روبه‌رو می‌شود.
«صادقانه بگویم، وضعیت اقتصادی خانواده‌ی ما در مقایسه با سال‌های گذشته چندان خوب نیست؛ اگر لباس از شرکت‌های چینایی خریده و بپوشم، حتا اطرافیانم با کنایه می‌گویندکه او بچه، غریب شدی که ای را پوشیده‌ا‌ی؟»
برخی برندپوشان می‌گویند، در صورتی که پول آن‌ها برای خریدن لباس‌های مارک‌دار کفایت نکند، ناگزیر می‌شوند که به جای پول، وقت بگذارند و به دنبال کالاهای دست دوم باشند تا کالای مورد نظر شان را پیدا کرده و از رقیب پس نمانند.
برندپوشی از کجا می‌آید؟
نشر و پخش سریال‌های داخلی و خارجی، به خصوص درامه‌های ترکی از طریق رسانه‌های دیداری، یکی از دلایل اصلی الگوگیری جوانان است. در کنار این، جوانان پایتخت‌نشین به انترنت از طریق گوشی‌های همراه دسترسی دارند و با استفاده از انترنت، به صفحات فضای مجازی در بخش مُد و فیشن، سرک می‌کشند و از ستاره‌های مد و سینما، کالای مورد پسند شان را تقلید و انتخاب می‌کنند.
یکی هم فریده الکوزی است که مغازه‌های زیادی را برای یافتن لباس مورد نظرش دیده است. او را با ظاهر شیک، در یکی از مغازه‌های برندفروشی دیدم که به شدت خسته بود. فریده می‌گوید که برای پیدا کردن لباس‌های برند اصلی، وقت زیادی گذاشته و چندین فروشگاه‌ را زیر و رو کرده است.
الکوزی که در برندپوشی پیرو درامه‌های ترکی است: «چه دروغ بگویم، نوع پوشش شخصیت‌های سریال‌های ترکی زیبا است و تقریبا مورد علاقه‌ی مه و بسیاری از دخترها است. امروز آمدیم که برای یک محفل خوشی، لباس ترکی خریداری کنیم.» او در ادامه می‌گوید که فرهنگ برندپوشی، امروز در میان جوانان پایتخت به یک رقابت مبدل شده است؛ رقابتی که به گفته‌ی او، زنان و دختران جوان را واداشته تا حتا، زیورآلات قیمتی ‌شان را به فروش برسانند و پول آن را برای خرید لباس‌های برند، از مشهورترین کمپنی‌های دنیا مصرف کنند.
چنان‌چه فروشندگان پوشیدنی‌های برند توضیح می‌دهند، آن‌ها این دسته از کالاها را پیش از پیش سفارش گرفته و از مشهورترین کمپنی‌ها، وارد می‌کنند. حمید، یکی از فروشندگان و واردکنند‌گان لباس‌های برند در شهر نو کابل است. او می‌گوید که مطابق سفارش‌های مشتریانش لباس برند را از ترکیه وارد و آن را در کابل، به متقاضی تحویل می‌دهد. او، در این اواخر، سفارش لباسی را گرفته که حدود ۱۲۰۰ دالر امریکایی قیمت داشته است.
حمید، سال‌ها تجربه‌ی فروشندگی لباس زنان را دارد و می‌گوید: «مشتریانی هم داریم که در کنار خرید یک پیراهن برند ترکی از مغازه‌ام، از من خواهش می‌کنند که برای یک مدت معین، پیراهن‌های مشابه را از ویترین بردارم تا دیگر افراد به آن دسترسی نداشته باشند.»
او، ادامه می‌دهد که به همین دلیل، حتا مشتریانش مبلغ هنگفتی را هم به او بخشش می‌دهند.
اما آن طوری که فروشندگان لباس‌های مارک‌دار توضیح می‌دهند، بیشتر مشتریان اجناس و کالاهایی برند در کابل، افرادی بین سنین ۳۰ تا ۵۰ استند؛ چرا که جوان‌ترها، توانایی مالی پرداخت هزینه‌ی لباس برند و معتبر را ندارند.


آیا مارک‌ها واقعی اند؟
در سال‌های پسین، مغازه‌های پرزرق‌وبرق پایتخت، میزبان برندهای مشهور جهان است؛ اما در اصل، بیشتر آن تقلبی است. اگر گاهی گذر تان به یکی از این مغازه افتاده باشد، حتما دیده ‌اید که مغازه‌داران ده‌ها جنس را به نام برند اصلی به رخ مشتری می‌کشند که تفکیک کالای اصلی و تقلبی را بسیار دشوار می‌کند.
سمیع‌الله محصلان، یکی از متقاضیان برند اصلی است. او و دوستش برای خرید یک قاب ساعت به فروشگاه «داوودزی‌سنتر» در مرکز شهر کابل آمده اند. او را زمانی ملاقات کردم که می‌خواست ساعت برند «Rolex» بخرد.
اجناس برند «Rolex» مربوط به یک شرکت ساعت‌ساز سوئیسی است که از جمله معتبر‌ترین شرکت‌ها در بخش تولید ساعت در جهان به شمار می‌رود.
سمیع‌الله، مدعی است که قیمت اصلی این ساعت بالا‌تر از صدهزار دالر امریکایی است. او طبق سفارش برادرش که در خارج از افغانستان زندگی می‌کند، در جستجوی تهیه‌ی این ساعت است؛ چرا که تهیه‌ی مدل کاپی (دوم)، در کشوری که برادرش در آن زندگی می‌کند، میسر نیست.
سمیع‌الله موفق شده است، چند ساعت مدل دوم را در ساعت‌فروشی‌های مرکز تجارتی داوودزی و گلبهارسنتر پیدا کند که هر کدام از فروشنده‌ها با ادعای اصل بودن، نرخ‌های متفاوتی بین ۳۰۰۰ تا ۱۱۰۰۰ افغانی را به عنوان نرخ اصلی به او گفته ‌اند. این حکایت از آن دارد که اجناس و کالاهایی که در افغانستان به فروش می‌رسد، تا این که مارک واقعی باشد، کاپی است.
به همین دلیل، گاهی این مسأله برای برندفروشان و متقاضیان، پیامدهای ناگواری نیز در پی می‌آورد. مانند «برشنا محبوبی» که از تجربه‌اش در این مورد برای ما می‌گوید. برشنا که به تازگی از شهر تورنتوی کانادا و پس از ۱۲ سال به کابل آمده است، نگران است که مانند شوهرش شکار این فروشندگان تقلبی نشود.
با او در یکی از دکان‌های «کابل سیتی‌سنتر» در شهر نوِ کابل سرخوردم. او تجربه‌اش را از خرید اجناس برند در کابل چنین بازگو کرد: «شش سال پیش، شوهرم برای دخترم از کابل یک جوره لباس ورزشی برند -Adidas- را خریداری کرده و به تورنتو آورد. فردای همان روز، دخترم ندا، همان لباس را پوشیده به مکتب رفت. اواسط روز با چشمان پراشک به خانه برگشت و گفت هم صنفی‌هایش تمام روز او را مسخره کردند که پدرت برت لباس بدل را تحفه آورده است.»
برشنا، که خود علاقه‌مند برند «ZARA» است، می‌گوید که دو روز است، برای پیداکردن جنس مورد نظرش شهر را دیده؛ اما در نهایت کاپی دوم برند مورد نظرش را پیدا کرده است.
یکی دیگر از دخترانی که به دنبال لباس مارک‌دار است می‌گوید: «مهم نیست که مارک اصلی نباشد. بالاخره مارک که است. بقیه که نمی‌دانند اصل نیست.»
با این حال، برخی از فروشندگان لباس‌های مارک‌دار در کابل نیز اصلی و واقعی بودن مارک‌ها را تأیید نمی‌کنند؛ اما آن‌ها حاضر نمی‌شوند، با نام واقعی خود و اسم‌ مغازه‌ی ‌شان با ما گفت‌وگو کنند. یکی از آن‌ها به شرط افشا نشدن هویتش گفت که برند‌های اصلی در بازار کابل فوق‌العاده پایین است و بیشتر اجناسی که تحت نام برند به فروش می‌رسد، کاپی‌ است.
او در ادامه افزود که این کاپی‌ها عموما از کشورهای چین و ایالت متحده‌ی عربی به کشور آورده می‌شود. به گفته‌ی او، در حدود هشتاد درصد مغازه‌های برندفروشی پایتخت، اجناسی با کاپی‌های پنجم و یا بیشتر از آن را به نام برند اصلی به فروش می‌رسانند.
از سویی هم، شمروزخان مسجدی، سخنگوی وزارت مالیه، می‌گوید که هیچ شرکت معتبر مارک‌دار پوشاک و دیگر اجناس زینتی در افغانستان نمایند‌گی رسمی ندارد. «ما، متأسفانه تا هنوز در قسمت لباس، انحصار کدام شرکت برند را در وزارت مالیه ثبت نداریم؛ اما می‌توان گفت که تمام انواع و اقسام لباس‌ها به گونه‌ی قانونی، وارد افغانستان می‌شود.»
سخنگوی وزارت مالیه‌ می‌گوید که ممکن است که برخی اجناس، به صورت قاچاق وارد ‌شود و نمی‌توان بر آن‌ها نظارتی داشت. ممکن است، لباس‌ها اصل و یا تقلبی باشد ولی کسی از آن‌ها مطلع نیست.
بر اساس معلومات شمروزخان مسجدی، تنها در قسمت واردات برندهای موبایل، کمره‌های امنیتی، تلویزیون و دیگر وسایل برقی نمایندگی بالاتر از ۲۰۰ شرکت‌ مشهور برند که توسط تاجران افغان انحصاری شده است، اجناس اصلی شرکت‌هایی مثل «سامسونگ، نوکیا و…» مورد ضرورت را وارد کشور می‌کنند.
ذبیح‌الله اسدی، جامعه‌شناس، در تحلیل وضعیت موجود می‌گوید که استفاده از مارک، دلایل متفاوتی دارد؛ سن نوجوانی یکی از دلایل آن است. او، در ادامه می‌گوید که شبکه‌های ارتباط جمعی مثل تلویزیون، ماهواره و وجود هم‌سالان می‌تواند روی فرد تأثیر داشته باشد. به گفته‌ی وی، نوجوان دوست دارد شبیه دوستانش باشد و برای این‌ که در گروه دوستان پذیرفته شود، خواه ناخواه مجبور می‌شود از دیگران تقلید کند. نبود الگوهای مناسب در جامعه نیز یکی دیگر از دلایل موجود در این زمینه است. با تأسف، در جامعه‌ی ما الگوهای رفتاری و اجتماعی در تمام این سال‌ها نبوده و ما در این زمینه با مشکل مواجه استیم.