کج‌فهمی‌های رایج

رها احمدی
کج‌فهمی‌های رایج

هنگامی که با مشکلی مواجه استیم که دلیل آن را در سیستم بیولوژیکی و زیستی خود نمی‌یابیم و حتا پس ازآزمایش‌های بسیار نیز نتیجه منفی است و سیستم بیولوژیکی ما به عقیده‌ی متخصص مشکلی ندارد، ممکن است پزشک به ما بگوید که لازم است به یک روان‌شناس و یا روان‌پزشک مراجعه کنیم، تا بررسی لازم صورت بگیرد؛ اما به دلیل وجود یک سری از عقاید نادرست از مراجعه به روان‌شناس و یا روان‌پزشک خودداری می‌کنیم.

در این‌جا به بررسی برخی از این کج‌فهمی‌ها می‌پردازیم و آن‌ها را بررسی می‌کنیم.

* اشخاصی که به آن‌ها تشخیص روان‌پزشک می‌خورد، دیوانه اند. اگر منظور شما از دیوانه به معنای عدم تماس با واقعیت، دیدن و شنیدن چیزهایی که وجود خارجی ندارند و یا اقدام به رفتارهای عجیب است، پس بسیاری از کسانی که به آن‌ها تشخیص روان‌پزشکی و روان‌شناسی می‌دهیم دیوانه نیستند. در واقع آسیب روانی عموما به معنای وجود ناشادی بیش‌تر و کارآیی کم‌تر در شرایطی است که انتظار بیش‌تری از شما می‌رود.

* آسیب‌های روانی نادر استند. در حقیقت، سیب روانی پدیده‌ی رایجی به شمار می‌آید. در بسیاری از بررسی‌ها برآورده شده است که ۱۵ تا ۲۵ درصد از جمعیت عمومی به نوعی یک مشکل جدی عاطفی دارند. اگر خود تان هم به این مشکلات مبتلا نشده باشید، احتمال بسیاری وجود دارد که یکی از اعضای خانواده‌ی شما چنین مشکلی را داشته باشد و غالبا بدیهی است که آسیب روانی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی یکی از کسانی که دوست می‌دارید تاثیر بگذارد. در اغلب اوقات، بیماران و خانواده‌های آن‌ها احساس می‌کنند که تنها استند. هم‌چنین بسیاری از آدمیان از این که دنبال کمک بروند، بسیار شرم‌سار می‌شوند؛ زیرا احساس می‌کنند غیرعادی استند.

* آسیب روانی لاعلاج است. در مجموع آسیب روانی را می‌توان درمان کرد. کسانی که که در گذشته مشکلاتی داشته اند تا به ابد مشکل نخواهند داشت. متاسفانه بسیاری از کسانی که می‌توانند از درمان فایده ببرند به دنبال آن نمی‌روند؛ زیرا معتقدند که مشکل آن‌ها درمان‌ناپذیر است.

* کمک تخصصی باید آخرین راه چاره باشد. تصمیم‌گیری راجع به این که مشکلات روانی یا عاطفی خود را تحمل نکرده و به دنبال کمک متخصص باشید، نشانه‌ی قدرت شما است نه ضعف. این نشانه‌ی تصمیم شما برای به‌دست‌گرفتن مهار زندگی تان است نه درماندگی. هم‌چنین هرچه منابع و توانایی‌های شما بیش‌تر باشد، احتمال فایده‌بردن از درمان نیز بیش‌تر می‌شود. بسیاری از کسانی که می‌توانند از درمان بهره ببرند از جست‌وجوی کمک خودداری می‌ورزند؛ زیرا معتقدند که نه دیوانه اند و نه درمانده.

* افراد مبتلا به اختلال روانی خطرناک استند. بیماران روانی در مقایسه با افراد معلق به جمعیت عمومی کم‌تر احتمال دارد مرتکب اعمال خشونت‌بار شوند. برای شما امن‌تر آن است که شب را در محوطه‌ی یک بیمارستان روانی به سر ببرید تا در قسمت مرکزی یک شهر عادی.

* وجود آسیب روانی در خانواده‌ی شما باعث بدبختی شما یا فرزندان تان می‌شود! با این که بسیاری از انسان‌ها از وجود جنون در خانواده می‌ترسند؛ اما در بسیاری از آسیب‌های روانی معلوم نیست بتوان وجود یک جبر ارثی را نشان داد. اگر در خانواده‌ی شما سابقه‌ی اختلال روانی وجود داشته باشد و شما از این مساله نگران شده اید، می‌توانید به یک مرکز مشاوره مراجعه کنید؛ اما تصور نکنید که حتما دچار مشکل خواهید شد.