حکومت ایران عقب می‌کشد یا مردم؟

ریحان تمنا
حکومت ایران عقب می‌کشد یا مردم؟

در چند روز اخیر، ایران شاهد اعتراض‌های گسترده‌ی مردمی بوده که دامنه‌ی آن به شهرهای مختلف رسیده است. سال گذشته نیز ایران شاهد اعتراض‌های گسترده بود که هم‌زمان در حدود صد شهر را علیه حکومت شورانده بود؛ اما توسط حکومت ایران مهار شد.
اعتراض‌های اخیر نیز تا اندازه‌ی زیادی مهار شده است. هرگاه مردم ایران به حکومت اعتراض می‌کند، اولین چیزی که در فضای عمومی مطرح می‌شود بحث سقوط نظام حاکم ایران است. پرسش مهم این است که چرا اعتراض‌های مردمی مترادف با سقوط نظام معنا می‌شود؟
فشار تحریم‌های امریکا و کشورهایی که مایل به رویارویی اقتصادی با امریکا نیستند، کمر اقتصاد ایران را شکسته است. بلند رفتن گراف بی‌کاری، پایین آمدن سطح درآمد مردم، بلند رفتن قیمت کالاها، تأثیر محدودیت‌های مختلف حکومت بر زندگی خصوصی و اجتماعی مردم و ده‌ها مسأله‌ای دیگر، فاصله‌ی مردم و حکومت را عمیق کرده است. علاوه بر فشارهای امریکا، حضور نظامی ایران در کشورهایی مثل یمن، سوریه و عراق نیز در رقابت با کشورهای دیگر، بخش قابل ملاحظه‌ای از توان اقتصادی ایران را گرفته است. فاصله‌ی مردم و حکومت تنها برآیند نارضایتی‌های اقتصادی نیست؛ بلکه نگرش حکومت بر مدیریت زندگی اجتماعی و خصوصی مردم نیز، مایه‌ی ناراحتی مردم شده است. نگرش ایدیولوژیک به سیاست و حاکمیت، به طور طبیعی میل به نظارت حداکثری بر زندگی مردم را به دنبال دارد.
با بروز اعتراض‌ها، نظام اقدام به قطع شاه‌راه‌های ارتباطی مردم در داخل و بیرون کرد. قطع انترنت به عنوان راه‌کاری برای پیش‌گیری از هم‌آهنگی‌های مردمی برای اعتراض و صدور آگاهی از درگیری‌های خیابانی مردم با حکومت، روی دست گرفته شد. رسانه‌های معتبر؛ اما توانستند تا اندازه‌ای اوضاع ایران را دنبال کنند. چند رسانه‌ی مهم بین‌المللی با پوشش لحظه به لحظه‌ای اعتراض‌های مردمی، توانستند حصار کنترل حکومت ایران بر عبور معلومات به بیرون را بشکنند. خبرها حاکی از دستگیری‌های گسترده‌ی مردم معترض و کشته شدن بیش از صد نفر در شهرهای مختلف ایران است. شاید بخش مهم تلاش حکومت ایران برای بستن راه‌های ارتباطی و عبور اطلاعات اعتراض‌ها به خارج از کشور، ناشی از ترس حکومت ایران از افشای شیوه‌های برخورد با مردم باشد. وقتی در چند روز محدود، آمار کشته‌ها از صد نفر و دستگیری‌ها از مرز هزار نفر می‌گذرد، نشان‌دهنده‌ی نگرانی سران نظام و اوضاع پیچیده‌ی ایران است. موضع‌گیری‌های سران نظام در رابطه با این اعتراض‌ها مایه‌ی نگرانی بسیار است؛ چرا که آن‌ها اعتراض‌های مردم را مطالبات برحق نه، که توطئه‌ی بیرونی اعلام کردند. شروع اعتراض از بلند رفتن قیمت پطرول بود؛ اما در ادامه به خواست برچیده شدن نظام جمهوری اسلامی ایران رسید. پس واضح است که فشارهای اقتصادی غرب، مردم و حکومت ایران را زمین‌گیر کرده است و جامعه‌ی ایرانی، در چنین شرایطی نظام حاکم را مسؤول اصلی این وضعیت می‌داند. این روزها مطالبات مردم به طبقه‌ و منطقه‌ی خاصی محدود نیست؛ این مطالبات به صورت واضح از موضع مردم ایران مطرح می‌شود و این برای سران نظام دلهره‌آور است؛ چرا که نظام نه تنها باید در بیرون با رقبای بین‌المللی خود درگیر باشد، که خطری بزرگ‌تر از داخل آن را تهدید می‌کند. از مهم‌ترین مسائل، یکی شیوه‌های مورد استفاده‌ی حکومت ایران برای سرکوب اعتراض‌کنندگان است. سال گذشته در جریان اعتراض‌های خیابانی مردم، منابعی از نقش نیروهای اجیر لبنانی و لشکر فاطمیون در جریان سرکوب معترضان خبر دادند. چیزی که برای مردم ایران بسیار غافل‌گیرکننده بود. هرچند نظام جمهوری اسلامی ایران نیروهای وفاداری در قالب بسیج و سپاه دارد؛ اما استفاده از نیروهای خارجی، پرسش‌های زیادی را مطرح می‌کند. آیا سران ایران از تجربه‌ی سقوط حکومت شاه پند گرفته اند و می‌ترسند چنان‌چه نیروهای ارتش در مقطعی حاضر به اطاعت از دستگاه حاکمیت شاه نشدند، ممکن است در این مقطع نیز، چنین اتفاقی بیفتد.
امروز نیز اعتراض‌کنندگان مردم اند؛ مردمی که فرزندان شان در ارتش، سپاه، بسیج و غیره ایفای وظیفه می‌کنند. آیا این نیروها حاضر اند مردم خود را در خیابان‌ها، بی‌دریغ به گلوله ببندند و کشتارهای وسیع به نفع نظام ایدیولوژیک انجام دهند؟ واضح است که وقتی یک نظام پدر و فرزند را در برابر هم قرار دهد، این احتمال هم وجود دارد که در نهایت، این دو به توافق برسند و یکی از طرف‌ها به نفع دیگری، دست از مقابله بردارد. در زمان شاه هم ارتش دقیقا به این دلیل نخواست معترضان را بکشد. درست آن است که سران ایران توقع نداشته باشند تا نیروهای مسلح این کشور، هزاران انسان از جامعه‌ی خود را در خیابان‌ها به خاک و خون بکشند و هیچ احساس تعلقی هم در خود نبینند. آوردن نیروهای اجیر خارجی به عنوان یگان‌های مطمئن، مطیع و آماده به هر گونه کشتار، می‌تواند یکی از گزینه‌هایی باشد که نظام ایران برای بقای خود در برابر مردم خشم‌گین از وضعیت اسفبار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی استفاده کند. یگان‌های اجیر متشکل از مجموعه‌ی افراد یا بی وطن و دور از وطن استند که فقط برای جنگ آموزش دیده اند و برای آن‌ها شاید خیلی فرق نکند که در جبهه‌ی جنگ در برابر یک نیروی نظامی قرار دارند یا در خیابان مسؤولیت سرکوب مردم معترض به آن‌ها سپرده شده باشد. آن‌ها ماشین جنگی استند که وظایف شان را به صورت بسیار سرسختانه انجام می‌دهند؛ چه در خیابان و چه در کوه و دشت. نظام‌های ایدیولوژیک، داعیه‌ی انحصار حق را دارند و همواره قضایا را این گونه می‌بینند که هر که با ماست حق است و هر که با ما نیست، ناحق و مهدورالدم. این نگرش دست شان را برای دفاع از حقی که ریشه در آسمان‌ها دارد و آن‌ها مسؤولیت حفظ آن را به دوش دارند، باز می‌کند. برای این نظام‌ها، کمیت کشتار مسأله‌ی مهمی نیست؛ آن‌چه باید ناگزیر محقق شود، به کرسی نشستن داعیه‌ی مورد ادعای شان است. از چنین موضعی اگر به قضیه‌ی اعتراض‌های ایران دیده شود، می‌توان به چگونگی موضع‌گیری‌های رسانه‌ای سران ایران نیز بهتر واقف شد. در پس سرکوب اعتراض‌های مردمی، موج دست‌گیری‌های سیاسی نیز آغاز می‌شود و گروه گروه افراد به جرم اعتراض خیابانی روانه‌ی زندان می‌شوند و تعدادی از آن‌ها یا با محکومیت‌های درازمدت روبه‌رو می‌شوند و یا بالای دار می‌روند. دستگاه حکومت برای توقف اعتراض‌ها، خود را ملزم به توجه به خواست‌های مردم نمی‌بیند؛ بلکه حفظ نظام اولویت اول و شناسایی معترضان کلیدی اولویت دوم را تشکیل می‌دهد. درگیری‌های ایران، تصادم ایدیولوژی با ارزش‌های معاصر و روحیه‌ی غالب جهان امروز است، یا رقابت‌های سیاسی زعمای کشورها بر محور منافع اقتصادی گروه‌های کوچک حاکم؟ هر چه است، در این درگیری‌ها خون انسان‌ها، ارزشی را که باید داشته باشد، ندارد و بیشتر به عنوان ابزار در محاسبات سیاسی استفاده می‌شود. موضع‌گیری‌های منابع امریکایی و دیگر کشورهای غربی به عنوان مدعیان دفاع از دموکراسی و آزادی در جهان، در دفاع از اعتراض‌های مردم ایران نیز نشان‌گر دغدغه برای مرگ انسان‌ها نیست.
هنوز قاعده‌ی برخورد نظام ایران با اعتراض‌کنندگان خیلی روشن نیست؛ فقط گزارش‌ پراکنده‌ از دستگیری‌ها و کشتار بیش از صد نفر، از رسانه‌ها نشر شده است؛ اما برای تکمیل اطلاعات در باره‌ی ابعاد گسترده‌ی اعتراض‌های مردمی، شاید روزهای آینده کارهای بیشتری صورت گیرد. علاوه بر آن، منابع در باره‌ی حضور نیروهای سرکوب‌گر خارجی در خیابان‌های ایران، کم‌تر حرف زده اند؛ اما پیشینه‌ی برخورد با اعتراض‌ها به صورت جدی، نگرانی نسبت به این مسأله را افزایش داده است.