سفرهای اخیر کریم خلیلی، رهبر حزب وحدت افغانستان در روزهای پسین، سبب سر زبان افتادن دوباره این سیاستمدار شده است. آقای خلیلی، پس از سفری که در ۲۲ جدی سال گذشته به پاکستان داشت، دوباره توانست نقش خودش را در گفتوگوهای صلح افغانستان- پس از پایان ماموریتش در جایگاه ریاست شورای عالی صلح- برجسته ساخته و خود را در محور مباحث مربوط به صلح قرار دهد.
منتها نکتهای هست که میتواند نقش آقای خلیلی را در فعالیتهای اخیرش مورد نقد قرار داده و ما را نسبت به خود دچار تردید کند. آقای خلیلی، سفرهایش به ولایتهای مرکزی را پس از آمدن از پاکستان آغاز کرده است و مطمیناً رابطهای بین این رفتوآمدها وجود دارد. یکی از مواردی که در نخستین چشمانداز به کارکردهای اخیر ایشان، جالب توجه میشود، پر کردن جای خالی محمد محقق در کنار مردم مرکزی کشور و حرکتی خلاف سیاستهای او است.
محمد محقق یکی از رقبای برجسته در سیاست افغانستان و در میان مردم ولایتهای مرکزی کشور در برابر کریم خلیلی است. با رفتن محقق در کنار محمد اشرفغنی که در روزهای اخیر مورد نقد مردم مرکزی افغانستان-هزارههای کشور- بوده است، فرصتی پیش آمد که کریم خلیلی، پا به میدان گذاشته و رابطهاش را با مردم در این مناطق، احیا کند.
نظر به این چشمانداز، میتوان گفت، آقای خلیلی بهدنبال ازسرگیری رهبری ولایتهای مرکزی است و اتفاقاً نسبت به محقق، موفق نیز بوده است.
نکته دیگر، تقابل رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان با حکومت بهخصوص محمد اشرفغنی رییسجمهوری کشور است. این تقابل را میتوان از انتقادهای تند ایشان نسبت به برخوردهای اخیر نیروهای امنیتی با مردم بهسود دانست. آقای خلیلی در آخرین سخنرانی خود در ولایت میدانوردک و ولسوالی بهسود، گفت؛ مسعود اندرابی پس از فاجعهای که نیروهای امنیتی در این منطقه مرتکب شد، میخواست از مردم عذرخواهی کند اما ریاست جمهوری وی را از کارش برکنار کرد.
انتقاد خلیلی از حکومت افغانستان حاوی عبارتهایی چون «جنگ با مردم» بود که بسیار تند به نظر میرسد. البته بسیاریها نیز با این ادعا موافق هستند و رفتار حکومت در برابر مردمان ولایتهای مرکزی کشور، چیزی جز این را نشان نمیدهد.
حالا اما بهتر است سراغ موضوع دیگری برویم که از جمعبندی فرصت پیشآمده برای رهبر حزب وحدت اسلامی و تقابل او با حکومت به وجود میآید؛ بهنظر میرسد کریم خلیلی، خواستار به چالش کشانیدن طرح حکومت برای صلح است و چندان با آنچه اشرفغنی تدارک دیده است کنار نیامده. او پیشازاین در سخنرانی خود که در بامیان داشت، از همهپرسیای یادآور شد که توسط آن از بین همه طرحهای ارایهشده برای صلح، یکی برگزیده و اجرایی میشد.
این طرح یا بهتر بگوییم؛ این پیشنهاد برای اجرایی شدن «طرحهای صلح افغانستان»، کمی شبیه به طرحی است آقای غنی آن را با عنوان «انتخابات زودهنگام»، پیشکش کرده است.
از یک نقطهنظر، پیشنهاد کریم خلیلی، یک انتخابات است و میتواند همچنانی که طرح حزب خودش و دیگر احزاب را شامل شود، انتخابات زودهنگام را نیز در بر بگیرد. انتخاب یکی از طرحهای صلح افغانستان با برگزاری همهپرسی، بیش از همه چالشی برای طرح حکومت یا همان انتخابات زودهنگام است که میخواهد، راهی برای حضور احزاب و جریانهای سیاسی افغانستان در نشست ترکیه باز کند.
اشرفغنی با بازیهای سیاسی خود، توانسته است بسیاری از سیاستمداران ولایتهای مرکزی را که نقش برجستهای در تعیین چگونگی صلح داشتند، از داشتن برنامه مشخص دور نگه دارد اما کریم خلیلی، میخواهد با استفاده از خلایی که بهوجود آمده و این سیاستمداران را از بین مردم دور کرده است، خودش را در محور ولایتهای مرکز کشور قرار داده، نقشی را به دوش بگیرد.
نقش آقای خلیلی، همراه با برجسته ساختن فاصلهای است که بین مردم ولایتهای یادشده و حکومت بهوجود آمده است. طوری که او در سخنرانیهایش گفته است؛ حکومت افغانستان توجهی به مردمان ولایتهای مرکز ندارد و این یعنی، صلحی که در راه است، در غیبت آنان اتفاق خواهد افتاد.
در کلیت قضیه میتوان چنین نتیجه گرفت که آقای خلیلی، با حضور در ولایتهای مرکزی، همگانی نبودن اراده حکومت برای صلح را نشانه گرفته و میخواهد جنگی بین طرحهای صلح ایجاد کند تا چالشی باشد برای دیگران و همچنان راهی برای حضور قدرتمند او در نشست ترکیه.